راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

آغاز انتشار کتاب "نظری به جنبش کارگری و کمونیستی ایران"
عبدالصمد کامبخش
از رهبران برجسته
حزب توده ایران

راه توده از این شماره، انتشار کتاب "نظری به جنبش کارگری و کمونیستی در ایران" عبدالصمد کامبخش از برجسته ترین رهبران جنبش انقلابی ایران و حزب توده ایران را آغاز می کند. آغاز انتشار این کتاب همزمان شده است با 70 سالگی حزب توده ایران و ما این اقدام خود را هدیه به همه توده ای ها و همه مردم شریف و همه انقلابیون ایران تلقی می کنیم.

در این شماره، مقدمه ای را که زنده یاد احسان طبری بر این کتاب نوشته منتشر می کنیم و از شماره آینده بتدریج و فصل به فصل اصل کتاب را منتشر خواهیم کرد. با سپاس و قدردانی فراوان از رفیقی که با حوصله تمام این کتاب را برای انتشار – بصورت وورد- تایپ کرده است.

 

نظری به جنبش کارگری و کمونیستی در ایران

 فهرست مطالب این کتاب

پیش سخن

در باره سوسیال دمکراسی انقلابی در انقلاب مشروطیت

از تاریخ حزب کمونیست ایران

از آغاز تا کنگره دوم

در باره کنگره دوم (کنگره ارومیه)

حزب توده ایران- دوران مبارزات علنی

از تشکیل حزب تا کنگره اول

از نخستین کنفرانس ایالتی تا نخستین کنگره حزب

نخستین کنگره حزب

از نخستین کنگره حزب تا جنبش آذربایجان

پس از ناکامی جنبش آذربایجان و کردستان

تا پایان فعالیت علنی

مبارزه حزب علیه امپریالیسم و ارتجاع داخلی در شرایط غیر علنی

پیش سخن

در بارۀ کتاب حاضر- در بارۀ زندگی مؤلف این کتاب – در

بارۀ شیوۀ بررسی تاریخ جنبش کارگری ایران

1- در بارۀ کتاب حاضر

کتابی که در دست دارید مجموعۀ مقالاتی است که رفیق فقید عبدالصمد کامبخش دبیر کمیته مرکزی حزب تودۀ ایران در بارۀ تاریخ حزب طبقۀ کارگر در ایران در ادوار عمدۀ سه گانۀ آن، یعنی دوران سوسیال دمکراسی انقلابی، دوران حزب کمونیست ایران، و دوران حزب تودۀ ایران برای مجله تئوریک و سیاسی حزب "دنیا" نگاشته است.

بنابه پیشنهاد شعبۀ تبلیغات و تعلیمات و نشریات حزب توده ایران قرار بود رفیق فقید این مقالات که فقط تا دوران فعالیت علنی حزب را در بر میگرفت ادامه دهد و آنرا به سال‌های اخیر برساند. قصد مؤلف این بود که ابتدا فصولی را که اصلا ننگاشته، تهیه کند و سپس دانشنامۀ دکتری خود را که دوران فعالیت مخفی حزب ما و جنبش ملی کردن نفت را در بر میگرفت به فارسی در آورد و آنرا مکمل نوشته‌های سابق سازد و بدینسان مقالات خود را در بارۀ تاریخ حزب حداقل تا سال 1335 شمسی برساند.

علی رغم بیماری و گرفتاری‌های متعدد و بغرنج حزبی، با طاقت و پشتکاری که ویژۀ او بود، دست بکار شد. ولی دریغ مرگ امان نداد و رشتۀ زندگی پر محتوی یک رزمنده و یک انسان در 68 سالگی گسست. ما در ذیل این کتاب تحت عنوان "گواهی نامه یک زندگی" مستخرجاتی از آنچه که به مناسبت درگذشت کامبخش نگاشته شده با نامه هائی که بدین مناسبت رسیده است درج میکنیم تا معلوم شود افکار عمومی به زندگی محجوب، پرثمر و پر از اخلاص و فداکاری یکی از فرزندان شریف ایران چه پاداش معنوی شایسته‌ای داده است.

بدینسان در این کتاب آن فصولی که کامبخش نگاشته و تا دوران دادرسی برخی رهبران حزب را در بر میگیرد چاپ میشود. سپس بدین کتاب ضمیمه‌ای افزوده ایم. ضمیمه متضمن مقالاتی است که کامبخش در بارۀ تاریخ حزب طبقۀ کارگر در موارد مختلف در مجلۀ "مسائل حزبی" و "دنیا" نگاشته یا سخنرانی او به مناسبت 50 سالگی حزب کمونیست ایران است که چاپ نشده بود. این مقالات ضمیمه با آنکه از سوئی برخی مطالب متن را تکرار میکند، ولی از سوی دیگر متضمن بسیاری مطالب ناگفته است و از آنجا که این نوشته‌ها متعلق به کامبخش یعنی متعلق به پرکارترین مورخ جنبش کارگری ایران است، ارزشی انکار ناپذیر دارد.

آنچه که شعبۀ تبلیغات حزب قصد دارد در آینده انجام دهد تا از ارثیۀ معنوی کامبخش استفادۀ درخورد شده باشد دو اقدام زیرین است:

1- کامبخش از خود آرشیو نسبتا غنی باقی گذاشته متضمن مستخرجات جراید، کوپورها، اسناد چاپ شده، یادداشت ها، کتب، رسالات و مطبوعات حزبی و غیره. ما از این آرشیو تمام آن اسنادی را که از جهت روشن کردن بخشی از تاریخ حزب سزاوار انتشار است در "دنیا" بتدریج به چاپ میرسانیم. آرشیو تدارک شدۀ کامبخش نمودار کار تفحصی پر وسواس و از روی وجدان رفیق فقید ما در راه تدارک تاریخ حزب طبقۀ کارگر است؛

2- وظیفه دومی که در برابر ماست ترجمه و چاپ دانشنامۀ دکتری شادروان کامبخش است که تاریخ حزب را از دوران اختفاء تا سقوط حکومت ملی مصدق در بر میگیرد. اگر چه ترجمۀ آن به زبان و قلم کامبخش نخواهد بود و‌ای چه بسا ناچاریم برخی از نقل قولها را به صورت ترجمه ارائه دهیم ولی تصور میکنیم این ترجمه میتواند جلد دوم کتاب حاظر محسوب گردد.

با انتشار آن آرشیو و این ترجمه هم وظیفۀ اخلاقی ما را نسبت به ارثیۀ معنوی کامبخش باید انجام یافته شمرد و هم سرگذشت حزب طبقۀ کارگر در ایران در آن حد که ثمرۀ پژوهش مؤلف فقید است در دسترس عامه قرار خواهد گرفت.

اینک پس از این معرفی کوتاه از کتاب، اندکی با شخصیت ممتاز مؤلف آن آشنا شویم.

2- در بارۀ زندگی مؤلف این کتاب

 عبدالصمد کامبخش فرزند شاهزاده کامران میرزا عدل الممالک (عدل قاجار) در سال 1282 شمسی در شهر قزوین تولد یافت. در چهارده سالگی (سال 1915) برای تحصیل به روسیه اعزام شد و در آنجا در خانۀ یکی از دوستان پدرش میزیست و به تحصیل اشتغال داشت. آشنائی با زبان و ادبیات روسی از اوان کودکی کامبخش را به این زبان مسلط ساخته بود، چنانکه آنرا همتای زبان مادریش میدانست و بدین زبان با چیرگی سخن میگفت و می‌نوشت. در سال 1298 کامبخش بار اول از روسیه به ایران بازگشت. در سال 1303- 1302 (1924- 1923) کامبخش گام در جادۀ فعالیت سیاسی نهاد. عضو "جمعیت آزادیخواهان قزوین" و "انجمن پرورش" شد (و خود از بنیاد گزاران اخیر بود). در سال 1307 (1928) از طرف دولت ایران برای تحصیل مهندسی هواپیما به شوروی عزام شد. وی به هنگام امتحان ورودی در دانشگاه شاگرد اول شد. در سال 1311 (1932) پس از احراز مقام اول در امتحانات به میهن باز گشت. در ارتش با رتبۀ ستوان دومی ارتش وارد خدمت شد. با آنکه افسر جوانی بود بعلت آنکه در رشتۀ خود در ایران آنروز یکتا بود او را به فرماندهی "مدرسه مکانیک" ارتش ایران گماشتند. فرماندهی مانورهای هوائی و بمبارانها و عملیات دیگر هوائی با او بود. در همین سال 1311 به اتهام سیاسی بازداشت شد. یک سال و نیم در زندان دژبان بود. سپس از زندان آزاد و از ارتش اخراج شد. در سال 1313 از طرف "انترناسیونال سوم کمونیستی" (کمینترن) تجدید تأسیس حزب کمونیست ایران که در سال 1310- 1311 زیر ضربات پلیس متلاشی شده بود به او احاله شد. کامبخش به همراه رفیق شهید دکتر تقی ارانی و رفیق شهید سرهنگ سیامک این سازمان را احیاء کرد. در اردیبهشت 1312 سازمان نوین حزب کمونیست که به همت فعالیت سازمان کامبخش و کار مؤثر ایدئولوژیک دکتر تقی ارانی به کامیابی‌های نظرگیری رسیده بود، به چنگ پلیس افتاد. 35 تن از اعضاء این سازمان بازداشت شدند ولی سیامک از طرف پلیس شناخته نشد. در سال 1317 محاکمۀ 53 نفر در دادگاه جنائی تهران تحت ریاست حسینقلی وحید انجام گرفت. کامبخش در این دادگاه به ده سال حبس محکوم شد و 15 ماه در شرایط بسیار دشوار در این زندان بسر برد. تنها تصادف او را از یک بیماری خطرناک که در این زندان بدان دچار شده بود نجات بخشید. در آبان 1320 در اثر اقدام رفقایی که از زندان قصر آزاد شده و "حزب توده ایران" را بنیاد نهاده بودند از زندان بوشهر آزاد گردید. در اسفند 1322 کامبخش از طرف اهالی قزوین به وکالت دورۀ چهاردهم مجلس شورا انتخاب شد و در فراکسیون 8 نفری حزب توده ایران در مجلس به کار پرداخت. در 10 مرداد 1323 کامبخش در نخستین کنگرۀ حزب توده ایران به عضویت کمیتۀ مرکزی حزب توده ایران انتخاب شد. در سال 1323 کامبخش که پیوسته با افسران آزادیخواه تماس و آشنائی داشت موفق شد به کمک سرهنگ شهید سیامک و سروان شهید خسرو روزبه "سازمان نظامی حزب توده ایران" را به وجود آورد. کامبخش تمام انرژی جوشان و لیاقت سازماندهی خود را در راه ایجاد این سازمان مصروف کرد و هستۀ نیرومند و در خورد اعتمادی پدید آورد که بعدها منشاء خدمات بزرگی به حزب و جنبش شد.

فعالیت کامبخش در حزب، مجلس، جامعه کین بی‌پایان ارتجاع و امپریالیسم را به سوی او جلب نمود. محافل ارتجاعی علاقه ویژه‌ای داشتند که او را به چنگ آوردند و نابود کنند. پس از سرکوب جنبش دمکراتیک آذربایجان و کردستان کامبخش مورد تعقیب دائمی محافل ارتجاعی بویژه رزم آرا وزیر جنگ وقت قرار گرفت. به دستور حزب در دیماه سال 1325 عازم مهاجرت شد. پنجم اردیبهشت 1327 در دومین کنگره حزب توده ایران کامبخش به سبب خدماتش بطور غیابی بار دیگر به عضویت کمیته مرکزی حزب توده ایران انتخاب گردید. در 26 تیرماه 1326 در چهارمین پلنوم کمیته مرکزی به عضویت هیئت اجرائیه و دبیری حزب انتخاب شد و تا پایان عمر در این سمت باقی ماند. در سال 1338 تحصیلات خود را در "آکادمی علوم اجتماعی وابسته به کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی" واقع در مسکو در رشتۀ تاریخ نوین به پایان رساند و از رسالۀ علوم در بارۀ تاریخ حزب توده ایران دفاع کرد. سابقا نیز در ایام توقف خود در شوروی کامبخش کورس معینی را در رشتۀ علم اقتصاد طی کرده بود. در پلنوم دهم (فروردین 1341) کمیتۀ مرکزی کامبخش را بعنوان یکی از اعضاء سه گانه "بوروی موقت" و پلنوم 12 خرداد 1347 بعنوان یکی از اعضاء هیئت اجرائیه و هیئت دبیران کمیتۀ مرکزی انتخاب کرد. در پلنوم‌های 13 و 14 کمیتۀ مرکزی در همین سمت‌ها باقی ماند. در ابان ماه 1350 (10 نوامبر 1971) پس از دهسال بیماری دشوار (تنگ نفس و سکتۀ قلبی) در سن 68 سالگی دوستان خود را ترک گفت. تاثیر عمیق مرگ او در میان دوستان و نزدیکان و همۀ اعضاء حزب محبوبیت کامبخش را بیش از پیش آشکار ساخت. این محبوبیت ناشی از محبت، پرکاری، فداکاری، ایمان سیاسی بود که در سرشت کامبخش جای داشت و حتی بدخواهانش قادر به انکار آنها نبودند. همانطوری که در نامۀ یکی از احزاب برادر کشورهای سوسیالیستی تصریح شده کامبخش از رجال سرشناس جنبش کمونیستی و کارگری جهانی است. وی تمام عمر آگاهانۀ خود را صرف خدمت به کمونیسم کرد و خود را در خورد اعتماد طبقۀ کارگر نشان داد.

تجارب حیاتی، اطلاعات سیاسی و تئوریک کامبخش او را برای نگارش بررسی هائی در بارۀ تاریخ حزب طبقۀ کارگر ایران کاملا صالح میساخت. طبیعی است نگارش این تاریخ کار یک نفر نیست. کار پر ارزش کامبخش به نوبۀ خود یک کار تدارکی است و بعنوان مجموعۀ مقالات نشر می‌یابد. تاریخ حزب طبقۀ کارگر در ایران باید با بررسی کوهی از مدارک و به شکل جمعی و در طول زمان فراهم آید. این وظیفه‌ای است مبرم و حیاتی. زیرا یکی از معایب مهم فعالیت انقلابی در ایران گسستگی دائمی کار و عدم ادامه کاری در آنست.‌ای چه بسا مکرر در مکرر از زمینۀ خالی کار آغاز شده و حال آنکه دیگران بسیار چیزها را تجربه کرده بودند.

هم سوسیال دمکراسی، هم حزب کمونیست ایران و هم حزب توده ایران و جنبش توده‌ای که به ابتکار و رهبری این حزب پدید آمده دارای گنجی از سنن و تجاربند. تجارب مثبت و منفی در این انبوه بسیار است که تا امروز نیز جمع بندی و بررسی نشده. حزب ما در این راه گام هائی برداشته که باید آنها را گام‌های نخستین دانست. مؤلف این کتاب از ورود در مسائل مشخص مربوط به افراد تا آنجا که میسر بوده احتراز ورزیده، زیرا قضاوت در این مسائل بویژه قضاوت در سیر طولانی و بغرنج اختلافات درون حزبی بدون بررسی درک برخی علل ناکامی‌های جنبش توده‌ای و حزب میسر نیست. اثر کنونی سرآغاز نیکی است که قاعدتا آنرا نسل حاضر و آتی دنبال خواهد کرد و عیار تلاش‌ها و مقام رزمندگان را چنانکه لازمۀ علمیت و عدالت انقلابی است برملا خواهد نمود.

کار کامبخش در زمینۀ تدارک تاریخ حزب طبقۀ کارگر در ایران جدی‌ترین و علمی‌ترین کاربست که به شکل نسبی تا کنون انجام گرفته و گواه استوار این دعوی نیز آرشیو وسیعی است که کامبخش بمدد آن فصول کتاب حاضر را تهیه کرده و پانزده سال اخیر زندگی را تماما وقف آن نموده و در اینکار وسواس و وجدان مورخ و انقلابی را پیوسته در پیش نظر داشته است.

جای دارد این کتاب با دقتی که سزندۀ آنست مورد مطالعه و استفادۀ نسل‌های نوین انقلابیون قرار گیرد.

 در بارۀ شیوۀ بررسی تاریخ جنبش کارگری در ایران

بررسی تاریخ جنبش رهائی بخش ملی و در درون آن جنبش کارگری در کشور ما تنها زمانی صحت، جامعیت و علمیت می‌یابد که مبتنی بر بررسی مشخص و مستند سیر این جنبش باشد و حوادث مربوط به این جنبش را، در چارچوب حوادث همزمان جهان و ایران مطالعه کنند. اگر کنکرت بودن و مستند بودن مراعات نشود، اگر سیر حوادث جنبش رهائی بخش با جنبش کارگری ایران در پیوند منطقی آن با حوادث جهان و ایران مورد مطالعه قرار نگیرد، ناچار تحلیل‌ها و نتیجه گیری‌ها یا ذهنی یا مغلوط و مخدوش از آب در خواهد آمد.

از جنبش مشروطیت تا به امروز، غالب مبارزات سیاسی اعم از آنکه متعلق به کدام طبقه بوده: بورژوازی لیبرال، دمکراتهای انقلابی وابسته به خورده بورژوازی شهر و ده، یا انقلابیون پرلتاری بطور اساسی با ناکامی روبرو شده، دارای نقائص سیاسی و عملی جدی بوده و در کنار بسیاری از مجاهدان که در راه خود قهرمانانه جان باختند، با پدیده‌های ناپیگیری، ارتداد، تسلیم و خیانت بکرّات برمیخوریم. راز این پدیده‌های تاسف آور را بهیچوجه نباید در "مختصات روحی" مردم جست. برعکس همه چیز گواه بر سطح بالای شجاعت و جسارت و آرمان دوستی انقلابی خلق‌های کشور ما و عشق سوزان آنها برای نیل به هدف است و راز آنرا باید در عدم لیاقت و یا فساد رهبران جداگانه نیز جستجو نکرد. مسلم است که نقش رهبری و رهبران و مسئولیت آنان و تأثیر مختصات اخلاقی، فکری و ارادی آنان در امور بهیچوجه کم نیست و نمیتواند نادیده گرفته شود. ولی این عامل را هم نمیتوان و نباید عامل قاطع دانست. عوامل عمده طبق توضیح ماتریالیسم تاریخ یک سلسله عوامل عینی است مانند مختصات تاریخی تکامل جامعۀ ما در سده‌های اخیر، نقش امپریالیسم و عمال آن، ترکیب طبقاتی جامعۀ ایران، ضعف طبقۀ کارگر، سطح نازل مدنی و فرهنگی جامعه و غیره.

جامعۀ معاصر ایران به سرعت تحول می‌یابد: طبقۀ کارگر پرعده و پرسنت میشود، سطح مدنی و فرهنگی تکامل می‌پذیرد، تأثیر تباهی آور امپریالیسم بیش از پیش با مقابلۀ آگاهانۀ وجدان اجتماعی- سیاسی جامعه روبرو میگردد، در یک کلمه محمل‌های پیدایش تشکل انقلابی، انظباط، ادامه کاری، پیگیری، پایداری، تحلیل درست وضع، یافتن وسائل مؤثر پیکار، یافتن شعارهای درست مبارزه و غیره و غیره دمبدم آماده‌تر میگردد.

 در این شرایط بررسی تاریخ گذشته اهمیتی شگرف کسب میکند. ما این تاریخ را مطالعه نمی‌کنیم که تنها قهرمانان را بستائیم و خائنان و مرتدان و یاران نیمه راه را بنکوهیم. این امری احساسی و تا حدی، علیرغم ضرورت آن، فرعی است. ما این تاریخ را مطالعه می‌کنیم برای آنکه از آن عبرت اندوزی کنیم. باید دلایل موفقیت‌ها و شکست‌ها با دقت بررسی شود و روشن گردد تا معلوم شود از چه باید احتراز کرد، بچه چیز باید توجه داشت. در اثر کنونی مؤلف آن کوشیده است تا این اسلوب را مراعات کند و تاریخ را به درسنامه و اندرز نامۀ انقلابی بدل سازد.

توجه به تاریخ جنبش رهائی بخش و انقلابی در این اواخر زیاد شده است. غیر از حزب ما، سازما‌ن‌ها و بنگاه‌های نشریاتی دیگر دست به انتشار اسناد و تحلیل هائی زده‌اند. نقش مقدم حزب ما در این زمینه روشن است، ولی نمیتوان از این توجه عمومی شادمان نشد. تاریخ کشور ما تاریخ شاهان نیست، تاریخ مبارزۀ طبقاتی است. طی قرن معاصر مارکسیست‌ها نقش شگرفی در این مبارزۀ طبقاتی داشتند که بدون روشن کردن آن، روشن کردن تاریخ معاصر میسر نیست. این نقش، بدون ادنی تردید، در آینده به مراتب شگرفت‌تر از گذشته خواهد بود. لذا هر تلاشی در این زمینه در سمت درست مشکور است.

نکته دیگری که خواستاریم تصریح کنیم آنست که تاریخ حزب توده ایران با تاریخ جنبش توده‌ای در ایران به عنوان دو مقولۀ عام و خاص با هم تفاوت دارند. حزب ما منشاء جنبش توده‌ای وسیعی بوده، به برکت حزب ما اتحادیه‌های کارگری و دهقانی، سازمان‌های زنان و جوانان و انواع جبهه‌ها و جمعیت‌های دیگر علنی پدید شده که دهها و صدها هزار نفر را متشکل ساخته است. این "جنبش توده‌ای" از جهت دامنه و فراگیری آن از "حزب توده ایران" بسی وسیعتر است. کتاب حاضر بطور اساسی به تاریخ حزب پرداخته و یاد کرد از جنبش توده‌ای در آن (جز در برخی مقالات ضمیمۀ متن) برحسب ضرورت انجام گرفته است. لازم است که تاریخ اتحادیه‌های کارگری، دهقانان، سازمان‌های جوانان، زنان، سازمان‌های مترقی فرهنگی و غیره که طی بیش از نیم سدۀ اخیر در ایران از طرف حزب طبقۀ کارگر ایجاد شده است نیز تنظیم گردد. در اینصورت دامنۀ کوشش و اثربخشی این حزب به مراتب روشن‌تر میشود. در همین زمینه باید به تنظیم تاریخ مطبوعات کارگری نیز که داستانی طولانی و شگرف و پرافتخار دارد توجه جداگانه‌ای معطوف داشت.

بجای بحث‌های مصنوعی بی سرانجام در بارۀ آنکه حزب طبقۀ کارگر در ایران از کی شروع شده و یا بجای برخوردهای ذهنی به پدیده‌های اجتماعی و محکوم کردن اجباری حزب توده ایران بضرب سیتادهای دست چین شده به "خرده بورژوا" بودن بهتر است به تاریخ خونین و پرافتخار جنبش کارگری در ایران که روح محرک آن مارکسیست‌ها بوده اند برخوردی جدّی و احترام آمیز شود. روشن است که حزب و سازمان‌های طبقه کارگر در کشورهای آسیایی، عقب مانده، کم رشد مانند ایران میبایست راه دراز تکامل ارگانیک را طی کنند. روشن است که این احزاب در مراحل مختلف زندگی خود از جهت شعارها و شیوۀ مبارزه و عمل پیوسته در سطح و اوج لازم یک حزب مارکسیستی- لنینیستی طراز نوین نبوده‌اند. این مشکلات و نقائص ویژۀ جنبش انقلابی در کشور ما نیست. ولی قلب ماهیت احزابی که با پیگیری در کنار جنبش انقلابی جهانی ایستادند و با پیگیری از کارگر و دهقانان دفاع کرده‌اند و امپریالیسم و ارتجاع را افشاء نموده‌اند و با تلاش صادقانه مارکسیسم- لنینیسم را اشاعه داده‌اند کاریست ناروا و بیش از ناروا. ما با اطمینان، عناوین افتخار آمیز حزب طبقۀ کارگر و جنبش کارگری را برای سازمان‌های سوسیال دمکراسی، کمونیستی و توده‌ای حفظ می‌کنیم و شعبده یا فاکت ها، دلیل تراشی‌های سفسطه آمیز ما را از این نام گذاری عادلانه رو گردان نخواهد ساخت.

در بررسی تاریخ حزب طبقۀ کارگر نه فقط باید به انحرافات و اشتباهاتی که در جریان مبارزه خارجی حزب (مبارزه با دشمنان طبقاتی) روی داده توجه داشت، بلکه باید به ناهنجاری‌ها و کژروی‌هایی که در مبارزه داخلی حزب (مبارزه با حاملان نظریات خطا) روی داده توجه نمود. پدیدۀ غم انگیز آنست که نه فقط در عرصه پیشین (یعنی مبارزه اجتماعی) بلکه در این عرصه نیز احزاب کارگری در کشور ما دچار مشکلات بزرگی شده اند. روشن است که مبارزات داخلی حزبی امری است ضرور. این مبارزه ایست بین اندیشه‌ها و روشهای درست، اصولی، انقلابی، و حاملان آن با اندیشه‌ها و روش‌های نادرست، غیراصولی، منحرف و مدافعان آن. ولی این مبارزه ایست که باید بقصد تحکیم بیشتر وحدت حزب، و فقط و فقط در چارچوب موازین سازمانی و بکلی مبری از محاسبات شخصی و گروهی انجام گیرد. ولی بررسی تاریخ حزب طبقۀ کارگر در ایران و در کشورهائی نظیر ما گاه منظره‌ای دیگر را نشان میدهد.

ذهنیگری و گروهبازی و محاسبات شخصی اینجا و آنجا در مبارزات درون حزبی راه می‌یابد و آنرا ناهنجار، مخرب و مضر میسازد و در نتیجه وحدت درون حزبی را پوک و واریخته و شکننده میکند، این درسی است عظیم که باید از گذشته گرفته شود. تا زمانی که مبارزات برون حزبی مبتنی بر اصولیت انقلابی همراه با نرمش واقع‌‌گرایانه نباشد، تا زمانی که مبارزات درون حزبی مبتنی بر مراعات اکید موازین سازمانی و حفظ وحدت نشود، ایجاد یک ستاد محکم انقلابی، تأمین وحدت اراده و عمل، و لذا احراز پیروزی در نبرد دشوار با دشمنان ماهر و محیلی مانند امپریالیسم و ارتجاع شدنی نیست.

چنانکه یاد کردیم مؤلف فقید این اثر در داستان پرپیچ و خم مبارزات درون حزب ما تنها در مواردی که این مبارزات عواقب سنگین را برای حزب ببار آورده (مثلا به انشعاب منجر شده است) ورود کرده است. در واقع قضاوت در این عرصه هنگامی عادلانه خواهد بود که انبوهی اسناد مربوط به سه دوران حزب طبقۀ کارگر ایران مطالعه شود و کسانی که از شورهای تنگ نظرانۀ مبارزات درون حزبی این سه دوران فارغند، بتوانند حکم علمی و اصولی خود را با توجه به شرائط عمومی تکامل نهضت صادر کنند.

 احسان طبری

 

 

                                راه توده  335        11  مهر ماه  1390

 

بازگشت