راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

از یک پیام
فیلمی که
خیلی ها را
در ایران تکان داد!
 

 

با هر بار دیدن مستند " دختر فرمانفرما " نکات تازه ای از شخصیت خانم مریم فیروز برایم باز می شود. ایشان براستی دوست و دشمن را به تحسین وا داشت. چنان مقاومت مرد افکنی .....خارج از تصور است. از همان شب اول اعترافات تلویزیونی برایم سئوال بود که مریم فیروز کجاست؟ و شاید این پاسخ که نتوانسته اند او را به پای آن میز بکشانند باور نکردنی بود. این زن بدون ادعاهای اضافی و معمول بدون شهید نمایی، انگار عادی ترین کار ممکن را کرده است. با انسانیت تمام می گوید: کسانی که زیر شلاق اعترافات کذایی کردند را محکوم نمی کند، چون می داند شلاق یعنی چه! آنوقت او خود شلاق را تاب می آورد. شاید سر سختی خانم فیروز هم ارثی بوده از عبدالحسین میرزا، هر یک سر سخت در باور خود .
بهر تقدیر بچه های نسل ما که نسل انقلابیم بشدت تحت تاثیر قرار گرفتند. چرا که در سالهای اخیر مصاحبه و اعتراف و ...حنای بی رنگ جمهوری اسلامی شده است. مردم حالا بر کسی که مقاومت نمی‌کند آنچنان ایرادی نمی گیرند. حالا ناگاه با زنی که در هفتاد سالگی شکنجه شده روبرو می شوند. احترام به مریم فیروز، احترام به ارزشهایی ست که باید برای زنده کردنش بسیار کوشید. این مستند که تازه گوشه ای را عیان می کند کار مهمی بود. و برای نسل ما که دیگر جای خود دارد.
ناگهان دیدم چه شباهنی میان خانم فیروز و علائق مادرم پیدا می کنم. همان عشق به طبیعت، عشق به آسمان ایران، به دماوند .... همان شیوه ی زندگی که نخواهی حتی به عصایت هم تکیه کنی و تنها به پاهایت اعتماد کنی. همان وفاداری هایی که به آن مفتخری. وفاداری به عشق که حالا همه آن را کالایی از مد افتاده می بینند. بقول بونوئل "عشق" را مانند یک بیماری بررسی می کنند و سعی در مداوایش دارند. به عشق همانند یک معضل اجتماعی نگاه می کنند که چطور می توان از قیدش رها شد.
حالا صاحب آن موهای سپید و صورت در هم شکسته تا دم آخر با آه می گوید " طفلک کیا ". در چنین جنبه هایی ورای جنبه های سیاسی، خانم مریم فیروز روی نسل جوان امروز تاثیر می گذارد .
 

 

 

 

   راه توده  356      22 اسفند ماه 1390

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت