راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

 

میر حسین موسوی،
یعنی یک خط فکری
در انقلاب 57
و در جمهوری اسلامی

در مرور شماره های گذشته راه توده، رسیده ایم به فصل بعد از پیروزی محمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد 1376 و بحث ها و کشاکش هائی که در پشت صحنه حکومتی و در مطبوعات پیرامون ترکیب کابینه و سمت گیری سیاسی و اقتصادی آن مطرح بود. در همین ارتباط، یکی از مهم ترین بحث ها، که اخباری از آن نیز به راه توده رسید، مسئله پیوستن میرحسین موسوی به کابینه خاتمی بود که راه توده قاطعانه از آن دفاع کرد و چنین رویدادی را گامی مهم در جهت اصلاحات ارزیابی کرد. آنهائی که امروز از پیگیری راه توده در حمایت از خط فکری و شخص موسوی تعجب می کنند، کافی است به شماره های گذشته راه توده مراجعه کنند تا ریشه های این حمایت را دریابند.

 

در نخستین ماه های پس از روی كار آمدن محمد خاتمی در سال 1376 برنامه ها و راهبردهای دو جریان، یعنی شكست خوردگان انتخابات و طردشدگان از سوی مردم از یكسو و جنبش اصلاحات و دولت جدید از سوی دیگر بتدریج شكل گرفت. راه توده بنوبه خود كوشید ضمن تحلیل و افشای طرح های شكست خوردگان انتخابات، راه ها و سیاست های پیشاروی جنبش را ارزیابی و پیشنهاد كند. در همین چارچوب راه توده در شماره 65 چاپی خود، خبر پیوستن احتمالی میرحسین موسوی به كابینه اول خاتمی، بعنوان مشاور عالی محمد خاتمی را اقدامی مثبت ارزیابی كرد و نوشت:

"در ماه های پس از انتخابات، این پیغام و پسغام در محافل سیاسی تهران دهان به دهان می شود، که «موسوی می خواست کاندیدای ریاست جمهوری شود، اما به او پیغام دادند اگر اطاعت می کند، بفرماید!» و او جواب داد: «من مستقل عمل می کنم!»

اگر این نقل قول، با همین مضامین رد و بدل شده باشد، اهمیت کنونی پیوستن میر حسین موسوی به کابینه محمد خاتمی، به عنوان "مشاورعالی ریاست جمهوری" مفهوم تازه ای پیدا می کند. اولا ترکیب کابینه خاتمی بدین ترتیب و با حضور فردی که تجربه سال های نخست وزیری را دارد و صاحب اطلاعات بسیار است، تقویت شده است. دوم آن که چهره ای به کابینه پیوسته که سران موتلفه اسلامی برای جلوگیری از رئیس جمهور شدن او انواع توطئه ها را سازمان دادند و علنا در قم مراجع مذهبی را به جلوگیری از بازگشت او به صحنه دعوت کردند. سوم، آن که او دارای دیدگاه های اقتصادی متفاوت با خصوصی سازی و برنامه صندوق بین الملل پول است. باید امیدوار بود، که این حضور در کابینه خاتمی، آن ضعفی را جبران کند که ناشی از تشکیل کابینه مصلحتی، بر اساس پاره ای ملاحظات و مذاکرات بود." (سرانجام نیز موسوی بعنوان مشاور خاتمی در دفتر ریاست جمهوری مستقر شد و تا هفته پس از رئیس جمهور شدن احمدی نژاد نیز هنوز این دفتر را در اختیار داشت و تقاضای احمدی نژاد برای ماندن در آن دفتر، در ساختمان ریاست جمهوری را نپذیرفت و آنجا را تخلیه و ترک کرد!)

راه توده در همین چند جمله هم خبری را در مورد دلایل نامزد نشدن میرحسین موسوی افشا كرد كه با توجه به جایگاه امروز وی دارای اهمیت تاریخی است. هم ارزیابی خود درباره استقلال شخصیت وی را ارائه داد كه حوادث آن را تایید كرد و هم دلایل قاطعیت راه توده در پشتیبانی از موسوی در انتخابات ریاست جمهوری را ثابت کرد. راه توده در همان زمان به نقشی نیز اشاره كرد كه حضور میرحسین موسوی در كابینه می توانست در برقرای یك سمتگیری درست تر اقتصادی و اجتماعی بسود جلب پشتیبانی توده های وسیع مردم از دولت محمد خاتمی داشته باشد.

در همین چارچوب راه توده از مخالفت دولت خاتمی با حذف یا به اصطلاح هدفمند كردن یارانه ها و همچنین خصوصی سازی های لجام گسیخته پشتیبانی كرد و نوشت:

"دولت جدید، بی اعتناء به برنامه "تعدیل اقتصادی" که به تصویب مجلس رسیده و قانون مملکت محسوب می شود، برای چند قلم مایحتاج اساسی مردم، نظیر تخم مرغ و... سوبسید در نظر گرفت. سوبسیدها، بنابر توصیه صندوق بین المللی و در چارچوب برنامه "تعدیل اقتصادی" در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی از مایحتاج عمومی حذف شده بود. این تصمیم علاوه بر مخالفت آشکار دولت با نظر بازار و طرفداران بخش خصوصی لجام گسیخته، در عین حال مقابله ای درست و به موقع با احتکار و گرانفروشی بود که بازار برای فلج کردن دولت و تشدید نارضائی مردم بدان دست زده است.

در همین ارتباط، ما به عنوان توده ای ها باید از برخی تصمیمات برای ایستادگی در برابر خصوصی سازی لجام گسیخته دفاع کنیم. از جمله این تصمیمات، که در خارج از کشور بازتاب لازم را نداشته، مخالفت دولت خاتمی با خصوصی سازی بیمه های اجتماعی در اجلاس بانک جهانی در "قرقیزستان" است. دکتر اکبر کرباسیان، رئیس سازمان تامین اجتماعی در دولت خاتمی، در همین اجلاس و در مخالفت با طرح و دستور بانک جهانی گفت: «خصوصی سازی بیمه های اجتماعی برای کشورهائی نظیر ایران، که کارگران فصلی و روستائی دارند و سطح سواد نیز پائین است، فاقد کارائی و دارای پیامدهای بسیار منفی است.»

این را كه حوادث بعدها چگونه پیش رفت و مقاومت ارتجاع طرد شده در انتخابات چه موانعی را بر سر اصلاحات و این مقاومت های اقتصادی در برابر خصوصی سازی بوجود آورد در آینده خواهیم دید، ولی تردید نیست كه اگر روندی كه راه توده به آن اشاره كرده بود با همین قدرت به پیش می رفت، شاید می شد از بسیاری از مشكلاتی كه بعدها گریبانگیر روند اصلاحات شد اجتناب كرد.

راه توده در همین مقاله تاكید كرد:

«باید امیدوار بود، با سازماندهی و تقویت نیرو و یورشی که شکست خوردگان انتخابات به دولت آورده اند، طیف پیروز در انتخابات ریاست جمهوری، به این نتیجه قطعی رسیده باشد، که بی اعتناء به جوسازی های هیات رئیسه مجلس (پنجم) و بگیر و محاکمه کن های قوه قضائیه باید ورزیده ترین کادرها را وارد میدان کرد و در عین حال، به آن وعده‌ای عمل کرد، که در جریان کارزار انتخاباتی محمد خاتمی آن را متذکر شده بود. یعنی تشکیل کمیسیون های کارشناسی در کنار دولت. در این کمیسیون ها، بی اعتنا به جو سازی های ارتجاع و بازار، که تضعیف دولت و توان آن را در برنامه خود دارند، باید از ورزیده ترین کارشناسان اقتصادی و اجتماعی، فارغ از گرایش های مذهبی و یا سیاسی و فکری آنها استفاده کرد و بدین ترتیب به طرف حکومتی واقعا فراجناحی و ملی پیش رفت. سدها را باید بدین ترتیب شکست و ایران را به دست همه ایرانی های میهن دوست و دلسوز توده های وسیع مردم برای نجات از ورطه کنونی سپرد.»

بعدها كه "جبهه مشاركت" با شعار "ایران برای همه ایرانیان" شكل گرفت و با همین شعار اكثریت بزرگ كرسی های مجلس ششم را بدست آورد معلوم شد كه این خواست راه توده برای سپردن ایران بدست همه ایرانی های میهن دوست تنها خواست توده ای ها نیست بلكه یك خواست ملی است.

 

 

 

 

   راه توده  308     23 اسفند ماه 1389

 

بازگشت