راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

راه ناهموار اصلاحات در ج. اسلامی
سرانجام، به قیام مردم خواهد انجامید؟

دراین شماره از سلسله مطالب مرور راه توده، به آغاز نیمه دوم سال 1376 رسیده ایم. مجلس پنجم همچنان برقرار است و محمد خاتمی قدم در راهی گذاشته که در هر گوشه آن، ارتجاع مذهبی، فرماندهان سپاه و سرمایه داری تجاری ایران برای او تله کار گذاشته اند. دراین میان، اپوزیسیون و منتقدان حاکمیت جمهوری اسلامی، دور خود می چرخند و در سرگیجه ناشی از این دور خود چرخیدن، نمی توانند ریشه مشکلاتی را ببینند که هر گام اصلاحی درجمهوری اسلامی گرفتار آنهاست. آنها خاتمی را نشانه گرفته و به او انتقاد می کنند که چرا گام های بلند بر نمی دارد. همان اپوزیسیون امروز که موسوی گام های بلند را برداشته، از در دیگری وارد شده و ساز را در گام مخالف کوک کرده است.

 

 

در ماه ها و بویژه هفته های اخیر، جنبش سبز مردم ما وارد جنگ سنگر به سنگر با سران و اوباش حكومتی شده است. مردم ما می بینند كه حكومت اوباش چگونه و به چه قیمتی حاضر است از امتیازات و قدرت و ثروت خود دفاع كنند. مردم ما یك بار دیگر به موانع تحولات در ایران می اندیشند، در شرایطی كه این موانع برای آنها بسیار آشكار تر شده است. این وضع ما را باز می گرداند به ابتدای دوران اصلاحات و روی كار آمدن محمد خاتمی. اصلاحاتی كه اگر اجازه داده شده بود گام به گام پیش رود و "مقام معظم" دچار جنون جمع كردن همه قدرت در دستان خود نمی شد، اكنون كار به آنجا نمی كشید كه مردم ما او را در كنار مبارك و بن علی بنشانند و فرا رسیدن نوبت رفتن را به او یادآوری كنند.

برای مرور شماره های گذشته راه توده و رسیدن به امروز و آنچه در بالا به آن اشاره شد، سخن دیگری نداریم جز آنكه سرمقاله راه توده 12 سال پیش، یعنی شماره 64 مهر ماه 76 را یكبار دیگر بخوانیم. سرمقاله ای كه بلافاصله پس از روی كار آمدن محمد خاتمی و آغاز موانع و بحران سازی دربرابر او نوشته شد. راه توده این پرسش كه موانع پیشاروی محمد خاتمی چیست را به پرسشی دیگر و عمیق تر و بنیادین تر تبدیل کرد و آن اینكه "موانع بر سر راه تحولات اساسی در ایران كدام است؟"

سرمقاله 12 سال پیش راه توده را باید یك بار دیگر خواند، نه برای آنكه افسوس فرصت هایی را خورد كه رهبری جمهوری اسلامی از دست داد، بلكه از آن رو كه موانع همچنان همان موانع است، و راه حل غلبه بر آنها نیز همان راه حل ها. 

راه توده درمهرماه 1376 نوشت:

می پرسند: موانع موجود بر سر راه دولت "محمد خاتمی" کدام است؟ در حالیکه باید پرسید: موانع موجود بر سر راه تحولات اساسی در ایران کدام است؟ چرا که موفقیت این دولت، همان قدر به ایجاد تحولات مورد نظر مردم بستگی دارد، که شکست آن به توطئه ها و موانع داخلی و خارجی، که بر سر راه آن قرار دارد، وابسته است!

 

سرمایه داری تجاری، که در جمهوری اسلامی از راه دلالی و غارتگری و متکی به برنامه امپریالیستی "تعدیل اقتصادی" و خصوصی سازی، بر اهرم های حکومتی تسلط یافته، سنگر به سنگر از مواضع کنونی خود در ایران دفاع می کند و در این دفاع نامقدس، بسیاری از روحانیون حکومتی را نیز همراه خود دارد. جان سختی فرماندهان سپاه پاسداران برای باقی ماندن در پست های فرماندهی سپاه و تلاش وزیر خارجه برکنار شده(ولایتی)، برای ماندن در صحنه سیاست خارجی، تنها نشانه های آشکار این جنگ سنگر به سنگر است. این در حالی است که قوه قضائیه، شورای نگهبان قانون اساسی، هیات رئیسه مجلس اسلامی(مجلس پنجم)، تلویزیون حکومتی و ده ها نهاد و ارگان علنی و غیر علنی حکومت، هم چنان به قلعه هائی می مانند که سرمایه داری نو کیسه و تجارت پیشه ایران، برای ادامه غارت توده های میلیونی مردم ایران و تحمیل ارتجاع مذهبی به جامعه، آنها را در اختیار دارد. تشدید گرانی و احتکار در هفته های اخیر و هو و جنجالی که با محاکمه شهرداران نواحی تهران (سپس محاکمه شهردار خوشنام تهران "کرباسچی") به راه افتاده و صحنه آرائی های دیگری که در پیش خواهد بود، همگی از درون این قلعه ها هدایت و طرح ریزی می شود و هدف آن فراهم ساختن زمینه های لازم برای یورش به جنبش مردم، درهم شکستن اعتبار مردمی "محمد خاتمی" و باز پس گرفتن چند سنگری است که از دست داده اند. در ادامه همین صحنه آرائی برای یورش به جنبش مردم است که ارتجاع و غارتگران، بحث بسیار منطقی و قانونی محدود کردن اختیارات "رهبری" در جمهوری اسلامی را، که توده های مردم نیز خواهان آن هستند، یورش به "ولایت فقیه" تبلیغ کرده و آن را مقابله با قانون اساسی و هدایت شده از سوی دشمنان خارجی معرفی می کنند. این در حالی است که آنها خود قانون اساسی را قبول نداشته و طی تمام سال های پس از پیروزی انقلاب مانع اجرای آن بوده اند. دست ارتجاع مذهبی، غارتگران و دلال ها را باید از حکومت کوتاه کرد و پایگاه اقتصادی آنها را نیز با لغو برنامه "تعدیل اقتصادی" و "خصوصی سازی" و آغاز حرکت به سمت سه بخش اقتصاد "دولتی، تعاونی، خصوصی"، که در قانون اساسی ج. ا. نیز دقیقا تعریف شده، باید درهم کوبید! توده های مردم در حمایت از این یورش، همان قدر درنگ و تردید نخواهند کرد، که با شعارهای انحرافی و مذهبی دچار تردید و درنگ خواهند شد. برای تحمیل همین تردید و درنگ به جنبش مردم است، که ارتجاع شکست خورده در انتخابات، بحث مربوط به حدود اختیارات قانونی "رهبری" در جمهوری اسلامی را، توطئه علیه "ولایت فقیه" تبلیغ می کند. در حالی که رشد جنبش مردم، آگاهی توده ها، تغییر توازن قوا و... خود "بود" و "نبود" ها را تعیین خواهد کرد!

 

 

 

   راه توده  307    16 اسفند ماه 1389

 

بازگشت