راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نکاتی درباره مقاله 7 ژانویه 2011 فیدل کاسترو
گروه 30 نفره

Kidon

با کدام مقامات
ایران رابطه دارند؟

ترجمه ابراهیم بیگی

 

این مقاله ایست که فیدل کاسترو در رابطه با ترور دو استاد فیزیک اتمی ایران منتشر کرده بود. خبرگزاری جمهوری اسلامی"ایرنا" که کاملا تابع سیاست های تبلیغاتی دولت است، این نوشته و اظهار نظر فیدل کاسترو در آن را بصورت تحریف شده و مغشوش به حساب نظر کاسترو منتشر کرده بود. درحالیکه کاسترو دراین نوشته اظهار کرده است که "جفری گلدبرگ" مدعی کشته شدن دانشمندان اتمی ایران با هدایت امریکا و اسرائیل است.

کاسترو در قسمتی از نوشته خود به گروه "کیدان" اشاره می کند و می کوشد سر نخی را بدست بدهد تا در ایران، بجای بلند کردن انگشت اتهام به سوی خارج از کشور، در داخل خود کشور و در میان مقامات و مسئولان سطح بالای حکومت رد پای این ترورها را جستجو کنند.

خبرگزاری ایرنا، برای رسیدن به هدف خود، بخش پایانی مقاله کاسترو را ترجمه و منتشر نکرده بود. یعنی همان قسمت مربوط به "کیدان" را.

آیا این تنها یک سانسور ساده و یک تلاش کودکانه برای اثبات دیدگاه های تبلیغاتی حکومت است و یا کسانی در حاکمیت جمهوری اسلامی از مطرح شدن "کیدان" وحشت دارند؟ گروه "کیدان" چیست و کیست؟ و چه ارتباطی میان این سانسور و آن گروه وجود دارد؟

 

کاسترو در آن مقاله خود می نویسد:

 

در یکی از نوشته های من که در 25 آگوست 2010 با عنوان "نظریات یک کارشناس" منتشر شد، درباره فعالیت های غیرعادی ایالات متحده و متحدانش نوشتم که به نظر من بی ارتباط با مناقشه های مربوط به فعالیت های اتمی ایران نیست. در آن نوشته به مقاله ی مشروح روزنامه نگار معروف "جفری گلدبرگ" اشاره کرده بودم که در روزنامه ی آمریکایی The Atlantic در ماه سپتامبر سال 2010 با عنوان "نقطه بی بازگشت" منتشر شده بود. یعنی همزمان با نوشته من.

گلدبرگ ضد اسرائیلی نیست، بلکه کاملا به عکس، یکی از ستایندگان اسرائیل است و تابعیت دوگانه آمریکا و اسرائیل را دارد. او حتی خدمت نظام خود را در اسرائیل انجام داده است.

در ابتدای آن مقاله، گلدبرگ اینطور نوشته است: "این امکان وجود دارد که عملیات بازدارنده (foiling operations) که توسط سازمان های اطلاعاتی اسرائیل، ایالات متحده و انگلستان و دیگر قدرت های غربی اتخاذ شده (یعنی برنامه هایی که برای متوقف کردن تلاش های اتمی ایران طرحی شده اند و از طریق خرابکاری و حتی حذف مهندسی شده دانشمندان هسته ای ایران به پیش می روند)، ایران را به طور محسوسی از برنامه های هسته ای خود به مدت طولانی عقب نگاه دارد."

پرانتزهای این پاراگراف نیز از خود گلدبرگ است و در نوشته ی اصلی موجود می باشد. بعد از این اظهارات مبهم، من در صدد تحلیل مسئله غامض سیاست های بین المللی بر آمدم که امکان سوق دادن ما را به جنگی دارند که آلبرت اینشتن قبلا هراس خود را از آن اعلام کرده بود. اگر او الان زنده بود و راجع به عملیات بازدارنده و حذف دانشمندان هسته ای می شنید، چه می گفت؟

شاید من در همان زمان به خاطر ناپسند بودن و غیرقابل باور بودن این مسئله، به آن بهای لازم را ندادم، اما چند ماه بعد وقتی خبر ادعاهای اخیر دولت ایران ]در مورد دولت های غربی[، و همچنین اخبار و نظریات افراد مطلع را خواندم، به سرعت یاد آن پاراگراف بالا افتادم.

چهار هفته قبل از پایان سال 2010، خبرگزاری AFP در تاریخ 30 نوامبر 2010 این خبر را مخابره کرد: "یک دانشمند هسته ای ایران کشته شد. تهران انگشت اتهام  ترور انجام شده را به سمت ایالات متحده و اسرائیل بلند کرده است."

من زمان دیگری را در تاریخ به یاد نمی آورم که ترور دانشمندان به سیاست رسمی گروهی از قدرت های مجهز به سلاح اتمی بدل شده باشد. وقایع خطرناک دیگری نیز در رابطه با قتل دانشمندان وجود دارد که رسانه های جمعی از پوشش دادن آن خودداری می کنند.

مقاله ای از کریستین الیا (Christian Elia) با این مضمون در وبسایت Rebelion به تاریخ 25 آگوست 2010 منتشر شد: "یک انفجار سبب کشته شدن رئیس تجهیزات بدون سرنشین هوا فضای ایران بنام رضا بارونی شده است که از جمله دانشمندانی است که جان خودشان را در آن کشور از دست داده اند.

یافتن تصویری از رضا بارونی در اینترنت یک کار غیرممکن بود. اما در روزهای اخیر اسم او بخشی از یک معمایی بود که جنبه های بین المللی فراوانی داشت..."

تنها نکته واضح اینست که رضا بارونی، یکی از مهندسان هوافضای ایران کشته شده است. ابر بزرگی از ابهامات سراسر بقیه ی مسائل را پوشانده است. تمامی تحلیل گران صنعتی بر این باور هستند که رضا بارونی پدر مهندسی هوا فضای بدون سرنشین ایران بوده است. در اول آگوست 2010 خانه ی او با انفجار مهیبی به هوا رفت."

گوردن توماس (Gordon Thomas) یکی از خبرگان انگلیسی در حوزه ی موساد، به روزنامه ی انگلیسی Sunday Telegraph اینطور می گوید: "اسرائیل مسئول دو تروری است که برای عقب انداختن برنامه ی اتمی ایران طراحی و انجام شده اند."

بر اساس گزارش سایت CubaDebate، گوردن توماس می گوید: "ترورهای انجام شده توسط اسرائیل در سال های اخیر علیه مقامات مرتبط با پروژه ی اتمی ایران، توسط واحد کیدان (Kidon) تقبل شده است. بر اساس روزنامه ی اسرائیلی Yediot Aharonet، این گروه از 38 عامل (مامور) تشکیل شده است. پنج نفر از آنها زن هستند. همه ی گروه بین 20 تا 30 سال سن دارند و قادر به صحبت کامل و روان به زبان های مختلف – از جمله فارسی – هستند، و به راحتی می توانند به ایران بروند و بازگردند و با مقامات بلندپایه و نهادهای سطح بالای ایران نیز ارتباط برقرار کرده اند. مقر اصلی این گروه در صحرای نگب (Negeb) است."

 

 

 

                        راه توده  303    11 بهمن ماه 1389

 

بازگشت