راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

گفتگو با یک پزشک متخصص

درباره مرگ "ستار بهشتی" در اوین

 
 

اظهار نظرهائی که مقامات نظامی و غیر نظامی جمهوری اسلامی پیرامون دلیل مرگ ستار بهشتی، کارگر وبلاگ نویس کرده اند، مصاحبه زیر با یکی از پزشکان متخصص ایران انجام شده که میخوانید:

 

نقوی حسینی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس در پاسخ به سوال نمایندگان در ارتباط با مرگ ستار بهشتی از قول شجاعی رییس نظام پزشکی گفت که مرگ وی در اثر ضرب و شتم، تزریق سم و مواردی نظیر این نبوده و این مرگ ناگهانی بوده است؛ و هیچ عامل خارجی برای آن یافت نشده است.

منصور حقیقت پور، نایب رئیس این کمیسیون هم به خبرگزاری مهر می گوید: آخرین حرف رئیس سازمان پزشکی قانونی این بود که این فرد در اثر یک شوک روحی و یا شوک استرسی فوت کرده است و آن ضرباتی که از سوی نیروهای پلیس فتا به وی وارد شده نیز نقشی در مرگ وی نداشته است.

 

- نظر شما درباره سخنان نمایندگان کمیسیون امنیت ملی درباره قتل ستار بهشتی چیست؟

 

- من این توضیحات را خوانده ام. اساس این توضیحات آن است که ستار بهشتی به چه دلایلی کشته نشده است. در حالی که وظیفه پزشک قانونی بیان اینکه دلایل مرگ چه چیزهایی نمی تواند باشد نیست. هزار و یک دلیل می تواند وجود داشته باشد که عامل مرگ نباشد. شخص می تواند در استخر غرق نشده باشد، براثر مار گزیدگی و عقرب زدگی نمرده باشد، چاقو نخورده، مداد در چشمش نرفته، از کوه پایین نیفتاده، توپ بستکبال به سرش نخورده و... این مهملات که توضیح و گزارش پزشکی قانونی نیست. وظیفه پزشکی قانونی آن است که دلیل مرگ را بدقت بیان کند و توضیح دهد. قبلا هم از قول دکتر شجاعی رییس پزشکی قانونی گفته بودند که ستار بهشتی به "مرگ طبیعی" فوت کرده است. چنین اظهار نظری اصولا یک گزارش پزشکی و بویژه پزشکی قانونی نمی تواند باشد. مرگ طبیعی را می شود همچون یک توضیح به مردم عادی ارائه داد. ولی در واقع حتی در مورد یک فرد کهنسال نیز اگر قرار باشد گزارش پزشکی قانونی داده شود دلیل دقیق مرگ را می شود و باید مشخص کرد. پزشکی که برای نوشتن جواز دفن می رود اگر احساس کند که بیمار به دلیل کهولت سن درگذشته است می تواند به خانواده وی دلیل را "مرگ طبیعی" اعلام کند ولی این یک توضیح عامیانه است نه یک گزارش کارشناسی. این در واقع یعنی نیازی به معاینه پزشکی قانونی نیست. بنابراین کسی که چنین سخنی را در مورد ستار بهشتی گفته باشد یعنی اطلاعات چندانی هم از پزشکی و پزشکی قانونی ندارد. به هر حال مرگ طبیعی به معنای اینکه تمام سلول های بدن همگی با هم و همزمان از بین رفته باشند در پزشکی معنا ندارد. بنابراین حتی در مورد افراد کهنسال نیز امکان تعیین اینکه چه ارگانی زودتر از بقیه از بین رفته وجود دارد. مثلا سکته قلبی در مورد کسی که دارای بیماری پیشرفته قلبی است. یا "مرگ ناگهانی" اصلا یعنی چه؟ دلیل مرگ ناگهانی یا غیرناگهانی چه بوده؟

 

- از ضربه و شوک هم صحبت شد. نظر شما در این مورد چیست؟

 

- بله گفته شد که که ضرب و شتم انجام شده ولی منجر به مرگ نشده است و بعد گفته شد که محتمل ترین دلیل شوک ناشی از ضربه و یا ترس بوده است. که البته خود دو موضوع مختلف است. شوک ناشی از ضربه یعنی پاره شدن ارگان های حیاتی بدن و یا خونریزی های داخلی و یا مغزی که باید هر کدام از اینها در گزارش پزشکی قانونی دقیقا مشخص می شود. شوک روانی هم معنا ندارد. زیرا اگر منظور ترس ایجاد شده باشد در صورتی می تواند منجر به مرگ باشد که مثلا منجر به سکته قلبی شود که آن هم در معاینه پزشکی قانونی قابل فهمیدن است. و در یک جوان 36 ساله اصولا بعید است که از ترس سکته کند و بمیرد. همچنین مرگ در اثر نارسایی کلیه ناشی از ضرب و شتم یا از بین رفتن سلول های عضلانی مثلا بر اثر شلاق با چنین سرعتی منجر به مرگ نمی شود. سرعت مرگ احتمالا ناشی از عوامل دیگری یعنی شکنجه های اعمال شده مثلا ضربه به نقاط حساس بدن بوده که همگی کاملا توسط معاینات پزشکی قانونی مشخص می شود. بنابراین عدم انتشار گزارش پزشکی قانونی خود به معنای روشن بودن مرگ ستار بهشتی بر اثر شکنجه بوده است.آنچه من می فهمم آن است که احتمالا قسمتهایی از گزارش پزشکی قانونی خوانده می شود بدون انکه مهمترین قسمت گزارش یعنی دلیل مشخص مرگ بیان شود.

 

- بنظر شما آیا ممکن است که ریس پزشکی قانونی حاضر شود با حکومت همکاری کند و گزارش سفارشی بنویسد؟

- تجربه ای که بوده تا الان چنین نبوده است و روسای پیشین که چنین کاری نکرده اند. زیرا پزشکی قانونی با وجود انکه زیر نظر دادگستری است ولی یک ارگان کارشناسی و تخصصی است و بنا به دستور قاضی عمل نمی کند و گزارش نمی نویسد. البته کوشش هایی برای ایجاد تغییرات در قوه قضاییه انجام شده است. در زمان اقای موسوی اردبیلی استقلال قضات در محاکم عادی وجود داشت. اما از دوران آقای یزدی شمار قضات گوش به دستور حتی در محاکم عادی نیز زیاد شد ولی حتی در همان دوران کسی نتوانست پزشکی قانونی را وادار به تبعیت از قاضی و دادن گزارش های سفارشی کند. البته قاضی می تواند گزارش پزشکی قانونی را ملاک قرار بدهد یا نه که اگر قرار ندهد طبعا حکم او را زیر سوال می برد ولی قاضی نمی تواند از پزشکی قانونی بعنوان یک ارگان کارشناسی خواهان صدور گزارش سفارشی باشد.

 

- اکنون چه می شود یا چه باید کرد؟

- اکنون مسئله ای که پیش امده آن است که بعضی ممکن است فکر کنند که پزشکی قانونی بنا بر دلایل سیاسی و یا تهدیدها از دادن گزارش صحیح خودداری کرده است. این شک و تردید اصلا به سود هیچکس نیست و اگر صلاحیت یک ارگان کارشناسی زیرسوال رود عملا امنیت قضایی و اعتماد مردم زیر سوال می رود. راه حل در این مورد انتشار گزارش پزشکی قانونی بطور کامل است. یعنی دقیقا توضیح داده شود که چه آزمایش هایی و چه بررسی های اناتومیک و کالبدشناسی انجام شده و دلیل دقیق و روشن مرگ چه بوده تا بتوان اعتماد را به پزشکی قانونی و به جامعه باز گرداند. تا انجا که من اطلاع دارم تا به امروز دکتر شجاعی دربرابر فشارهایی که به او وارد امده تا گزارش سفارشی بنویسد مقاومت کرده است و این هم طبیعی است. برای انکه ایشان بعنوان یک متخصص می داند نباید سخنی بگوید که موجب مضحکه شدن در جامعه پزشکی و بدنه کارشناسی پزشکی قانونی شود. سخنانی که تا به امروز دیگران و همین اقایان کمیسیون امنیت مجلس از قول وی گفته اند بیش از انکه گزارش پزشکی قانونی باشد، وهن پزشکی قانونی کشور و کارشناسان و پزشکان لایق و باتجربه آن است.

 

 

 

 

                        راه توده  387     20 آذر ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت