راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

پس از لیبی
نوبت سوریه
و پس از سوریه
نوبت ایران!

 

رسانه های پر مخاطب اروپائی و کمتر امریکائی، در هفته گذشته اشاره به قتل و جنایت، آدم ربائی و غارتی کردند که بر لیبی حاکم شده و از قول مردم این کشور نوشتند که هیچکس امنیت جانی و مالی ندارد، سیستم آموزشی کشور، همراه با تاسیسات دانشگاهی و مدارس نابود شده است و...
مجله فرانسوین "نوول ابزرواتور نوشت": « بعد از بمباران های ناتو و شکست و سقوط قذافی ، تمام تاسیسات زیر بنائی این کشور که در طول سالها در زمینه شهرسازی و صنایع سنگین بوجود آمده بود از بین رفته است. در یک کلام باید این حقیقت را گفت که لیبی از زیر بمباران بیرون آمده، شبیه آلمان پس از خاتمه جنگ دوم جهانی است. همه چیز را باید از نو ساخت.»
اینها تصویر امروز لیبی است، که رسانه های بزرگ تصویری و غیر تصویری جهان، اشاره ای به آنها در لابلای اخبار پرآب و تاب "سوریه"، کهگاه جائی برای انتشار و پخش پیدا می کنند.
"خلیفه بالقاسم حفتر" از فرماندهان دوران جنگ لیبی با کشور چاد در زمان قذافی که پس از جنگ به آمریکا پناهنده شد و به عضویت سازمان سیا درآمد، اکنون با نفرات مسلح خود بخشی از قدرت حکومتی را در لیبی در اختیار دارد.
القاعده با فرماندهی "الحصیدی" نیز تکه دیگری از گوشت گوزن به خاک و خون غلطیده لیبی را به دندان دارد. او در جریان جنگ لیبی که منجر به سرنگونی رژیم قذافی شد، در مصاحبه با روزنامه ایتالیائیِ Il Sole ۲۴ Ore گفته بود که چند ده هزار نیروی مسلح دراختیار دارد، که عمدتا از منطقه "درنا" در شرق لیبی آنها را به خدمت گرفته است. با همین نفرات درعراق جنگیده است و اکنون در لیبی مستقر است. او نفرات خود را در ابتدای رویدادهای لیبی 25 هزار اعلام کرده بود و شک نیست که اکنون این رقم با توجه به سقوط قذافی و دست گشاده ای که در لیبی دارد، بسیار بیش از این است.
"ال حصیدی" به روزنامه ایتالیائی گفته است: من مسلمانان خوبی را در اختیار دارم که عضو القاعده اند. عده ای از آنها از همراهان من در جنگ افغانستان بوده اند. ما در پیشآور پاکستان دوره های نظامی دیدیم. در سال 2002 امریکائی ها دستگیرم کردند و سپس به قذافی تحویلم دادند و در سال 2008 از زندان آزاد شدم. (او نمی گوید که نقش پسر قذافی "سیف الاسلام" در آزاد سازی او زندان با امید او به بخشی از قدرت آینده ای که می خواست از قذافی تحویل بگیرد چه بود؟)
عبدلحکیم بلحاجی نیز امروز یکی از حاکمان لیبی است. او نیز به جرم حضور در القاعده مدتی در "گوانتانامو" زندانی بود، اما پس از مدتی آمریکا او را نیز به رژیم قذافی تحویل داد و سرانجام با پادرمیانی "سیف الاسلام" پسر قذافی عقو شد و آزاد شد. او از مسلمانان سَلَفی است. گروهی که مدعی اند می خواهند کشورهای اسلامی را به دوران صدر اسلام بازگردانند.
این حکومت را، که حکومت فرماندهان القاعده است و هر کدام بخشی از لیبی را به چنگ گرفته و سرگرم غارت و کشتار و معامله نفت با شرکت های بین المللی اند، ناتو بر لیبی حاکم کرد و حکومت و دولت موج سوار جمهور اسلامی برقراری آن را به مردم لیبی و مردم جهان اسلام تبریک گفت. این حکومت حداقل با 50 هزار کشته، از میان مردم لیبی بر این کشور سلطه یافته است.
بریتانیا، فرانسه و آمریکا بیشتر و آلمان و ایتالیا کمتر، در برقراری این حکومت سهم داشته اند و البته رژیمهای عربِ منطقه نیز از آن حمایت کردند. البته، مدالی هم به سینه جمهوری اسلامی نصب کردند.

