راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

کتاب تاریخ جنبش... عبدالصمد کامبخش

درباره شاهنشاهی

و بیت رهبری

دو روی یک سکه

در برابر انتخابات

 
 

پس از برخوردهای علنی میان شاه و مصدق، زمانی که شاه نخواست با مسافرت خود به خارج دست و پای مصدق را آزاد بگذارد، مصدق تصمیم گرفت محدودیت‌‌های بیشتری برای شاه ایجاد کند. مصدق اصرار داشت که از نمایندگان مجلس هیئتی برای حل اختلاف میان شاه و دولت تشکیل شود. این هیئت تشکیل شد و اکثریت آن را طرفداران مصدق تشکیل می‌دادند. این هیئت 8 نفری گزارشی تهیه کرد که در آن از جمله گفته می‌شد:

"نظر به اینکه موافق اصل 35 متمم قانون اساسی سلطنت ودیعه‌ای است که به موهبت الهی از طرف ملت به شخص پادشاه مفوض شده و طبق اصل 44 متمم شخص پادشاه از هر گونه مسئولیت مبراست و از طرفی طبق همین اصل و اصل 45 متمم مسئولیت اداره امور مملکتی به عهده وزرا و هیئت دولت می‌باشد، بدیهی است که اداره و مسئولیت امور مملکتی از کشوری و لشکری از شئون مقام شامخ سلطنت نبوده و حقوق هیئت دولت و وزیران است که در اداره امور وزارت خانه‌‌های مربوطه به نام اعلیحضرت همایونی سعی و کوشش در اجرای مقررات قانونیه نموده و منفردا و مشترکا از عهده مسئولیت در مقابل مجلس شورای ملی برآیند."

مسئله عمده عبارت بود از برکنار کردن شاه از امور ارتش. در قانون اساسی گفته می‌شود که "فرمانفرمائی" کل قشون بری و بحری با شخص پادشاه است".

پس از آنکه گزارش "هیئت هشت نفری" آماده شد، مصدق در 17 فروردین 1332 از رادیو پیامی به مردم ایران فرستاد. مصدق در این پیام محافل درباری را به مداخله در امور سیاسی و نقض قانون اساسی متهم می‌کرد. ولی مصدق در این مورد نامی از شاه نبرد و فقط به اطرافیان او (از جمله به مادر و خواهر شاه) اکتفا ورزید.

در 25 فروردین قرار بود مجلس به گزارش "هیئت هشت نفری" رسیدگی کند. ولی در نتیجه ابستروکسیون مخالفین این کار به جلسه 27 فروردین موکول شد.

"جمعیت ملی مبارزه با استعمار" می‌خواست پیش از این جلسه میتینگی تشکیل دهد، ولی به علت جلوگیری مقامات دولتی این میتینگ عمومی به صورت تظاهرات و میتینگ‌‌های جداگانه درآمد. در مواردی با نیروهای انتظامی زد و خوردهای خونین روی داد. در این روز کارگران عده‌ای از کارخانه‌ها اعتصاب کردند و اکثر مغازه‌ها بسته شدند.

برای اینکه امکان تشکیل جلسه از مجلس سلب شود، نمایندگان مخالف به بهانه سفر تهران را ترک کردند. به این جهت جلسه مجلس در 27 فروردین نیز تشکیل نشد. ولی مردم تهران در این روز با پشتیبانی سازمان‌‌های سیاسی مختلف به تظاهرات پرداخته و علیه خرابکاری در کار مجلس اعتراض کردند. در این روز همه جا کار تعطیل شده بود. بیش از 100 هزار نفر در تظاهرات شرکت کردند. بیش از 100 نفر بازداشت و 4 نفر زخمی شدند و یک نفر نیز به قتل رسید.

مجلس تا 20 اردیبهشت نتوانست جلسه خود را تشکیل دهد. ولی در این روز نیز جلسه فقط چند دقیقه تشکیل شد. رفتار مخالفین باعث کشمکش و مناقشات شدید میان نمایندگان مجلس شد. در بالکن تماشاچپان میان طرفداران مصدق و بقایی زد و خوردی روی داده و جلسه تعطیل شد. در 17 خرداد برای بررسی گزارش "هیئت هشت نفری" کوشش دیگری به عمل آمد.  ولی باز به علت زد و خوردی که نمایندگان مخالف به وجود آوردند، جلسه تعطیل شد.

در این زمان توطئه دیگری تدارک می‌شد. بقایی که در فکر نخست وزیری بود، در این توطئه شرکت فعال داشت، توطئه گران به رهبری بقایی و سرلشکر زاهدی، سرلشکر افشارطوس، رئیس شهربانی را که از هواداران جدی مصدق بود، ربوده به قتل رساندند و جسد او را در حوالی تهران پنهان کردند. به زودی این جنایت کشف شد و عده‌ای از توطئه گران بازداشت گردیدند. رسیدگی به پرونده نشان داد که دکتر بقایی در این کار شرکت داشته است. دولت لایحه‌ای برای سلب مصونیت از بقایی به مجلس برد. ولی این لایحه مورد بحث قرار نگرفت، و آن را به کمیسیون حقوق مجلس دادند تا به نحوی در آنجا دفن گردد.

فرمانداری نظامی علاوه بر بازداشت کسانی که در این قتل شرکت داشتند، سرلشکر فضل الله زاهدی، سناتور سابق را نیز به فرمانداری احضار کرد. ولی زاهدی به جای حاضر شدن در فرمانداری، در مجلس متحصن شد. در این زمان دکتر معظمی، رئیس جدید مجلس نیز گفت تا زمانی که امنیت او تضمین نشود، در مجلس متحصن خواهد ماند. زاهدی بعد مخفی شد و فقط در زمان کودتای 28 مرداد دوباره به صحنه آمد.

وضع وخیم شده بود. از یک طرف مجلس به علت ابستروکسیون مخالفین فلج شده بود و از طرف دیگر بمثابه ارگان انتخابی وجود داشت و نمی شد آن را نادیده گرفت. اکنون تقریبا چهار ماه بود که مصدق در مجلس اکثریت نداشت. به علاوه نمایندگانی نظیر حائری زاده و قنات آبادی و بقایی که از "جبهه ملی" خارج شده و فراکسیون خود را به نام "نجات نهضت" تشکیل داده بودند، همراه با دربار شاه و امرای ارتش در توطئه هائی که علیه دولت ایجاد می‌شد، شرکت مستقیم داشتند.

مراجعه به آراء عمومی برای انحلال مجلس تنها چاره کار بود. مصدق در 23 تیر اعلام کرد که برای تعیین نظر مردم نسبت به مجلس، می‌خواهد به آراء عمومی مراجعه کند. مصدق در عین حال اظهار داشت که اگر اکثریت مردم به انحلال مجلس رأی موافق بدهند، او بلافاصله انتخابات جدید را اعلام خواهد کرد. ضمنآ مصدق با استفاده از اختیارات قانونی خود می‌خواست لایحه قانونی جدیدی در باره نحوه انتخابات تصویب کند. در 24 تیر عده‌ای از نمایندگان طرفدار مصدق از نمایندگی مجلس استعفا دادند.

شاه که این وضع را می‌دید و می‌خواست حق انحلال مجلس را برای خود حفظ کند، موافقت کرد که اگر مصدق از انجام رفراندم امتناع کند، او خود فرمان انحلال مجلس را صادر کند. ولی مصدق با این کار موافقت نکرد.

مصدق در 5 مرداد 1332 نظر خود را در باره لزوم رفراندم از رادیو اعلام کرد. او در پیام خود گفت که:

"اکنون بیگانگان با تمام قوا می‌کوشند که در صفوف متحد ملت ایران رخنه کنند. متأسفانه در مجلس شورای ملی هم که حقا می‌بایست بزرگترین مرکز مبارزه با این گونه افکار باشد، کانونی برای مقاصد شوم آنها تشکیل شده است. در این مجلس گروهی از مخالفین و ایادی سیاست بیگانه با بعضی از منحرف شدگان می‌کوشند که زمام امور را به دست دولتی بدهند که بتواند مطامع بیگانگان و منافع آنان را تأمین کند و برای انجام این منظور‌تریبون مجلس را وسیله‌ای برای تبلیغات خود قرار داده اند. "

در 6 مرداد هیئت وزیران نحوه انجام رفراندم را به تصویب رساند. رفراندم از 12 تا 19 مرداد ابتدا  در تهران و سپس در سایر شهرستانها انجام گرفت. مبارزه مشترک حزب توده ایران و سازمان‌‌های دمکراتیک و هواداران مصدق پیروزی را در رفراندم تأمین کرد. در این رفراندم 2 میلیون نفر شرکت کردند و 99 درصد آنان به انحلال مجلس رأی دادند (فقط اهالی شهرنشین در رفراندم شرکت داشتند). این یک پیروزی بزرگ مردم بود. این پیروزی نیروهای ضد امپریالیست بود که در میان آنها حزب توده ایران نقش مهمی داشت. این حقیقتی است که حتی دشمنان نهضت آن را پنهان نمی دارند. مصطفی فاتح در کتاب خود می‌نویسد:

"چنان که پیش بینی می‌شد دسته‌‌های موافق دولت، به خصوص اعضای حزب توده در این رفراندم شرکت کرده و انحلال دوره هفدهم مجلس شورای ملی را تأیید کردند."

تمام حوادث دوران مبارزه به خاطر ملی کردن صنعت نفت حاکی بر نیروی بسیج کننده حزب توده ایران است. هر بار که حزب به طور جداگانه عمل می‌کرد، این واقعیت به خوبی به چشم می‌خورد. مثلا در آستانه رفراندم در روز 30 تیر به مناسبت سال روز "یکشنبه خونین " دو دمونستراسیون برگزار شد. "جبهه ملی" از تمام طرفداران مصدق برای شرکت در دمونستراسیون که می‌بایست پیش از ظهر تشکل شود، دعوت به عمل آورده بود. در این دمونستراسیون فقط 20 هزار نفر شرکت کردند. بعد از ظهر حزب توده ایران و سازمان‌‌های وابسته به آن دمونستراسیون دیگری تشکیل دادند. خبرنگار خبرگزاری "فرانس پرس" در تلگرام خود که با شتاب و پیش از پایان دمونستراسیون ارسال شده، خبر می‌دهد:

"عصر امروز 30 هزار نفر اعضاء حزب توده ایران با شعار "پیروزی با مردم است" از میدان بهارستان عبور کردند. هر لحظه دسته‌‌های تازه‌ای از تظاهرکنندگان در صفوف بی پایان وارد میدان می‌شدند و شعار می‌دادند: "یانکی، به خانه خود بازگرد!" ، "ایران باید از گرفتن کمک امریکا و کمک اصل 4 خودداری کند!"

 

 

 

 

                        راه توده  380     اول آبان ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت