راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

رو نمائی از جزوه ای که
کسی از محتوای آن سر درنمی آورد!

هفته گذشته یک سایت وابسته به وزارت اطلاعات بنام "ندای انقلاب" متن بقول خود "جزوه براندازانه" با ادبیات توده ای را منتشر کرد. با خواندن متن این جزوه، تنها چیزی که به نظر ما می‌رسد آن است که بگوییم: باید بر سر آن وزیر و وزارتخانه و کارشناسان اطلاعاتی خاک ریخت که این جزوه را "براندازنه" و ادبیات آن را ادبیات حزب توده ایران ارزیابی کرده‌اند. حتی ما که خود را ملزم به پیروی از مشی و ادبیات حزب توده ایران میدانیم نیز از ادبیات و مفهوم این جزوه سر نیآوریم.

 

هفته گذشته یک سایت وابسته به وزارت اطلاعات بنام "ندای انقلاب" متن بقول خود یک "جزوه براندازانه" را منتشر کرد. به نوشته سایت مذکور، این همان جزوه‌ای است که از منزل فرزند آیت الله محمد حسین بهشتی با ادبیات توده ای کشف شده بود. البته این جزوه یک بار سال گذشته کشف شده بود و روزنامه "جوان" که به سپاه پاسداران و محافل بازجویان وابسته است محمدرضا تاجیک را نویسنده آن معرفی کرده بود. (مراجعه کنید به راه توده شماره‌های 251 و 300) اما ظاهرا قافیه تنگ آمده و لازم دانستند که یکبار دیگر هم این جزوه کشف شود!

با خواندن متن این جزوه، تنها چیزی که به نظر ما می‌رسد آن است که بگوییم : باید بر سر آن وزیر و وزارتخانه و کارشناسان اطلاعاتی خاک ریخت که این جزوه را "براندازنه" و ادبیات آن را ادبیات حزب توده ایران ارزیابی کرده‌اند.

مشکل این نیست که "ادبیات" این جزوه با ادبیات حزب توده ایران کوچکترین شباهتی ندارد. مشکل این است که، حتی ما که خود را ملزم به پیروی از مشی و ادبیات حزب توده ایران میدانیم نیز اصلا از ادبیات این جزوه سر نیآوریم، چه رسد به آنکه بخواهیم وجوه مشترک ادبیات آن را با ادبیات  توده‌ای پیدا کنیم.

مثلا به اصطلاحات و عبارات مضحک و بی معنایی که دراین جزوه هست توجه کنید:

 

"جوشیدن قدرت و مقاومت از ریزبدنه‌های جامعه ...

شورش خودی‌ها علیه خودی‌ها (پرندگان گردن چرخان) ...

رنگی از جنبش‌های‌ هابی و لابی با خود دارد ...

جنبش‌های مبتنی برنافرمانی مدنی و ازنوع جنبش‌های اکسپرسیونیستی ...

جنبش‌های ریزومی ...

احساس مهجوری سیاسی ... بی قاعدگی سیاسی ... بی معنایی سیاسی ...

حضور یک نقطه گره ‏سلبی (منفی) ...

«ضد جنبش سرخ» تدوین و تقریری گفتمانی هژمونیک برای دوران کنونی ...

اتصال خطوط موازی به یکدیگر در تابلوی جنبش ...

نت استراتژی‌های تغییر، تلطیف، تحدید و تصحیح خود را در یک دستگاه ‏نواخت ...

گفتمان رویزیونیستی / ارتدکسی (نوعی سلفی گری مدرن) ...

گفتمان بی قراری (دیسلوکتیو) ...

‏ترک حریم گفتمانی گذشته ...

‏ایجاد مجمع الجزایرگفتمانی ...

گفتمان واساختی (دیکانستراکتیو) ..."

 

حزب توده ایران و نویسندگان و روزنامه نگاران آن علاوه بر آنکه خود در طول هفتاد سال گذشته از بنیانگذاران و تکامل دهندگان ادبیات معاصر فارسی بوده و هستند، دارای نوعی "ادبیات" ویژه خود نیز هستند که ویژگی آن برای مردم سخن گفتن و مردم فهم بودن نوشته های آنان است. حتی بازجوهای دهه 1360 وزارت اطلاعات و سازمان امنیت سپاه نیز با این ادبیات آشنا هستند و هر خواننده آثار منتشر شده توسط حزب توده ایران و توسط نویسندگان توده ای آنها نیز این ادبیات را می شناسد.

آیا اصطلاحات و جملات ادبیات حزب توده ایران، آنهائی است که در بالا و به نقل از کشف حجت الاسلام کم‌عقل جمهوری اسلامی "مصلحی" نقل کردیم ؟ مردم فهم بودن این عبارات و جملات به کنار، اصلا این جملات معنایی هم دارند؟ در کدام سند و نوشته توده‌ای می‌توان حتی یکی از اینها را یافت؟

نه تنها ادبیات این جزوه ربطی به حزب توده ایران ندارد، بلکه محتوای آن نیز بکلی با درک حزب توده ایران از جامعه ایران، از جمهوری اسلامی و انقلاب ایران و از رویدادهای امروز ایران بیگانه است. چنانکه نویسنده این جزوه که گویا ادبیاتش "توده ای" است مقداری فحش به کمونیسم و اتحاد شوروی نیز در همین جزوه داده و مثلا نوشته است:

«سقوط اخلاقی کمونیسم برای لحظاتی دست کم کل نظام‌های قدرت را تکان داد ...عریان شدن چهره مکتبی که مطلقا تابع هدف توجیه و تحلیل حکومت شوروی و یک یک اقداماتش بود ... چهره قدرت مطلقی که درهرلحظه می‌توانست اعلام کند، چه چیزی مارکسیسم است و چه چیزنیست (درهر لحظه «مارکسیسم » ‏معنایی جزافاضات رسمی همین قدرت مطلق یعنی شخص استالین نداشت (حقنه کردن به دلیل واحد) ...تا زمانی که گزارش‌ها واخبارمخالف در مورد استبداد جوامع کمونیستی درنشریات وکتاب‌های به اصطلاح بورژوایی چاپ می‌شد، هیچ تأثیری درذهن کمونیست‌ها نداشت، ولی به محض اینکه همین مسائل را پیامبرکرملین (خروشچف) تأیید و تصدیق کرد ...»

 

اینها نمونه‌هایی از عبارات این "جزوه براندازانه" است که ما بعید می‌دانیم خود نویسنده هم فهمیده باشد چه نوشته و چه می خواسته بگوید. مثلا وقتی می‌نویسد:

«‏حاکم شدن ترکیبی گنُگ وگیج از کهن سیاست archi- politics  ‏(کوشش‌های هوا داران «زندگی ‏جماعتی» درباره تعریف نوعی فضای اجتماعی همگون با ساختاری اندام وار، نوعی فضای بسته سنتی که هیچ قسم خلأ یا فضای تهی به جای نمی‌گذارد که در آن رخداد سیاسی سرنوشت سازی امکان وقوع یابد)، پیرا- سیاست para- politics   ‏نام می‌گیرد که کوششی است برای سیاست زدایی از سیاست، یعنی حذف ابعاد سیاسی آن (با هدف تبدیل آن به منطق پلیس) ...»

 

ما نمی‌دانیم نویسنده این جزوه کیست. قصد توهین به او را نیز نداریم. ولی تنها چیزی که در این جزوه وجود ندارد اولا ادبیات توده‌ای است، ثانیا مفهوم براندازی. برعکس تمام جزوه نشاندهنده ذهنی آشفته و تلاش سردرگم و ناامیدانه نویسنده برای آشتی دادن جنبش سبز با آموزه‌های دینی و نظام جمهوری اسلامی است. چنانکه نویسنده آشکارا نگران فردایی است که "درآن باید شاهد تعمیق وگسترش شکاف میان حاکمیت و مردم، روحانیت وحاکمیت، روحانیت ومردم، روحانیت و روحانیت، «دین ودین»، از یک سو وشکاف‌های درون - حکومتی، از سوی دیگربود" و در جای دیگر از "راه بی فرجام" بدین شکل نام می‌برد:

"چهاردیگر، راه بی برگشت، بی فرجام:

‏الف - راه عبور مردم از ما و عبور ما از مردم؛

‏ب - راه ‏عبور مردم از دین و نظام و عبور ما از این و نظام"

 

با خواندن این جزوه تازه مفهوم سخن علیرضا بهشتی روشن می‌شود که در پاسخ به وزیر اطلاعات اعلام کرد، این جزوه را اصلا نخوانده است. قطعا او هم چند خطی از آن را دیده و چیزی سردرنیاورده و به کناری انداخته است. در واقع اگر وزیر اطلاعات تا این اندازه درباره این جزوه سخنرانی و مصاحبه نکرده بود ما نیز بیش از نیم نگاهی به آن نمی‌انداختیم و وقت خود را صرف کار ناممکن فهمیدن و یا درآوردن جملات مضحک و بی محتوای آن نمی‌کردیم. ولی از نظر کارشناسان دولت کودتا تمام اهمیت این جزوه در همین بی‌معنا و نامفهوم بودن آن است. وقتی کلام معنای روشنی ندارد هر تفسیری را می‌توان به آن چسباند. برای همین است که از میان این همه سند و مدرک روشن و بیانیه‌ها و مصاحبه‌های رهبران جنبش سبز و انبوه مقالات و نوشته‌های حامیان این جنبش، كارشناسان كودتا به این جزوه بی سر و ته و بی معنا چسبیده‌اند زیرا تصور می‌کنند می‌توانند هر تفسیر مهملی را از آن ارائه دهند. 

جزوه منتشر شده در سایت "ندای انقلاب" بدون آنکه سندی باشد که بتواند چیزی را در مورد جنبش سبز ثابت کند، سند رسوایی وزیر اطلاعات و کارشناسان آن وزارتخانه است. سند وحشت و حقارت دولت احمدی نژاد است که کفگیر آن به ته دیگ خورده است و باید به این خس و خاشاک‌ها برضد جنبش سبز متوسل ‌شود.

در صورت تمایل، می توانید متن این جزوه را به نقل از سایت امنیتی "ندای انقلاب" از اینجا بخوانید!

 


راه توده 27 دیماه 1389

بازگشت