راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

احزاب برادر را
به گمراهی نبرید!

حسین بهمن زاده

 

 

دست اندرکاران نشریه "راه توده". ما هم گزارش نماینده حزب توده ایران به سمینار  احزاب کمونیست در کشور بلژیک را تحت عنوان ”خیزش توده ای برای دموکراسی ، صلح و پیشرفت در خاور میانه ” خواندیم. این نکات به نظر ما هم رسید که برای شما ارسال می کنیم. در آن گزارش آمده است:

 

  " ...............رژیم دیکتاتوری شاه به بهانه مبارزه با کمونیسم، در صدد برآمد از مذهب به عنوان وسیله یی موثر استفاده کند. بررغم برخی عدم توافق ها بین پاره ای از رهبران مذهبی و شاه، او امتیازات فراوانی به مذهب ورهبران مذهبی داد که در نتیجه، به نیروهای اسلامی برای تبلیغ و سازمان دهی شان کمک کرد. مختصر اینکه، در آستانه انقلاب وضعیت در ایران بدین گونه بود: با حضور چهل هزار مستشار نظامی آمریکا در ارتش ایران و همین تعداد در دیگر عرصه ها، در واقع ایران دیگر یک کشور مستقل نبود. بجز نیرو های مذهبی به خوبی سازمان دهی شده که از طریق مساجد و نهاد های مذهبی دارای امکانات فراوان تبلیغی بودند، تمام نیرو های مترقی، نه فقط فاقد کم ترین امکان فعالیت بودند، بلکه شدیداً مورد سرکوب پلیسی و زیر فشارهای تبلیغاتی همه جانبه قرار داشتند. در روز های نخست انقلاب، شعار توده ها عبارت بود از: ”آزادی، استقلال، عدالت اجتماعی“. ولی هواداران خمینی خیلی زود و به زور یک رژیم سرکوبگر، ارتجاعی، و در خدمت سرمایه داری، به جای ”عدالت اجتماعی“، ”جمهوری اسلامی“ را تحمیل کردند. در دو سال نخست پس از انقلاب ودر جریان یک نبرد بی رحمانه، قدرت حکومتی کاملأ به دست بورژوازی ارتجاعی بازار، قشرهای عقب مانده خرده بورژوازی، و حلقه پرشمار و توانمند شیعه و نظامیان ”موازی“ با ارتش یعنی ” پاسداران“ به مثابه قشرهای جدید ”بورژوازی بوروکراتیک“ افتاد. بنا براین انقلاب غرقه در اشک و خون ناتمام ماند و به شکست انجامید."

 

 اول اینكه چنین خط مشی فوق منطبق بر خط مشی حزب در زمان انقلاب بهمن 57 نیست و ما نمی دانیم این تجزیه و تحلیل از كجا آمده است؟ معنی متن فوق  این است كه خمینی  و بقیه نیرو های مذهبی طرفدار آیت الله خمینی جزء نیروهای ارتجاعی بوده اند و هستند،  در صورتیكه حزب توده ایران در مجموع مذهبیون طرفدار خمینی را بخشی از نیروهای مترقی و نه ارتجاعی می دانست و انقلاب ایران را یكی از انقلاب های آزادیبخش و ضد امپریالیست.

سر كوب حزب نیز دقیقا به خاطر همین پشتیبانی بود كه  توسط راست های داخل حکومت و راست های خارجی از حاکمیت با همكاری تنگاتنگ همدیگر صورت گرفت.

دوم اینكه با دیدگاه فوق تكلیف احزاب كمونیست و نیرو های چپ و مترقی در انقلاب ها و جنبش های مترقی اخیر كشور های خاورمیانه چه می شود؟  آیا آنها می توانند با  توده های میلیونی و رهبران آنها كه عمدتا مذهبی هستند و حتی از بعضی نظرها هم از انقلاب 57 ایران و هم از خمینی بسیار عقب افتاده تر هستند همكاری كنند؟ دو حالت می تواند پیش بیاید:

- اگر همكاری كنند  همان بلایی بر سرشان می آید كه بر سر انقلاب 57 ایران آمد و به قول شما آمد (مطابق نظر گزارش و مطابق نظر”خیزش توده ای برای دموکراسی ، صلح و پیشرفت در خاور میانه ” )

- اگر همكاری نكنند  كه می شوند یك حزبی و نیرویی جدا از مردم و طرفدار دیكتاتورها ی حاکم بر آنها  و طرفدار غرب به رهبری امریكا! می شوند همدست امریكا و ناتو و عربستان سعودی و قطر و امارات متحد عربی، پاكستان  و....

- سوم اینكه  خط مشی فوق درست خلاف نظر حزب مردم فلسطین و مصاحبه رفیق حنا عمیره( منعكس شده در نامه مردم 869) می باشد.  طبق نظر رفیق عمیره هم اكنون حزب مردم فلسطین با نیروهای مترقی  فلسطینی كه شدیدا گرایش های مذهبی و حتی افراطی مذهبی دارند در حال همكاری می باشند و به این همكاری هم افتخار می كنند و هم وظیفه مترقی و كمونیستی خود می دانند.

 

چهارم  این كه، تا جائی كه ما می دانیم  ماركس، انگلس و لنین معتقد بودند  ایدئولوژی سوسیالیسم علمی  یك ایدئولوژی مبارزه طبقاتی است نه یك ایدئولوژی ضد مذهبی و... همیشه توصیه می كردند وظیفه ما كمونیست ها این است با هر نیروی مترقی از جمله نیروهای مترقی مذهبی  و.... – كه خواستار یك قدم به جلو هستند - همكاری كنیم .

 

 

 

 

                                راه توده  318        16 خرداد ماه  1390

 

بازگشت