راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

گفتگو با محمد علی عموئی
من و شهریاری
از زندان شاه
با هم پیوند
برقرار کردیم!
تهیه و تدوین رضا نافعی

 

 

مراسم وداع با پرویز شهریاری، در آرامگاه ویژه زرتشیان "قصر فیروز" مطابق آئین زرتشیان برگزار شد. پیکر او روی شانه 200 تن از شاگردان و همکارانش تا قصر فیروزه حمل شد. در مراسمی که در این محل برگزار شد، شماری از شاخص ترین چهره های سیاسی و علمی کشور حضور یافتند. از جمله محمدعلی عموئی که با 37 سال زندان در زمان شاه و در جمهوری اسلامی اکنون قدیمی ترین زندانی سیاسی ایران و بلکه جهان است. وی، از جمله سخنرانان این مراسم بود.
آنچه را می خوانید، مصاحبه ایست که رضانافعی در ارتباط با درگذشت پرویز شهریاری با محمد علی عموئی انجام داده است:
 
ـــ آقای عموئی درگذشت پرویز شهریاری را به شما ، و همچنین  به یاران، دوستان و هم رزمان او تسلیت می گویم. از جمله مطالبی که در مراسم سوگواری او از جانب سخنگویان بیان شده   چند  نکته توجه مرا جلب کرد. گفته اند که :
پرویز شهریاری، شیفته‌ی عدالت بود و آرزویش را همیشه در سرداشت.
گفته اند که :
آموزگاری راستین كه باور داشت باید در برابر دروغ، ایستاد. او باور داشت كه زندگی در مبارزه‌ی شكوهمند با دروغگویان، معنادار می‌شود.
و هم چنین :
پرویز شهریاری در گفت­وگویی می­گوید: «من بارها گفته‌ام از زندگی گذشته‌ام خرسند هستم. هر چند بر لبه­ی تیغ زندگی كرده‌ام ...
شهریاری در آغاز زندگی سیاسی خود، روزگار پرتنش سیاسی دهه­ی ۲۰ را دید. در نوزده‌سالگی به حزب توده ایران پیوست. در فروردین ۱۳۲۸خورشیدی برای نخستین بار بازداشت شد.
 

ــ نظر شما از شخصیت او چیست؟

ــ همین مطلبی که شما  نقل کردید مصداق بارز شخصیت اوست. ما روابط بسیار نزدیکی داشتیم. من شهریاری را از سال 1335 می شناختم. آن زمانی که ضربات بسیار شدید بعد از 28 مرداد باقیمانده سازمان های حزبی را از بین برد، چهار نفر، یک هیئتی بنام کمیته اجرائی حزب توده ایران بوجود آوردند. یکی پرویز شهریاری بود، یکی صادق انصاری بود، یکی هوشمند و یکی باقر مؤمنی. این چهار نفر را گرفتند و آوردند به زندان. آن موقع من در زندان بودم. البته از آنجا که تازه آغاز کار اینها بود هنوز نتوانسته بودند آن صفوف از هم گسسته حزب را مجددا بهم پیوند بدهند. مدت زیادی هم در زندان نبودند . از آن موقع من با اسم پرویز شهریاری آشنا شدم . و از آن زمان ببعد گاه و بیگاه بعنوان یک دبیر شایسته توسط شاگردان و کسانی که در کلاسهای او حضور یافته بودند از او می شنیدم . بعد از آن که از زندان بیرون آمدم (پس از انقلاب 57) ما ارتباط بسیار نزدیکی پیدا کردیم .  برای این که از دانش و تجربیاتی که در قلمرو آموزش و پرورش داشت در شعبه پژوهش حزب استفاده شود از طریق رفقا به من معرفی شد و ارتباطش همیشه با من بود، بعنوان یک فرد آگاه و روشن، البته بدون رابطه تشکیلاتی. ارتباط  او با  شعبه پژوهش حزب از طریق من انجام می گرفت اما تجربیات  او توسط رفیق دیگرمان "اخگر" مورد استفاده قرار می گرفت.

در سالهای آخر عمرش خیلی شکسته شده بود. با این که اختلاف سنی من با پرویز شهریاری فقط دو سال است. ولی شهریاری خیلی شکسته شده بود، خیلی خیلی زیاد. ولی باورش را همچنان داشت و در مجله چیستا که  به مدیریت او همه ماهه منتشر می شد چند مقاله، از جمله سرمقاله ای بنام " اشاره"  داشت که در آن بخوبی همچنان پابندیش را  به باورهای همیشگی اش حفظ کرده بود، ضمن این که  در روابط نزدیک و دوستانه شهریاری همچنان باورمند بود.

من در مراسم دیروز سخنرانی داشتم. در همان مراسمی که در قصر فیروزه برگزار شد. برگزار کنندگان مراسم از من خواستند که در باره شهریاری صحبت کنم ومن به مبارزاتش، ایمانش و پایبندیش، چه در زندان و چه در خارج از زندان  تاکید کردم.

ــ شما در آنجا چه گفتید ؟

ــ من در بارۀ فعال بودن پرویز شهریاری با وجود کهولت صحبت کردم که گذشت زمان هیچ تغییری  در باور ها و اعتقادات او ایجاد نکرد. اشاره کردم به این که درست است که شما دوستان پرویز شهریاری روی آثار پر شمار ریاضی و مفید او تکیه می کنید . خب این یک جنبه قضیه است ولی مهمتر از این آثار مبارزه او در زندگی سازمانی و مبارزه همیشگی او برای عدالت و عدالتخواهی بود.

- مراسم خوب برگزار شد؟

- بله. مراسم خیلی خوبی برگذار شد. خب در این شرایط، در حدی که امکان پذیر بود حرمت این بزرگوار رعایت شد. 

ــ ممنون از این گفتگو.

ــممنون از شما.

 

 

 

   راه توده  361      25 اردیبهشت ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت