راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

حمایت از
حمله به ایران
زیر پوشش دفاع
از حمله به لیبی
باقر عظیمی

 

آقای علی افشاری در سایت روز مقاله ای تحت عنوان "برخورد نظامی موجه" در توجیه حمله ناتو به لیبی نوشته اند و همه مخالفین این حمله را دایی جان ناپلئون نامیده اند .ایشان کلیه دلایل بی اعتمادی مردم به دخالت خارجی را بر شمرده اند ولی همه را مربوط به گذشته دانسته و درستی آن در شرایط کنونی جهان را رد کرده اند . ایشان اشاره کرده اند که "دوران استعمار و رفتار استثماری قدرت های جهانی در آن دوره" باعث سؤ ظن به این قدرت ها شده است. توضیحات بیشتر در مقاله ایشان نشان میدهد که خود ایشان تمام واقعیت های موجود را نادیده گرفته و در حال و هوای دائی جان ناپلئونی سیر کرده است. دایی جان ناپلئون شخصیتی بود که بدون توجه به واقعیت های بیرونی، خودش را محور قرار داده بود و بر اساس توهمات، موضع گیری می کرد. حال ببینیم چه کسی در مورد تبعات دخالت نظامی خارجی دچار توهم است.
- درعراق از زمان حمله آمریکا به روایت های مختلف بین 100 تا 700 هزار نفر کشته شده اند،12 میلیون از جمعیت 24 میلیونی آواره شده اند، به صورت سیستماتیک دانشمندا ن و اساتید دانشگاه سربه نیست می شوند، سطح تعلیم و تربیت دچار افت فاحش شده و.......
- تمام دلایلی که برای اشغال عراق در بوق و کرنا کرده بودند، دروغ از آب درآمد و خیلی راحت از کنار آن گذشتند. یک کشور با دلایل واهی اشغال و ویران شد. حالا ما چگونه در مورد قذافی صد در صد اتهامات را باورکنیم.
- آقای افشاری زیاد روی مجوز شورای امنیت حساب باز نکنند. در دنیای دو قطبی قبلی امکان اینکه از مجامع بین المللی مجوز حمله بگیرند وجود نداشت زیرا با وتو رقیب روبرو می شد و بدین خاطر خیلی لخت و عریان تجاوز می کردند، نظیر ویتنام، کامبوج، مصر، گرانادا، و.. ولی در دنیای یک قطبی ابتدا همه شرایط و زیر ساخت ها را بری فریب افکار عمومی آماده و سپس به راحتی، مجوز سازمان هایی که تحت سلطه خودشان است می گیرند.
- هرجا جنبش مردمی شکل بگیرد و خطر قدرت گرفتن مردم وجود داشته باشد و به اصطلاح سیبی رسیده و آماده افتادن باشد، در نقش ناجی مردم وارد شده و بازی را به نفع خود به هم می زنند. اگر آمریکا در عراق دخالت نکرده بود، قرار نبود صدام ابدی بماند و به هر حال مردم عراق سر انجام خدمت حزب بعث و صدام می رسیدند و آینده خود را با هزینه کمتری می ساختند. ولی آمریکا با دخالت خود (آن هم با دلایلی که بعداً دروغ از آب در آمد)، هیئت حاکمه فاسد و صدام دیگری را بر عراق مسلط کرده که وقتی مردم عراق همین ماه های گذشته، بر علیه فساد و بیکاری دست به اعتراض و تظاهرات می زنند، نظیر لیبی و عراق صدام، تجمع آنها را به خاک وخون می کشند و عده ای را می شکند، منتها فرقش این است که این دفعه مردم معترض فقط با صدام تنها رو در رو نیستند بلکه ارتش اشغال گری حضور دارد که از این دولت حمایت می کند.
- آمریکا برای مبارزه با دولت تحت حمایت شوروی در افغانستان،به سازماندهی و تسلیح القاعده پرداخت تا با شیوه های غیر انسانی که در حال حاضر مردم از آن آگاه شده اند، با دولت افغانستان و ارتش شوروی مبارزه کنند، معیار اخلاقی غرب برای پشتیبانی از القاعده چه بود؟ آن موقع القاعده جنایت های خود را اینگونه توجیه می کرد و مردم افغانستان را می کشت و آمریکا نیز حمایت می کرد. حالا هم آمریکا به بهانه مبارز ه با دستپخت خود، افغانستان را اشغال می کند و باز هم مردم افغانستان کشته می شوند ولی اینبار هم توسط آمریکا و هم القاعده و نوع افغانی آن، طالبان!
- در وابستگی رژیم های عربستان و بحرین به آمریکا شکی نیست. نوع حکومت عربستان از لیبی بهتر نیست، ولی معلوم نیست آقای افشاری چگونه موضع آمریکا را در لیبی توجیه می کند.
- جنایات اسرائیل اظهر من الشمس است، هر قطعنامه ای که بر اثر فشار افکار عمومی صادر می شود، توسط آمریکا وتو می شود، چرا و بر اساس چه معیار اخلاقی؟ جنایت اخیر در مورد کشتی صلح هم با وتو امریکا برای اسرائیل ختم به خیر شد. اسراییل سر زمین دیگر کشورها را اشغال کرده، برای مثال ارتفاعات جولان و در غزه مردم را با ضد انسانی ترین سلاح ها می کشد ولی آمریکا باز هم پشتیبانی می کند.
-آقای افشاری بیخ گوش خودش در همان جامعه آمریکا نگاه کند و ببیند چه کسانی و جه سازمان های مخالف و کدام موافق این جنگ ها هستند، چه کسانی شعار جنگ برای نفت می دهند، حتماًچامسکی ها هم دایی جان ناپلئون هستند! کلیساهای ارتجاعی و آن کشیشی که قرآن آتش می زند، طرفدار کدام جناح هستند؟
خانم سارا پیلن در کدام جناح است؟ آیا این خانم با چنین طرز فکری می تواند طرفدار آزادی سایر ملل باشد؟ حادثه قتل در بوسان آریزونا، مثال گویای آن چیزی است که بغل گوش آقای افشاری می گذرد و اگر آمادگی داشته باشد، می تواند درس های زیادی از آن بیاموزد. این حادثه بی انداره شبیه به ترور حجاریان است. خانم سارا پیلن بعد از شکست نماینده حزب افراطی چای و پیروزی خانم گابریل از حزب دموکرات، مطالب تحریک آمیزی بیان می کند و از جمله به هواداران حزب چای توصیه می کند که "بجای عقب نشینی دوباره فشنگ گذاری کنید". چندی نمی گذرد که خانم گابریل توسط یک بیمار روانی که در سایه سیاست های ضد اجتماعی همپالکی های خانم سارا پیلن، از معالجه به دلیل هزینه بالا محروم مانده اند، خانم نماینده را ترور می کند که البته نظیر حجاریان از مرگ نجات می یابد، لیکن 5 نفر از جمله یک کودک 9 ساله کشته می شوند. نفش خانم پیلن عجیب شبیه به حسین شریعتمداری بود که ابتدا خانم گابریل را ترور شخصیت کرد و سپس بیمار روانی به نام "جرد لافنر" یعنی "سعید عسکر" نوع آمریکایی، به کار گرفته می شود. واقعیت حکومت کنونی آمریکا چنین است و سیاست ها را نظایر خانم پیلن که در هیئت حاکمه آمریکا دست بالا دارند تعیین می کنند، من فرقی بین طرز فکر خانم پیلن و دیک چنی، جورج بوش و رامسفلد با احمد ی نژاد، مشایی و محصولی نمی بینم. هرو قت اکثریت حکومتگران آمریکا، چامسکی ها بودند، می توان به آمریکا اعتماد کرد و از ارتش آزادیبخش آن با آغوش باز، استقبال نمود، البته در چنین روز فرخنده ای، اوضاع جهان چنان انسانی خواهد بود که نیازی به دخالت نظامی پیش نخواهد آمد. نظام اقتصادی- اجتماعی کنونی آمریکا، چنین طرز فکرهایی را بر نمی تابد.
- خوشبختانه در آمریکا ،جامعه مدنی فعال است و جنگ طلبان آمریکایی بر خلاف ایران تا حدودی باید به افکار عمومی پاسخگو باشند و نمی توانند خیلی مخفی کاری کنند. بنابر این آقای افشاری اگر واقعاً خود را به خواب نزده باشد، قدری به موضع مخالفین و موافقین جنگ ها توجه کند، شاید حقیقت بهتر آشکار شود.
توجه باید کرد که تمام دلایلی که برای توجیه حمله به لیبی گفته می شود ، فردا می تواند با عوض کردن جای لیبی و ایران، تکرار شود. کافی است جرقه جنگ داخلی زده شود تا بقیه قضایا نظیر لیبی، به صورت خود کار اتفاق بیافتد.

راه توده 312 5 اردیبهشت ماه

بازگشت