راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

رهبر حزب کمونیست فرانسه
سکوت در برابر
کودتا علیه حقوق اجتماعی
یعنی خودکشی!
ترجمه و تدوین آذرفریتاش

 

آنچه را می خوانید بخش دوم سخنرانی دبیر اول حزب کمونیست فرانسه است که بخش نخست آن در شماره گذشته راه توده منتشر شد:
ما سالهاست پیش نویس اتحادیه اروپا را پیش نویس عقاید تعصب آمیز افراطی و لیبرال می دانیم و آن را افشا کرده ایم. حتی وقتی این پیش نویس در جلسه اتحادیه اروپا مطرح شد و به رای گذاشته شد ما سالن جلسه را ترک کردیم. پیش نویسی که برای یک حکومت مشروطه اروپایی تنظیم شده تا آن جنازه را با دستگاه تنفس مصنوعی دوباره به حیاط برگردانده و بعنوان یک پیش نویس جدید به ما تحمیل کنند. مدتی طولانی با همین قانون ابتدائی ترین حقوق اجتماعی مردم و خدمات دولتی را زیر پا گذاشتند. امروز همه به این واقعیت پی برده اند که معاهده "لیسبون" کپی برداری از گذشته ایست که به تاریخ پیوسته و دیگر نمی توان آن را بازگرداند. آن گذشته مربوط به دوران پس از انقلاب فرانسه بود و به هیچ روی مطابقت را نیازهای بشر امروزی ندارد.
این یک کودتای بی سابقه علیه حقوق دمکراتیک مردم بود. حقوقی که مردم برای آن مبارزه کرده بودند. در یک کلام اصول افراطی و ممنوعی که برای مدت طولانی مردم را از مسیر حقوقی وقانونیشان ساقط میکند. اگر امروز اروپا در قلب بحران مالی سیستم سرمایه داری قرار گرفته یک تصادف نیست، بلکه نتیجه اجرای همین پیش نویس و قرار داد است. نقش اصلی را در این کودتا بانک مرکزی اروپا بر عهده دارد و مردم و دولت ها را مجبور به اطاعت ازاحکام بازار مالی می کند. حقوق اجتماعی هر شهروند اروپایی را کاهش می دهد وافزایش ثروت برای بازار و بانک ها و موسسات مالی را تضمین می کند. تعادل بودجه عمومی را منفجر و بدهی دولت ها را افزایش می دهد. ورشکستگی این سیاست را امروز در یونان و ایرلند، وایسلند و پرتقال شاهدیم . نتیجه این سیاست آنست که امروز در بستر بحران هستیم. وقتی بحران به مرحله انفجار رسید آنها شروع کردند به تزریق پول به بانکها بدون هیچ تضمینی و یک چک سفید امضاء تقدیم کردند. اتحادیه اروپا به دولت وانمود می کند کمک او ثبات اقتصادی را بوجود می آورد، ولی در واقع فقط بانکها و بازار است که از بحران خارج می شود و نه مردمی که زیر چرخ دنده بحران قرار گرفته اند. بانک مرکزی اروپا دولت ها را مجبور به طرح ریاضت اقتصادی می کند. ریاضتی که عواقب آن امروز در کشورهایی که از کمک مالی برخوردار بودند آشکار است. این اصول اصلی سه گروه بانک مرکزی اروپا، اف. ام. ای و کمیسیون اروپاست. براحتی می گویند بانکها را نجات دهید و در آمد سرمایه گذاران سهام را تضمین کنید و صورت حساب را برای شهروندان خود بفرستید. اکنون مردم در مقابل این سیستم ایستاده اند و از هزینه ای که باید برای این گروه نئولیبرال بپردازند اگاه هستند. سارکوزی که خود را رئیس جمهور بالابردن سطح رشد زندگی مردم می داند و می گوید قدرت خرید مردم را بالا برده، در واقع قروض و رشد بیکاری وفقر را به مردم هدیه کرده است.
بیش از 900 هزار پرونده بدهی مردم در بانک مرکزی در انتظار رسیدگی است. بیشتر از 4 میلیون فرانسوی بیکارند. یعنی 13 درصد از مردم غرق در فقراند. حالا چه کس می تواند سارکوزی را در فرانسه و بانو مرکل را در آلمان باور کند که ادعا می کنند باسیاست های آنها وضع بازار و صندوق اجتماعی خوب شده و کشورهایشان از بحران خارج شده است. درحالیکه همه میدانیم سیاست های آنها مردم را به طرف بیکاری و فقر و ناامنی سوق داده و شانس یک اروپای منسجم و امن و متحد را از همه مردم اروپا گرفته اند. آنها با سیاست های خود پیشرفت اجتماعی را متوقف کردند و باعث از هم گسیختگی ملیت های اروپای واحد شدند. انها می کوشند مردم را در مقابل مردم قرار دهند. ضرب المثل معروف جدائی پیش بیاورتا بهتر حکومت کنی را دنبال می کنند وبه این ترتیب المان وخانم مرکل قدرت خود را به کشورهای فقیر اروپا نشان میدهند و سارکوزی فرانسوی و برلسکونی ایتالیائی که مردم کشورهای خودشان را به سوی فقر و بحران هدایت کرده اند حالا با ادعای کمک و نجات مردم تونس وارد میدان شده و دراین باره جار می زنند و دولت راست متمایل به فاشیسم مجارستان به رهبری "ویکتور اوربان" با بی شرمی پیروزی خود در انتخاب را اعلام می کند و همزمان خود را پیرو مرکل و سرکوزی و برلسکونی می نامد.
آیا می توانیم بایستیم تا آنها هرکار که خواستند با مردم خود و مردم اروپا بکنند؟ زحمتکشان می توانند سکوت کنند؟ جنبش همبستگی کارگری در مقابل منافع گروه های چند ملیتی که دولت های یاد شده سخنگو و مجری برنامه های آنها هستند می توانند خاموش باشند؟ حزب کمونیست فرانسه با صدای بلند اعلام می کند: خیر! این سکوت یعنی خودکشی!
(بخش دیگری از این سخنرانی را در شماره آینده راه توده خواهید خواند)

راه توده 316 - 2 خرداد 1390

بازگشت