راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

 

سرمقاله راه توده

حکومت، نه روئی در وطن دارد

و نه در غربت دلش شاد است

 

اجلاس غیر متعهدها، که با شرکت شمار بسیار کمی از سران کشورهای عضو این سازمان و یا "جنبش" د رتهران برگزار شد، از زوایای مختلف مورد بررسی و نقد قرار گرفته است. از جمله انتقادهای صریح و تند مردم در کوچه و بازار. مردمی که گرفتار نان شب اند و کوچکترین نقش و سهمی در سیاست هائی که حاکمیت خودسر، به سکانداری آقای خامنه ای پیش می برد و یک باند مافیائی از سرداران سپاه و روحانیون پیاده نظام آن هستند ندارند. این نقد، جدا از انتقادهای تبلیغاتی و تخریبی است که علیه کل جمهوری اسلامی در رسانه هائی نظیر رادیو اسرائیل و مطبوعات و تلویزیون های کشورهای بزرگ جهان پیش برده می شود. نقد و انتقاد مردم عمدتا و با آن که صریحا امکان بیان آن را ندارند چنین است:

حاکمیت از هر فرصتی، با هر هزینه سنگینی که بر دوش مردم تحمیل می کند، در پی مشروعیتی خارجی و نجات خویش از گردان بحرانی است که سراپای آن را فرا گرفته است. نمایشی که با اجلاس غیر متعهدها در تهران برپا کردند و هیچ حاصلی هم از آن نتوانستند بدست آورند، جز تشدید اختلافات داخلی حکومت و افزودن بر خشم و نفرت عمومی، در پی همین مشروعیت بود. حضور شمار کمی از سران کشورهای غیر متعهد و اعلام اختلاف نظرشان بر سر مهم ترین مسائل منطقه با جمهوری اسلامی و تذکر دبیرکل سازمان ملل متحد به شخص علی خامنه ای در باره سه مسئله اساسی. یعنی "بحران سوریه"، "پرونده اتمی" و "نقض حقوق بشر"، خود گویا بی نتیجه بودن تلاش و کوششی است که در پشت برپائی اجلاس غیر متعهدها در تهران پنهان بود. یعنی "کسب مشروعیت جهانی">

این تلاش و کوشش ها، به اشکال مختلف در آینده نیز تکرار خواهد شد و حتی کار به بزرگترین و خفت بارترین سازش ها و مصالحه ها و معامله های جهانی هم می تواند بکشد، به یک دلیل واضح و روشن:

حاکمیت نه می خواهد و نه می تواند با مردم ایران آشتی کند و مشروعیت ملی کسب کند. و حکومتی که مشروعیت داخلی و ملی ندارد، ضعیف تر از آنست که در عرصه جهانی اعتباری داشته باشد و این بی اعتباری که برخاسته از عدم مشروعیت داخلی است، حاکمیت کنونی جمهوری اسلامی را تا مرز بزرگترین خیانت های ملی می تواند پیش ببرد. حتی اگر حمله ای نظامی به ایران صورت بگیرد و تاسیساتی که با پول ملت طی چندین و چند دهه برپا شده از بین برود، متهم درجه اول نه مهاجم، بلکه حاکمیتی است که زمینه این تهاجم را فراهم ساخت و این خود برگی از خیانت ملی حاکمیت نامشروعی است که نمی خواهد از برابر مردم کنار برود و حاکمیت را به آنها واگذار کند. ریشه بحران کنونی در جمهوری اسلامی همین جاست. این که اقلیتی سرکوبگر سرنوشت اکثریت مردم را دراختیار گرفته و از دل همین حاکمیت نابرابر، فقر و فسار و اختلاس و دزدی و بیکاری و نابودی تولید بیرون آمده است. همین اقلیت دیکتاتوری سرمایه داری تجاری را بر کشور حاکم کرده است. این مهم نیست که تفنگ دارد و یا درجات نظامی روی شانه و یا عمامه بر سر، این مهم است که سمت گیری اقتصادی کشوری که سکانش را این اقلیت در اختیار دارد چیست؟ و آن اکثریتی که غارت شده قربانی دیکتاتوری کدام طبقه و قشر است. هیچ سند و تحلیل و استدلالی به استحکام آمار نیست، و آمار می گوید، حداقل در 7 سال گذشته که حتی احزاب مذهبی نیز سرکوب شدند، کودتای انتخاباتی صورت گرفت و مطبوعات و رسانه ها به بهانه فعالیت اتمی و سیاست نظامی حاکم به اسارت سانسور گرفتار آمدند، در دولت عوامفریب احمدی نژاد 483 میلیارد دلار(*) پول حاصل از فروش نفت، صرف واردات به کشور شده است. این واردات توسط  شبکه سرمایه داری تجاری سنتی و نو سرمایه داران تجاری انجام شده که درجات سپاهی داشته و بنادر و گلوگاه های مرزی را دراختیار دارند. این که این واردات به چه بهانه هائی انجام شده و براثر تحریم ها، به چه قیمت دلا پهنائی، مهم نیست، مهم اینست که نظام حاکم و طبقه حاکم که دیکتاتوری خود را به مردم تحمیل کرده دارای چه ماهیت و پایگاه اقتصادی است. و این همان اقلیتی است که زیر عمامه و یا شبکلاه بازاری و یا توپ و تانک و موشک بر اکثریت حاکمیت می کند و فاقد مشروعیت داخلی است و به هر دستآویزی چنگ می زند تا بلکه مشروعیت خارجی برای خود دست و پا کند. پشت اجلاس غیر متعهدها این هدف نهفته بود.

واقعیت اینست که نه تنها ادامه حاکمیت این اقلیت در ایران به مرز ناممکن رسیده، بلکه سیاست نظامی که بر مبنای این زیر بنای طبقاتی- اقتصادی برپا کرده و سکان آن را بدست علی خامنه ای دادند نیز اکنون چند سال است با بن بست کامل روبرو شده است. هر اندازه که زمان برای تغییر و ترک این سیاست و سر شکن کردن حاکمیت سرمایه داری تجاری و رفتن به سوی سرمایه داری ملی و تولیدی از دست می رود، بازگشت و تغییر دشوارتر و به انفجار نزدیک تر می شود. و این همان نکته ایست که قدرت های خارجی نیز بر آن اشراف دارند و با آگاهی از ناتوانی حکومت برای عقب نشینی، نداشتن مشروعیت داخلی و فرو رفتن روز افزون در بحران اقتصادی و اجتماعی، درانتظار چیدن میوه ای هستند که فصل چیدن آن بزودی فرا می رسد.

روی سخن با آن لایه ها و اقشاری از حاکمیت و یا کنار مانده از حاکمیت جمهوری اسلامی و آن نیروهائی است که هنوز ظرفیتی برای نجات ایران و انقلاب ضد استبدادی و ضد سلطنتی 57 آن می بینند.

 

-------------------

* اکبرترکان، معاون سابق وزارت نفت در نشست استراتژی تامین مالی.... 14 شهریور 1391

 

 

 

 

                        راه توده  37    10 شهریور ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت