راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

بدون آگاهی عمومی
به سوسیالیسم
نخواهیم رسید!

باقر عظیمی

 

"سام وب" رهبر حزب کمونیست امریکا مقاله ای مهم تحت عنوان "یک حزب سوسیالیستی قرن بیست و یکمی: چه سیمایی دارد؟، چه می گوید؟، و چه می کند؟" دارد و به نظر بنده نکات بدیعی را مطرح کرده است. در ابتدای مقاله دو نقل قول بسیار مهم از انگلس آورده است.
1- «دوران یورش های غیر منتظره، یعنی انقلاب هایی که با اقلیتی آگاه در پیشاپیش توده ای ناآگاه صورت می گرفت، گذشته است. زمانی که موضوع انتقال کامل سازمان اجتماعی مطرح است، توده های مردم نیز باید در آن حضور داشته باشند. آن ها باید روحا و جسما بدانند که موضوع بر سر چیست، و برای به دست آوردن چه چیز تلاش می کنند، و نیز اینکه ...نیاز به کاری طولانی و مستمر وجود دارد.»
2- «حتی در فرانسه، که بیش از یکصد سال انقلاب پشت انقلاب را ناظر بوده، و جایی که شرایط برای قیام و شورش بسیار بهتر از آلمان است نیز سوسیالیست ها بطور فزاینده ای درک می کنند که بدون جذب اکثریت مردم، پیروزی پایدار برای آن ها ممکن نیست ... کار تبلیغاتی طولانی و فعالیت پارلمانی این جا نیز اولین وظیفه ی حزب تشخیص داده شده است.»
سام وب میگوید بعد از فروپاشی در ذهنش شک و تردید پیدا شده و از این رو به متون اصلی مارکسیستی مراجعه کرده است. وی میگوید:
"به بازخوانی کارهای مارکس و انگلس (به خصوص مقدمه ی وی بر مبارزه ی طبقاتی در فرانسه و نامه های آخر وی)، لنین (به خصوص دو تاکتیک سوسیال دمکراسی، کمونیسم جناح چپ، بهرهٔ مالکانه، سخنرانی ها برای انترناسیونال کمونیستی، و مقاله های آخر)، کمونیست ایتالیایی آنتونیو گرامشی (برای اولین بار نامه های زندان گرامیشی را خواندم)ِ، جورج دیمیتروف (جبهه ی واحد علیه جنگ و فاشیسم)، رزا لوکزامبورگ، پالمیروتولیآتی و دیگران. در ضمن شروع به خواندن کار بسیاری از نویسندگان معاصر (که برای نام بردن بسیار زیادند)، درباره ی سنت مارکسیسم و سایر موارد کردم. و با آغاز این کار شروع کردم که تئوری، متدولوژی، سیاست، پراتیک، تاریخ، و آینده ی خودمان را در طیف و رنگی جدید ببین. بیشتر چیزهایی که می نویسم حاصل کنکاش های من است. به عبارت دیگر، این کاری در حال پیشرفت است و نسخه ای ناتمام. به همین دلیل خوانندگان بطور حتم متوجه ی عدم یکدستی، تناقض ها، ایده های مسکوت باقی مانده و ناتمام می شوند. چنین نارسایی هایی می توانست شهامت نشر این مقاله را از من بگیرند، اما دو چیز به تعلل من پایان می دهد:
اول اینکه، هیچکس جواب کامل برای چالش های ترسناک کنونی و آینده ندارد.
دوم اینکه: هرکدام از ما برای مشارکت در نوسازی چپ که حزب کمونیست هم بخشی از آن است، چیزی برای اضافه کردن داریم. پس بر اساس چنین سابقه است که افکارم را ارائه می کنم."
البته لازم است دو نقل قول از انگلس که بریده ای از یک متن بزرگ است ،به طور جامع و در ارتباط با بقیه اجزا متن سنجیده شود تا به عمق آن پی برده شود.
به نظر میرسد که حتی اگر این گفته ها از انگلس هم نباشد، تجربه سوسیالیسم فرو پاشیده، درستی آن را ثابت کرده است. تا زمانی که اکثریت ذینفعان به اقدامی که انجام میدهند،آگاهی کامل نداشته باشند،آن اقدام نمیتواند پایدار بماند لیکن دشمن طبقاتی بر خلاف طرف مقابل، روحاً و جسماً میداند که موضوع بر سر چیست.
مشارکت اجتماعی موضوع روز است. اگر در امری مشارکت اجتماعی آگاهانه باشد، حتی اگر هدف غلطی دنبال شود، نهایتاً مشارکت کنندگان هدف را نیز اصلاح خواهند کرد ولی بر عکس نه.

راه توده 317 - 9 خرداد 1390

بازگشت