عبدل الجلیل اعلام کرد که از این پس شریعت منبع قوانین لیبی خواهد بود و چهار همسری برای مردان آزاد است.
تا آستانه سقوط رژیم قذافی و کشته شدن او، رسانه های غربی مدعی بودند که شورش لیبی رهبر ندارد و مردم خود رهبر اند. اما اکنون مشخص شده که بر خلاف این ادعا، آن شورش رهبرانی پنهان داشت که اکنون لیبی را میان خود تقسیم کرده و حکومت می کنند. حکومت بر ویرانه ای برفراز ذخائر عظیم نفت.
می گویند، تقسیم منابع لیبی میان فرانسه و انگلستان و اتحاد نظامی فرانسه و بریتانیا در جنگ لیبی، فصل تازه ایست از تقسیم جهان میان امپریالیست ها، که قرار است بعنوان مدل، در دیگر کشورهای منطقه نیز پیاده شود. مدلی شبیه آنچه در قرن ۱۹ و در پایان دوران استعمار کلاسیک پیش آمد.
«کنفرانس پاریس برای بازسازی لیبی» در اول سپتامبر ۲۰۱۱ با همین هدف، یعنی تقسیم غنیمت بدست آمده تشکیل شد تا ٣۴ میلیارد یورو موجودی لیبی در بانکهای غربی را بین خود تقسیم کنند. از این موجودی، 10 میلیارد دلار در اختیار بانکهای فرانسوی است که فرانسه اعلام کرده حداقل یک و نیم میلیارد یوروی آن را فعلا بابت هزینههای سرنگونی رژیم قذافی بر میدارد.
مطابق ارزیابی "بریتیش پترولیوم" در سال ۲۰۱۱ ذخایر نفتیِ ثابت شده لیبی نزدیک به ۴۶ میلیارد بشکه است.
در ادامه همین مدل برای جنگ و تقسیم منطقه است که ترکیه، بعنوان عضو نیمه آسیائی ناتو خود را آماده دخالت نظامی در سوریه کرده است تا ابتکار عمل را از دست ندهد و در کنفرانس آینده تقسیم سوریه، سهم شیر را طلب کند.
این غارت و تقسیم کشورها، ممکن نشد و در آینده نزدیک نیز ممکن نخواهد شد، مگر به دلیل بیگانگی حکومت ها با مردم، استبداد و سرکوب، بیکاری و فقر و... که جمهوری اسلامی اکنون نمونه آنست. آنان که تجربه خوف انگیز غارت جهان را دارند بخوبی میدانند ادامه وضع کنونی در ایران، سیب را برای افتادن از درخت به دامن آنها آماده می کند. از تجربه عراق و افغانستان بهره گرفته اند و حکومت های جانشین را از درخت پیوندی می چینند. یعنی از تجربه عراق و افغانستان درست گرفته و دیگر در پی سقوط حاکم رژیم ها و اشغال نظامی آنها نیستند تا طی چند سال بتوانند یک حکومت تازه بسازند، بلکه عوامل خود درداخل حکومت ها را برای رسیدن به مقامات حساس حکومتی تشویق می کنند، مهره های جدید در حکومت ها پیدا می کنند، ناراضی ها و قدرت طلبان داخل حکومت های استبدادی را جذب می کنند و سپس آنها را با بخشی از اپوزیسیونی که هدایت آن را نیز در خارج از کشور خود بدست دارند پیوند زده و حکومت جانشین را بعنوان حاصل یک شورش و قیام به مردم تحمیل می کنند.
کافی است نقش "سیف الاسلام" پسر قذافی که خیال جانشینی پدر را داشت و در این مسیر تلاش می کرد، برخی فرماندهان ارتش قذافی که به شورشیان پیوستند (مدلی که اکنون در سوریه دنبال می شود) و حتی بخشی از دستگاه حکومتی و دولتی لیبی را که در کنار القاعده قرار گرفتند تا حذف نشده و در ساختار حکومت جدید باقی بمانند را مرور کرد. باید مرور کرد و اخبار رویدادهای سوریه و تاخیرها و اشتباهات بشار اسد را نیز از نظر دور نداشت، تا در آینده نزدیک در ارزیابی و تحلیل آنچه در ایران روی خواهد داد دچار سردرگمی و غافلگیری نشد.

 

 

 

                                راه توده  346        5  دی ماه  1390

 

بازگشت