زمان تصمیم
برای خامنه ای
و یا پایان بخشیدن به دوران او رسیده
سه شنبه هفته گذشته دولت امریکا ناگهان با یک
بمب خبری اعلام داشت که دولت ایران طرحی برای ترور سفیر عربستان در این
کشور را در دست اجرا داشته که کشف و خنثی شده است.
دولت امریکا با یک هجوم وسیع تبلیغاتی و رسانهای و به این بهانه، ارائه
طرح تشدید تحریمها علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل را اعلام کرد و
از جلب نظر 50 دولت به آن خبر داد. ادعاهای دولت ایران به "مضحک" بودن این
اتهامها را کسی جدی نگرفت ولی این فرض که نه کل حکومت، بلکه دستهایی در
داخل آن وجود دارند که میکوشند کشور را به سمت جنگ هدایت کنند تا انتخابات
آینده مجلس را منتفی یا موقعیت متزلزل احمدی نژاد را حفظ کنند، همچون
مسئلهای جدی مطرح شد.
آقای خامنهای که در ابتدا بدون محکوم کردن تروریزم یا تکذیب آن، تنها به
"مضحک" خواندن ادعای ترور بسنده کرده بود سرانجام و با افزایش فشارها و
نگرانیها در داخل و خواست نیروهای سیاسی برای در پیش گرفتن یک سیاست معقول
و فعال ناگزیر شد رسما "اتهام تروریزم" را نادرست اعلام کند. سخنان آقای
خامنهای در حالی اعلام شد که همان روز مهدی طائب فرمانده قرارگاه عمار با
قدرت نمایی سفیهانهای از امکان همه جانبه ایران برای دست زدن به ترور سخن
گفت و اعلام داشت: "ما اگر نیاز به ترور کسی را داشته باشیم، آنقدر توان
داریم که خود ملک عبدالله را ترور کنیم". پیشتر از آن نیز رحیم پورازغدی،
شکنجهگر سابق و عضو شورای باصطلاح انقلاب فرهنگی در یک سخنرانی که فیلم
آن، پیش از بمب خبری ترور سفیر عربستان در شماره گذشته راه توده و بعنوان
خط طرفدار سیاست جنگی در راه توده منتشر شد به صراحت گفته بود: "باید آماده
عملیات جهانی بشویم. در قلب اروپا... یک جهاد بین المللی را برای ظهور باید
فراهم کرد و از هیچکس هم نباید ترسید. تنش زدائی یعنی چه؟ آماده باید بشویم
برای یک نبرد جهانی. بچههای عملیات و تخریب باید آماده بشوند."
قطعا این اظهارات و دهها مورد دیگر مشابه آن ضمیمه پروندهای خواهد شد که
امریکا علیه ایران جمع کرده و بهای نهایی اینگونه سخنان سفیهانه و مشکوک را
نه امثال ازغدی و تائب که مردم ایران خواهند پرداخت.
مسئله ولی در اینجاست که این سخنان خطرناک و ابلهانه همه بنام پیروی از
آقای خامنهای بر زبان میآید و بتدریج بنظر میرسد جماعت اراذل و اوباش و
مداح و "تئوریسین" که ایشان دور خود جمع و پایگاه حکومتش کرده میروند کار
دست ایران و خود او بدهند. امروز هر حمله و درگیری با ایران بشود، نه تنها
جهانیان، بلکه مردم ایران نیز مسئول مستقیم آن را شخص آقای خامنهای
میدانند. این که آقای خامنهای باز بگوید اگر به حرف های 16 سال و 3 ماه
پیش من توجه میشد حمله رخ نمیداد کسی نمیپذیرد. خطر حمله به ایران و
کشتار مردم و نابودی زیرساختهای اقتصادی کشور مانند "اختلاس" نیست که
درباره اندازه "کش" آن دستور صادر کند. ایشان یا باید خطر حمله را بپذیرد و
تن به ماجراجویی بدهد. ماجراجویی که قربانی نخست آن شخص خود وی نیز خواهد
بود. یا دست این اراذل و اوباش را از حکومت کوتاه کند و شرایط مردم برای
شرکت در انتخابات و واگذاری قدرت به جنبش سبز و جریان اصلاح طلب را همچون
مهم ترین ابزار تامین امنیت کشور فراهم کند. وقت زیادی باقی نمانده که
بتوان فرصت سوزی کرد. ضمن اینکه مردم و طرفداران اصلاحات و حتی بخش
دوراندییش و عاقل تر حکومت دست روی دست نخواهند گذاشت تا رهبری نابخردانه
ایشان کشور را به سمت فاجعه سوق بدهد. بازی دوگانه ایشان به انتهای خط
رسیده است. زمان تصمیم و گزينش است!
راه توده 337 25 مهر ماه 1390