راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سقوط اصفهان

پایتخت اولین

حکومت شیعه

در ایران صفوی

 
 

در میان گزارش های بازمانده از یورش افغانان و سقوط اصفهان، روایت کروسینسکی (Judasz Tadeusz Krusinsky) راهب یسوعی لهستانی، که از مبلغان مسیحی مقیم اصفهان بود، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. کروسینسکی که به هنگام یورش افغانان و سقوط پایتخت صفویه (اصفهان) در اصفهان به سر می برد، به رسم همه مبلغان مذهبی و به ویژه یسوعیان که به طور منظم گزارش های دقیقی از اوصاع کشور محل ماموریت خود به سرپرست فرقه ای که به آن تعلق داشتند ارسال می کردند، در شورش افغانان، گزارش جامعی از وقایع اصفهان و سقوط آن به سرپرست یسوعیان در فرانسه فرستاد. این گزارش، در زمانی که اشرف افغان هنوز اصفهان را در تصرف خود داشت، به پاریس رسید و از آن جا که گزارشی جامع و حاوی آگاهی های گرانبهایی در باره سقوط یکی از بزرگ ترین نظام های شاهنشاهی زمان بود که مناسبات حسنه ای با کشورهای اروپائی داشت و در پیکار با سلطان عثمانی نیرویی ائتلافی برای شاهان اروپایی به شمار می آمد، نظر سرپرست فرقه یسوعیان فرانسوی را به خود جلب کرد و همان سرپرست دستنوشته گزارش یا نسخه ای از آن را در اختیار یکی از راهبان یسوعی، به نام آنتوان دو سرسو گذاشت تا هر طور که صلاح می داند، آن متن را انتشار دهد. دو  سر سو مردی ادیب و علاقمند به تاریخ بود و بر پایه گزارش کروسینسکی کتابی در دو مجلد به عنوان تاریخ واپسین انقلاب ایران به زبان فرانسه نوشت و در سال 1728، نزدیک به شش سال پس از سقوط اصفهان، در حالی که هنوز اشرف افغان بخش های مرکزی ایران را در تصرف خود داشت، انتشار داد.

 سقوط اصفهان و فروپاشی شاهنشاهی پرشکوه صفویان یکی از بزرگ ترین دگرگونی های سده های متاخر تاریخ ایران بود و بسیاری از پژوهندگان، به درستی، یورش افغانان را با حمله اعراب و یورش مغولان مقایسه کرده اند. کروسینسکی از هیجده سال پیش از یورش افغانان در اصفهان به سر می برد و یکی از روحانیان سرشناس مسیحی در این شهر و به ویژه در میان کارگزاران دولتی ایران بود. دو سال پیش از یورش افغانان، در سال 1720، اسقف اصفهان که از پاپ و پادشاه فرانسه ماموریت یافته بود تا با پادشاه ایران وارد مذاکره شود، از سرپرست صومعه یسوعیان اصفهان خواست او را در مذاکرات همراهی کند. در آن زمان کروسینسکی بیش از هر خارجی دیگری در اصفهان شناخته شده بود و راه و رسم تدبیر امور بیگانگان را می دانست و اعتماد به او تا حدی بود که در این موارد هیچ امری بدون اطلاع او انجام نمی شد. او با وزیران ایرانی دوستی داشت و چنان به آنان نزدیک بود که افزون بر مناسبات خصوصی با آنان، گاهی در نشست های مذاکرات مهم حکومتی نیز شرکت می کرد و در زمان حضور افغانان در ایران نیز با محمود افغان و نزدیکان او آشنائی به هم رسانده بود. او به سبب این آشنائی آگاهی هایی از سلوک و سیاست آنان داشت و همه آن آگاهی ها را در گزارش خود آورده و نویسنده تاریخ واپسین انقلاب ایران نیز در تحریر رساله خود از آن سود جسته است.

 

کروسینسکی توانست اعتماد کامل محمود افغان را به خود جلب کند تا جایی که در شمار محرمان راز او درآمد و در همه رایزنی های او شرکت می کرد.

گزارش کروسینسکی که تا پایان اقامت او در اصفهان یکی از دقیق ترین گزارش های سقوط فرمانروائی صفویان در ایران است، در سه بخش نوشته شده است:

 

1- حمله افغانان به اصفهان، محاصره پایتخت ایران و تسخیر آن، کناره گیری شاه از سلطنت، دو سال و نیم فرمانروایی محمود افغان، که کروسینسکی او را «محمود غاصب» می خواند، و جانشین او تا سال 1725،

 

2- ریشه های یورش افغانان و توطئه میرویس، پدر محمود، شورش او، بازگشت به قندهار و دنباله قیام تا حرکت پسر او از قندهار به قصد محاصره کرمان و اصفهان؛

 

3- گزارش آشوب ها و بی نظمی ها در همه ولایات ایران «در عهد فرمانروایی شهریاری سست عنصر و تابع خواجه سرایان که در اداره کشور به اندازه خود شاه ناتوان بودند».

 

کتاب تاریخ واپسین انقلاب ایران ارزیابی بسیار دقیق و موشکافانه از آفت ها و آسیب های فرمانروایی شاه سلطان حسین و رفتارهای وحشیانه افغانان در ایران است و جالب توجه این که به طور اساسی بر پایه گزارش های شاهدی نوشته شده که نسبت به هر دو طرف بیگانه بود.

ما (راه توده) آنچه را "جواد طباطبائی" بصورت یک جزوه درباره این گزارش ترجمه و منتشر کرده است بصورت خلاصه در چند شماره منتشر خواهیم کرد.

 

 

 

 

                        راه توده  380     اول آبان ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت