راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

کاخ رهبری

بلای جان

جمهوریت

و مردم ایران

 
 

"بیت رهبری"، یک مجموعه ساختمان هاست که دفتر و محل سکونت علی خامنه ای نیز در میان آنهاست. این مجموعه وسیع ساختمانی که در مرکز تهران واقع است، از شمال به خیابان "آذربایجان"، از شرق به خیابان "فلسطین"، از جنوب به خیابان "پاستور" و از غرب به خیابان "خوش زبان" متصل است.

خانه ساده میرحسین موسوی که آن را تبدیل به قلعه و زندان کرده و میرحسین موسوی در آن محبوس است، در ضلع جنوبی و در خیابان پاستور قرار دارد.

مرزهای غربی، شرقی و جنوبی و غربی این مجموعه، به سایر دستگاه های حکومتی متصل هستند. به طور مشخص، در شرق آن، باغ و ساختمان شورای عالی امنیت ملی قرار دارد؛ جنوب آن، به دفتر رئیس جمهور متصل است؛ و در غرب آن هم، دیگر ساختمان های متعلق به ریاست جمهوری قرار دارند.

 

مسوولیت تامین امنیت علی خامنه ای و دفتر او، مانند زمان شاه که گارد ویژه شاهنشاهی حفاظت از شاه و اقامتگاهش را برعهده داشت، بر عهده واحد ویژه ای از سپاه پاسداران است که "سپاه ولی امر" نامیده می شود. این سپاه در اطراف مجموعه دفتر رهبری و در داخل آن دارای پایگاه است و با هماهنگی حجت الاسلام مرموزی بنام میرحجازی، که منشی و مسئول امنیت بیت رهبری است، حفاظت از این مجموعه را به عهده دارد.  

مسوولیت امنیت مقام های ارشد جمهوری اسلامی در پایتخت (روسای سه قوه، وزرا، نمایندگان مجلس، مسوولان قضایی و ساختمان های حکومتی) بر عهده واحدی از سپاه به نام "سپاه حفاظت انصار المهدی" است. اما در میان کل مسوولان حکومتی، یک استثنا وجود دارد که آن آقای خامنه ای است که مسوولیت حفاظت از او را "سپاه ولی امر" به عهده دارد.

در دفتر خامنه ای، چهره هایی فعالیت دارند که به نوعی در اداره کشور و نهادهای حکومتی، نقش تعیین کننده ای دارند.

 

اصغر حجازی

 

حجت الاسلام اصغر حجازی، مسئول امنیت بیت رهبری است. اما میزان نفوذ وی در دفتر رهبری بیش از سمت رسمی اوست و عملا از سال ها پیش، تاثیرگذار ترین شخصیت در دفتر رهبر جمهوری اسلامی ایران بوده است.

هرچند بسیاری از مسئولان کشور و سایر کسانی که به دفتر رهبر رفته و می روند حجازی را دیده و شاهد نفوذ شدید او در این دفتر بوده اند، اما وی به دقت مواظب است که هرگز در جایی که دوربین وجود دارد حاضر نباشد و کسی از او عکسی نگیرد.

یکی از فعالان دانشجویی دهه 70 نقل می کند که "در اوایل روی کار آمدن محمد خاتمی خاتمی به عنوان رئیس جمهور، تعدادی از اعضای تشکل های دانشجویی به دیدار خامنه ای رفتند و وی، در آن دیدار مطالبی گفت که به نظر دانشجویان مثبت بود.  در پایان جلسه، دانشجویان به خامنه ای گفته بودند که آیا اجازه دارند صحبت های او در آن جلسه (غیر عمومی) را منتشر کنند؟ و خامنه ای جواب مثبت داده بود. از آنجایی که دانشجویان حق نداشته اند در داخل جلسه ضبط صوت داشته باشند، پس از جلسه یکی از آنها نزد حجازی می رود  و از او خواهش می کند که با توجه به موافقت رهبر،  نوار ضبط شده سخنان وی در جلسه را برای انتشار در اختیار دانشجویان بگذارد. حجازی می گوید که انتشار آن سخنان به مصلحت نیست و من رهبر را در این زمینه قانع خواهم کرد. در نتیجه از دادن نوار به دانشجویان خودداری کرده بود.

 

نفوذ حجازی در دفتر رهبری، به ویژه در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی، افزایش بی سابقه ای پیدا کرد و دلیل مشخص آن نیز این بود که عملکرد دولت خاتمی در زمینه های امنیتی و فرهنگی (به ویژه در برخورد با منتقدان حکومت) مطلوب آقای خامنه ای نبود. در نتیجه، حجازی، به همراه تعدادی از عناصر مورد اطمینان رهبر در سپاه و قوه قضاییه، و تعدادی از مسئولان و کارمندان سابق وزارت اطلاعات که در زمان پی گیری پرونده "قتل های زنجیره ای" از وزارت اطلاعات اخراج شده بودند، دستگاه اطلاعاتی موازی با وزارت اطلاعات را سازمان داد. 

حجازی، که در زمان ریاست جمهوری علی خامنه ای معاون امنیت خارجی وزارت اطلاعات بود، در هدایت عملیات اطلاعاتی موازی از همکاری مصطفی پورمحمدی که اکنون رئیس بازرسی کل است و از متهمین قتل عام زندانیان سیاسی 67 نیز برخوردار بود که زمان هاشمی رفسنجانی معاون امنیت خارجی وزارت اطلاعات بود. 

اصغر حجازی همچنین در دوره خاتمی، با همکاری قائم مقام وقت سپاه پاسداران "محمد باقر ذوالقدر"، (که گفته می شود اکنون بعنوان معاون قوه قضائیه دادگاه های کودتای 22 خرداد را رهبری می کند)  نقش بسیار تعیین کننده ای در حمایت از گروه "انصار حزب الله" داشت که عمدتا متشکل از برخی اعضای بسیج بود و حمله به تجمعات اصلاح طلبان و به ویژه دانشجویان از وظائف آنها.

در سال های اخیر، به دو دلیل مشخص، میزان نفوذ اصغر حجازی در دفتر رهبری به اندازه زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی نبوده است.

نخستین دلیل آن است که با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد، بسیاری از کارهایی که در زمان خاتمی، دولت از انجام آنها خودداری می کرد و در نتیجه پی گیری آنها به تشکیلات دفتر رهبری محول شده بود، توسط قوه مجریه انجام می شود و احتیاجی به دخالت این دفتر در مورد آنها نیست.

دلیل دوم، افزایش نفوذ نسل جدیدی از روحانیون در اطراف مجتبی خامنه ای در دفتر رهبر است که - همچون حجازی – به فعالیت های اطلاعاتی و امنیتی علاقه دارند. مجتبی خامنه ای، اگرچه دارای قابلیت ها و تجربیات حجازی نیست، اما در سال های اخیر در بسیاری از جلسات غیر رسمی، به عنوان نماینده یا فرد مورد اعتماد رهبر شرکت می کند. البته، این به آن معنا نیست که میان حجازی و مجتبی خامنه ای، حداقل تاکنون جنگ قدرت یا رقابتی وجود داشته است، چرا که مجتبی در مسائل امنیتی و موضوعات مربوط به بیت رهبری، در واقع تربیت یافته حجازی بوده و برای او احترام قائل است، و آقای خامنه ای نیز هنوز اصغر حجازی را دارای توانایی های منحصر به فرد می داند.

میرحجازی یکی از هماهنگ کنندگان اصلی قتل های زنجیره ای دهه 90 بود. او ارتباط نزدیکی با سعید امامی، از طراحان قتل های زنجیره ای داشت. اصغر حجازی همچنین از حامیان "جواد عباسی کنگوری" (با اسم مستعار "جواد آزاده" یا "آملی") است، کسی که بعد از دستگیری سعید امامی و همکارانش در دوران خاتمی، به عنوان مسئول بازجویی از دستگیر شدگان، مامور شکنجه و اعتراف گیری از آنها شد. (او پس از کودتای 22 خرداد 1388 سرپرستی بازجوئی از دانه درشت های بازداشت شده این کودتا را برعهده گرفت. از جمله محمد علی ابطحی، عطریانفر، نبوی، امین زاده، قدیانی، و حتی گفته می شود تاج زاده)

 

"وحید "

 

وحید ، که در محافل حکومتی از او با نام "آقا وحید" یاد می شود، یکی از افسران سپاه پاسداران است که در سالهای اخیر در دفتر خامنه ای نفوذ زیادی پیدا کرد.  وی، معاون رئیس دفتر رهبری (آیت الله گلپایگانی) است که از آستانه انتخابات ریاست جمهوری گذشته، همراه او در مناسبت های مختلف دیده می شود و پرهیزی از انتشار عکس خود در رسانه ها ندارد.

علی رغم شایعات بسیار زیادی که در مورد وی در سایت ها منتشر شده است، اطلاعات قابل تاییدی از گذشته او  یا حتی نام واقعی او(که برخی معتقدند وحید حقانی است و برخی دیگر درست نمی دانند) در دست نیست و رشد ناگهانی او در دفتر رهبری، پدیده ای تعجب انگیز است.

(شب کودتای 22 خرداد، پیک ویژه میرحسین موسوی با نامه اعتراض او به تقلب در شمارش آراء وقتی به دفتر خامنه ای می رسد، آقا وحید نامه را از پیک می گیرد و همزان می افزاید "این اعتراض ها بی فایده است. انتخابات تمام شده و نتیجه اش هم معلوم شده)

 

مجتبی خامنه ای

او متولد سال 1348 است و به طور رسمی جزو مدیران ارشد بیت رهبری نیست، ولی از میان فرزندان علی خامنه ای، او کسی است که در بسیاری از موضوعات حساس، در جلسات غیر رسمی به نمایندگی از پدرش در دفتر او اظهار نظر می کند. به همین دلیل، افرادی که با رهبر ایران و دفتر او سر و کار دارند، دخالت های مجتبی را جدی می گیرند.  او همچنین با فرماندهان سپاه و بسیج رابطه نزدیکی دارد و دارای نفوذ بالایی در میان آنهاست.   مجتبی خامنه ای، از سال ها پیش تحت نفوذ حجازی بوده و همچون او، به نقش آفرینی پشت پرده  در مسائل سیاسی و امنیتی تمایل زیادی پیدا کرده است.  او در دروس مذهبی، شاگرد آیت الله مصباح یزدی، آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی و آیت الله محمد باقر خرازی (رهبر معنوی گروه موسوم به "حزب الله ایران") است و هر هفته برای خواندن دروس مذهبی به قم می رود.  افراد نزدیک به رهبر ایران می گویند که مجتبی به درجه "اجتهاد" رسیده است، اما این ادعا، با توجه به سن کم مجتبی خامنه ای و اشتغال او به فعالیت های غیردرسی فراوان، مبالغه آمیز به نظر می رسد.  او سابقه حضور در جبهه های جنگ را هم دارد و در جبهه، همسنگر مهدی هاشمی، پسر اکبر هاشمی رفسنجانی که اکنون زندانی است بوده است . نخستین دخالت جنجالی مجتبی خامنه ای در سیاست، در انتخابات ریاست جمهوری1384  بود، که وی به ستاد انتخاباتی محمدباقر قالیباف شهردار وقت تهران کمک می کرد. اما وی در یکی – دو هفته مانده تا انتخابات نظر خود را تغییر داد و  با برگزاری جلسات مختلف با چند تن از فرماندهان سپاه و بسیج، به حمایت خود از احمدی نژاد را شروع کرد. با وجود برخی شایعات در این مورد که حمایت رهبر از محمود احمدی نژاد در آستانه انتخابات، تحت تاثیر مجتبی بوده، منابع آگاه تاکید دارند که در زمان انتخابات 1384، مجتبی خامنه ای تنها نظر پدر خود را منعکس می کرده که اول به قالیباف و سپس به احمدی نژاد متمایل بوده است. به تصریح این منابع، شیوه تبلیغات انتخاباتی قالبیاف، که برای کسب آرای بیشتر سعی داشت خود را فردی مدرن و طرفدار گسترش ارتباط با غرب نشان بدهد، به تدریج باعث شد تا رهبر به این نتیجه برسد که قالیباف در مبارزه با اصلاح طلبان و غرب سرسخت نیست، و این باعث شد که وی دو هفته مانده به انتخابات نظر خود را تغییر بدهد و از احمدی نژاد  حمایت کند.

 

گفته می شود که در پی دخالت های مجتبی خامنه ای در انتخابات ریاست جمهوری 1384، علی اکبر ناطق نوری رئیس بازرسی دفتر رهبری در گفت و گویی با رهبری نسبت به این مساله اعتراض کرده است. ظاهرا ناطق نوری به آقای خامنه ای گفته است که "آقازاده شما از آقای احمدی نژاد حمایت می‌کند" و رهبر جواب داده است: "مجتبی آقا است نه آقازاده". پاسخی که منجر به توقف اعتراض ناطق نوری شد.

بعد از پیروزی احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری، ارتباطات مجتبی خامنه ای با فرماندهان سپاه و بسیج و حمایت آنها از احمدی نژاد آن قدر خبر ساز شد که مهدی کروبی در نامه ای سرگشاده به رهبر به شدت به دخالت های انتخاباتی فرزند وی انتقاد کرد و  از کلیه مسئولیت های حکومتی خود از جمله مشاورت آقای خامنه ای و عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام استعفا داد. 

کروبی در نامه خود نوشت: "اخباری مبنی بر حمایت فرزند محترم شما - آقا سید مجتبی - از یکی از کاندیداها منتشر شد... این خبرها در مورد فعالیت ایشان به نفع یکی از کاندیداها - که سه روز قبل از انتخابات ناگهان شانس او افزایش پیدا کرد - و حتی رفت و آمد به ستاد انتخاباتی آن کاندیدا منتشر شد. شما به خوبی می دانید که دخالت‌های نسنجیده اطرافیان برخی از مقامات روحانی و سیاسی در سال‌های گذشته تبعات منفی فراوانی برای کشور و نظام داشته است."

پاسخ آقای خامنه ای به مهدی کروبی، بسیار تند بود. او  در پاسخی کوتاه و رسمی به کروبی گفت که اگر اعتراضی به انتخابات دارد باید به شورای نگهبان شکایت کند و تاکید کرد که اجازه "بحران سازی" را به هیچ کس نخواهد داد.

برخی از مخالفان جمهوری اسلامی معتقدند که علی خامنه ای مایل است که پسرش پس از مرگ او رهبر آینده ایران بشود. این شایعه به طور گسترده در میان مردم ایران هم رواج پیدا کرد، تا حدی که یکی از شعارهای مردم در تظاهرات پس از انتخابات این بود که: "مجتبی، بمیری، رهبری را نبینی". 

به هر ترتیب، عده ای از ناظران تاکید دارند مجتبی خامنه ای، هم به لحاظ سابقه سیاسی و هم از نظر میزان تحصیلات مذهبی، بسیار پایین تر از آن است که در هیچ شرایطی بتوان مجلس خبرگان رهبری را وا داشت تا او را به عنوان یکی از کاندیداهای جایگزینی آیت الله خامنه ای قبول کند

 

محمد محمدی گلپایگانی

او رئیس دفتر آقای خامنه ای و پدر شوهر دختر بزرگ خامنه‌ای (بشری) است. از نظر سلسله مراتب رسمی، پست وی، بالاترین سمت در دفتر رهبری محسوب می شود. اما در عمل، او در مقایسه با افرادی چون اصغرحجازی یا وحید دارای نفوذ کمتری در این نهاد قدرتمند است. به نظر می رسد که محمدی گلپایگانی، به لحاظ شخصی نیز کمتر علاقمند به دخالت در مسائل سیاسی و به ویژه امنیتی بوده و به داشتن نقشی رسمی و تشریفاتی در بیت رهبری قانع است.

 

وی در زمان ریاست جمهوری آقای خامنه ای، همچون حجازی یکی از معاونان وزارت اطلاعات بود. (معاون پارلمانی).

در محافل سیاسی ایران از سال ها پیش شایع بوده که محمدی گلپایگانی دارای همسری ایرلندی است که در واقع پرستاری بوده که رئیس دفتر رهبر ایران در جریان یکی از سفرهای خود به لندن برای معالجه با او آشنا شده و از او خواستگاری کرده است. 

محمد محمدی گلپایگانی از سال ها پیش در مناسبت های رسمی و عمومی (مثلاً بدرقه رئیس جمهورها در سفرهای خارجی یا مراسم مهم سالانه سه قوه) به عنوان نماینده رهبری شرکت می کند و در موارد لزوم پیام های  خامنه ای در چنین مراسمی را قرائت می کند.

 

حسین طائب 

حسین طائب، رئیس کنونی اطلاعات سپاه پاسداران، از جمله روحانیون مورد اعتماد خامنه ای است که به واسطه روابط نزدیک با بیت رهبری، پیشرفت بسیار سریعی در نهادهای  نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی داشته است.

حسین طائب، علاوه بر مسئولیت های امنیتی و نظامی خود، به دو دلیل دیگر هم دردوران فعالیت خود به علی خامنه ای نزدیک بوده است. نخستین دلیل آن است که او در دروس مذهبی شاگرد شخص آیت الله خامنه ای بوده است.

دلیل دوم آن است که وی در سال های پایانی جنگ ایران و عراق، از جمله نیروهای همان گردانی بوده که مجتبی خامنه ای هم در آن به عنوان نیروی داوطلب مشغول به خدمت بوده است.  دوستی طائب با مجتبی خامنه ای در سال های بعد در پیشرفت سریع  وی در بیت رهبری نقش مهمی ایفا کرده است. 

او متولد 1342 است، اما در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، و در زمان وزارت اطلاعات علی فلاحیان، زمانی که حدود سی سال داشت، تا  سمت معاون ضد جاسوسی این وزارتخانه پیش رفت.(مسئولیتی که علی خامنه ای در ابتدای تاسیس سپاه داشت)

 

طائب در آن زمان با تشکیل پرونده ای علیه فعالیت های مهدی هاشمی، یکی از فرزندان رئیس جمهور وقت، هاشمی رفسنجانی را علیه خود خشمگین کرد و از وزارت اطلاعات اخراج شد. برخی نزدیکان هاشمی رفسنجانی می گویند دلیل اخراج او، گمراه کردن رئیس جمهور بر سر پرونده فرج سرکوهی بوده است که وزارت اطلاعات او را ربود و مدعی شد که به آلمان سفر کرده است؛ و عده ای از اصلاح طلبان هم دلیل اخراج او را این می دانند که نیروهای تحت امرش با دستگیری یک زن کره ای و شکنجه وی کوشیده اند از وی به دروغ اعتراف بگیرند که جاسوس بوده و با پسران هاشمی رفسنجانی مرتبط بوده است. 

به هر ترتیب، اخراج طائب از وزارت اطلاعات، آن قدر برایش سخت بود که وی به فاصله کمی، سکته قلبی کرد. او از آن زمان به بعد کینه شدیدی علیه هاشمی رفسنجانی و فرزندانش به دل گرفت و از هیچ اقدامی برای ضربه زدن به آنها خودداری نکرد.

حسین طائب بعد از اخراج از وزارت اطلاعات بلافاصله توسط بیت رهبری جذب شد و مدتی در این نهاد، پست حساس "معاون هماهنگ‌ كننده بیت رهبری" (مسئول ایجاد هماهنگی دفاتر مختلف این نهاد) را بر عهده داشت. ارتباطات او با شخص خامنه ای، از آن زمان تقویت شد و در سال های بعد هم ادامه یافت.

 

وی سپس بیش از سه سال معاون فرهنگی ستاد مشترك سپاه پاسداران و نیز فرماندهی دانشكده فرهنگی دانشگاه امام حسین (دانشگاه سپاه پاسداران) را برعهده گرفت و سپس به مقام جانشینی فرمانده بسیج رسید. 

او، که با محمود احمدی نژاد هم رابطه بسیار نزدیکی دارد، پیش از روی کار آمدن وی حضور بسیار کمی در رسانه  ها داشت و در محافل نظامی – امنیتی حکومت ایران، بیشتر با نام مستعار خود، "میثم"، شناخته می شد.

11 ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری، به سمت فرماندهی کل بسیج منصوب شد و تا مهر 1388  که معاون حفاظت اطلاعات سپاه شد، در آن سمت باقی ماند.

او در در زمان مسئولیت خود در بسیج، تحرکات انتخاباتی نیروهای بسیج به نفع محمود احمدی نژاد را هدایت کرد و بعد از انتخابات، در سرکوب خشونت آمیز اعتراضات خیابانی به انتخابات، نقش تعیین کننده ای بازی کرد.

او به نیروهای جوان و بی تجربه بسیج سلاح گرم داد و به آنها اجازه داد در صورت مواجهه با خطر به سوی مردم شلیک کنند. نتایج این دستور، کشته شدن تعداد قابل توجهی از تظاهر کنندگان توسط نیروهای وحشت زده بسیج بود. این در حالی بود که عده ای از مسئولان سیاسی و امنیتی معتقد بودند که در بسیاری مواردی که نیروهای بسیجی به مردم شلیک کرده بودند، نیازی به این کار وجود نداشته و کشته شدن بی جهت تظاهرکنندگان، باعث تحریک مردم و سخت تر شدن کنترل اعتراضات خیابانی شده است.

در یکی از صریح ترین واکنش ها به ضعف مدیریت طائب در هفته های بعد از انتخابات، علی مطهری نماینده مجلس گفت: "وقتی ما مدیریت بحران اخیر را به دست افرادی مانند طائب می دهیم که با باتوم بیشتر مأنوس است تا فکر و عقل و تدبیر، نتیجه همین [بحران] خواهد بود."

یکی دیگر از اتفاقاتی که باعث زیر فشار قرار گرفتن طائب وسط هم جناحان خود شد، هزینه هایی بود که او در پی ماجرای قتل "ترانه موسوی" برای حکومت ایجاد کرد. ترانه موسوی دختر جوانی بود که در جریان تظاهرات هفته های اول بعد از انتخابات توسط نیروهای لباس شخصی ربوده شد و سپس جسد او در اطراف تهران پیدا شد و مخالفان دولت، خبر از تجاوز به او قبل از کشته شدن دادند. در پی انتشار گسترده خبر تجاوز و قتل ترانه موسوی، مهدی کروبی در نامه ای سرگشاده با تکیه بر مستندات محکم، نقش فعالانه طائب در پنهان کردن قتل ترانه موسوی را افشا کرد.

این موضوع، باعث افزایش انتقادات حکومتی به طائب شد که معتقد بودند دخالت مسئولی در حد فرمانده کل بسیج در پنهان کردن ماجرای ترانه موسوی، به طور غیر مستقیم تقویت کننده اتهامات مخالفان علیه حکومت در این زمینه بوده است.

علیرغم همه انتقاداتی که به عملکرد طائب مطرح بود، محمود احمدی نژاد به خاطر اطمینانی که به وفاداری او نسبت به خودش داشت، قصد داشت او را بعد از برکنار شدن محسنی اژه ای وزیر سابق اطلاعات، به عنوان وزیر جدید به مجلس معرفی کند. اما این تصمیم  منجر به نگرانی شدید مدیران ارشد وزارت اطلاعات شد و پنج تن از معاونان این وزارتخانه در نامه مشترکی به رهبر جمهوری اسلامی، نسبت به احتمال انتخاب طائب به عنوان وزیر اطلاعات  ابراز نگرانی کردند.   

در نهایت، احمدی نژاد از انتصاب طائب به سمت وزارت اطلاعات خودداری کرد و رهبر جمهوری اسلامی ایران، وی را به سمت معاونت اطلاعات سپاه پاسداران و رئیس سازمان امنیت سپاه محسوب کرد.

(این گزارش، پس از انتخابات 22 خرداد 1388 در سایت جرس منتشر شد و آنچه را خواندید، ویراستاری شده آن گزارش است، که هم خلاصه شده و هم نکاتی بر حسب رویدادهای پس از انتشار اولیه این گزارش به آن اضافه شده است.)

 

 

 

 

                        راه توده  38    27 آذر ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت