دیدگاههای تودهای را به نسل جوان ایران معرفی كنید! اسناد و تحلیلهای حزب توده ایران در چهار سال اول جمهوری اسلامی را به میان مردم و بویژه نسل جدید باید برد! آن فاجعه بزرگی كه بنام تسلط مافیای اقتصادی- ارتجاعی و اکنون نظامی بر جمهوری اسلامی از آن یاد میشود، یك شبه بوجود نیآمد. از همان نخستین روزهای پس از سرنگونی نظام شاهنشاهی و پیروزی مرحله اول انقلاب بزرگترین كشاكشها بر سر سمتگیری اقتصادی در جمهوری اسلامی آغاز شد.
|
اسناد و تحلیلهای حزب توده ایران در چهار سال اول جمهوری اسلامی را به میان مردم و بویژه نسل جدید باید برد! آن فاجعه بزرگی كه بنام تسلط مافیای اقتصادی- ارتجاعی و اکنون نظامی بر جمهوری اسلامی از آن یاد میشود، یك شبه بوجود نیآمد. از همان نخستین روزهای پس از سرنگونی نظام شاهنشاهی و پیروزی مرحله اول انقلاب بزرگترین كشاكشها بر سر سمتگیری اقتصادی در جمهوری اسلامی آغاز شد. در سالهای نخست پیروزی انقلاب، این كشاكش، تحت تاثیر شرایط انقلابی حاكم بر كشور و حضور پرقدرت آرمانگرایان مذهبی از یكسو و حضور علنی حزب توده ایران در عرصه پیكار اجتماعی، چهرهای چنان آشكار به خود نگرفت كه توده مردم انقلابی ایران بدانند ستیز و رقابت بر سر چیست. سرمایهداری بزرگ تجاری ایران، درهمین سالها یك اردوی وحدت با روحانیون ارتجاعی و طرفدار زمینداری بزرگ و سرمایهداری غیر تولیدی تشكیل داد كه هنوز برپاست. آنها موفق شدند، در آن سالهای پرحادثه، وحدت اسلامی را پرچم اتحاد كنند و بعنوان نخستین خاكریز برای فتح سنگر انقلاب، چپ غیر مذهبی و در راس آن، حزب تودهایران را آماج حملات توطئهآمیز خود قرار داده و گام به گام عرصه فعالیت علنی را بر آن تنگ كنند. ورود ارتش عراق به ایران و آغاز جنگ شرایط مطلوب را برای این ضعیفترین حلقه انقلاب بهمن 57 كه تنها خواستار تغییرات در حاكمیت شاهنشاهی بود و نه سرنگونی نظام اقتصادی سرمایهداری و برقراری جمهوریت فراهم آورد. همآنگونه كه حادثهآفرینیهای تاریخی مجاهدین خلق و برخی ماجراجوئـیهای چپروانه سازمانهای چپ در كردستان و گنبد و آمل به این شرایط كمك كرد. اكنون كه در برخی مصاحبهها، خاطرات نویسیها و مقالات منتشره در جمهوری اسلامی اشاراتی كوتاه به حوادث و مذاكرات پشت پرده حكومتی در آن سالها میشود،(از جمله خاطرات هاشمی رفسنجانی) ابعاد حریقی كه در خیمه انقلاب افتاد بیش از پیش روشن میشود؛ و از آن تعجب انگیزتر آنكه این اخبار و نقلقولها و اسناد تائیدی میشود بر صحت تحلیلها و ارزیابیهای رهبری حزب توده ایران در آن سالها. تحلیل و ارزیابی كه بیش از آنكه متكی به خبر و مستندات اطلاعاتی باشد، متكی به بینش و شناخت رهبری حزب از روندهای انقلابی و حوادث انقلاب ایران بود. مركزیترین نقطه اتكای تحلیلهای حزب توده ایران برای كشف انگیزه تحولات و رویدادها، همانا یقین كامل و تاریخی به نبرد "كه بر كه" در جامعه و بازتاب آن در حاكمیت بود. در همین سالها، رهبری حزب توده ایران، پیاپی نسبت به تقویت روز افزون پایگاه اقتصادی سرمایهداری بزرگ تجاری و ارتجاع مذهبی در حاكمیت جمهوری اسلامی هشدار داد و خطرات آن را گوشزد كرد. این هشدارها و گوشزدها، نیروهای آرمانگرای مذهبی را كه درحاكمیت قرار داشتند متوجه خطر نکرد، چرا که آنها با این تصور كه خود به تنهائـی خواهند توانست بار و مسئولیت چپ را در ایران و در انقلاب بكشند، به اهمیت حضور قاطع حزب توده ایران، بعنوان حزبی كه درك و دیدی علمی- تاریخی نسبت به انقلاب داشت و 4 دهه تجربه انقلابی خود را به صحنه فعالیت و مبارزه سیاسی آورده بود پی نبردند. اتحاد انقلابی با نیروهای انقلابی خارج از حاكمیت، جای خود را به اتحاد و وحدت عمل با آن دسته از نیروهای مذهبی داد كه هرگز سرآشتی با آرمانهای انقلاب نداشتند و از اساس با برپائـی جمهوری، نظام پارلمانی، قانون اساسی و گرایشهای مردمی اقتصاد و آزادیها موافق نبودند. یعنی همان نیروهائـی كه امروز در گروهبندی سپاهی، موتلفه اسلامی، روحانیت مبارز و باندهای فشار که دولت احمدی نژاد را تشکیل دادند و در حقیقت در پشت سر همه آنها حجتیه اندیش ها قرار داشته و دارند توانستند در تار و پود بخشهای مهمی از ارگانهای امنیتی و نظامی در جمهوری اسلامی رسوخ كنند. رفسنجانی در كتاب "عبور از بحران" خود بارها اشاره به اعتراضهائـی میكند كه نسبت به عملكرد خشن لاجوردی (اعدام و شكنجه) در زندانهای جمهوری اسلامی، از سوی دفتر آیتالله خمینی و بخشی از حاكمیت آن روز دارد. او حتی نا خواسته اعتراف میكند كه خشونت در زندان، موجب تشدید خشونت از سوی مجاهدین خلق شده و پایههای حكومتی ارتجاع را تقویت میكند. روشنگرانه ترین اظهار نظر در این زمینه، در دوران اولیه دولت خاتمی و بهار کوتاه مطبوعات این دوره از سوی سعید حجاریان و در مصاحبه با عمادالدین باقی مطرح شد. بخشی از این مصاحبه سه بخشی كه در روزنامه فتح منتشر شد و یكی از انگیزههای واقعی ترور حجاریان و به زندان افتادن عمادالدین باقی همین مصاحبه بود، به انگیزههای انتشار بیانیه 8 مادهای آیتالله خمینی باز میگردد. در واقع، همانطور كه كیانوری نیز در آخرین پرسش و پاسخ خود – پیش از یورش اول به حزب تودهایران- اشاره كرد، این بیانیه وقتی صادر شد كه دیگر ارتجاع مذهبی و سرمایهداری بزرگ تجاری اهرمهای پرقدرتی را در عرصه اقتصادی و حكومتی دراختیار گرفته و مشكلات ناشی از ادامه جنگ قدرت مانور مهمی برای دولت و حتی شخص آیتالله خمینی، درجهت بازگشت به سال نخست پیروزی انقلاب و دفاع از آرمانهای اساسی آن باقی نگذاشته بود. حجاریان از جدال در پشت صحنه حكومتی، در باره بیانیه 8 مادهای سخن میگوید و در واقع برای نخستین بار پیرامون آن افشاگری میكند. كیانوری در آخرین پرسش و پاسخ خود دلائل ناامیدی حزب توده ایران را به امكان تحقق آن بر میشمارد. ما وقتی میگوئیم نبرد در حاکمیت جمهوری اسلامی، پیوسته از ابتدای پیروزی انقلاب جریان داشته به این کشاکش ها که بتدریج از پرده بیرون افتاده است توجه داشتیم. كسانی از همان ابتدا در مقام تحریف این تعریف علمی برآمده و این نبرد درحاکمیت را که برخاسته از نبرد بزرگتر در بطن جامعه انقلابی ایران بود را در شكل و نه در محتوای آن معرفی می كنند. مثلا گویا نبرد كه بر كه بر سر "نهضت آزادی" و "خط امامیها" بودهاست و نه طرفداران خط مشی اقتصادی-سیاسی مشخص در یك دوره معین از تاریخ 20 سالهگذشته! چنین میكنند، تا اساس آن را زیر علامت سئوال ببرند. آنها این درك از تحولات كنونی ایران را ابتدا زیر علامت سئوال میبرند، تا بتوانند بعدا با صراحت بیشتری سیاست گذشته حزب و این شناخت، یعنی "نبرد كه بر كه" در جمهوری اسلامی را از ابتدا زیر علامت سئوال ببرند، و در نهایت، انفعال و كج فهمی خود از تحولات امروز ایران را توجیه كنند. ضمن بر شمردن ضرورت مطالعه دوباره آثار و انتشارات حزب توده ایران در سالهای اول پیروزی انقلاب، چه از سوی توده ایها و چه از سوی نسل جوان ایران، بخشهائی از آخرین پرسش و پاسخ نورالدین كیانوری را كه سندی معتبر برای حزب تودهایران، بعنوان شناخت شرایط و پیش بینی روند رویدادهاست را در ادامه این مقدمه میآوریم. دركنار این پرسش و پاسخ، آن بخش از مصاحبه عمادالدین باقی با سعید حجاریان را نیز میآوریم كه مربوط است به بیانیه 8 مادهای آیتالله خمینی و نزاعی كه در پشت پرده بر سر آن جریان داشته و حزب ما، بدون آنكه از جزئیات آن اطلاع داشتهباشد، آن را دقیقا تحلیل و زمینههای عینی عدم تحقق آن را پیش بینی كرده بود. چند هفته و یا چند روز پس از این پرسش و پاسخ، كه به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب ( 22 بهمن) انجام شده بود، نخستین یورش به حزب توده ایران صورت گرفت و شخص كیانوری و بخشی از رهبری حزب به زیر شكنجه برده شدند تا این واقعیات كه در پرسش و پاسخ مطرح شده بود را انكار كنند. واقعیاتی كه امروز به بزرگترین، وسیعترین و تاریخی ترین شناخت ازسوی مردم ایران تبدیل شده و ما بازتاب آن را در جنبش سبز، درانتخابات 22 خرداد و در سخنرانی های پیش از انتخابات میر حسین موسوی وسپس بیانیه هائی که در ماه های پس از کودتا منتشر کرده دیدیم. تودهایها وظیفه دارند، این واقع بینیها، پیشبینیها و حقیقت گوئیها را از میان اسناد و انتشارات حزب ما در سالهای اول پیروزی انقلاب بیرون كشیده و در اختیار نسل جدید ایران قرار دهند تا با حزب ما و رویدادهای سالهای اول انقلاب بیشتر آشنا شوند و آرمانگرایان سالهای نخست پیروزی انقلاب كه هشدارهای حزب ما را آنگونه كه ضرورت داشت جدی نگرفتند، آن حقیقت گوئیها و پیش بینیهای تاریخی را به یاد آورند. این حقایق اگر امروز گفته نشود و در جامعه ایران بازتاب نیابد، فردا و در انبوه رویدادهای نوین به فراموشی سپرده خواهند شد و یا، تنها بعنوان اسناد تاریخی در اختیار پژوهشگران خواهد بود و نه در اختیار توده مردم. امروز شرایط ایران برای شنیدن و تعمق پیرامون این حقایق آماده است و از این آمادگی قطعا و بدون تزلزل، درجهت معرفی حزب توده ایران به نسل جدید ایران باید بهره گرفت! بخش دیگری از اهمیت بردن این اسناد به میان مردم و نیروهای سیاسی طرفدار تحولات، درس آموزی از اشتباهات و كوتاهیهای نیروهای ملی، ملی- مذهبی، آرمانگرایان مذهبی در سالهای اول انقلاب است. همچنان كه از آن سالها و اشتباهاتی كه توسط نیروهای چپ نما و چپ رو در جامعه صورت گرفت و راه را برای ارتجاع مذهبی و مافیای قدرت كنونی درجمهوری اسلامی هموار كرد، امروز باید جنبش سبز و نسل جوانی كه در صحنه ایستاده و خواهان تحولات است بهره بگیرد! |
|
راه توده 356 22 اسفند ماه 1390