راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

گلوبال ریسرچ
ایران هدف است
لیبی گام اول بود
سوریه گام دوم
نوشته: داریوش ناظم روایا- ترجمه بایرام منصوری (فوریه 2012)

 

اتحادیه اروپا چه اهدافی رادرتحریم نفت ایران دنبال می کند؟*
این سوالی است دررابطه با ژُئواستراتژیک، گذشته از رد ابعاد تازه اتحادیه اروپا برعلیه ایران که به نوعی غیر سازنده است. تهران هشدار داده است که کشورهای عضو اتحادیه اروپا که تحریم نفتی ایران را اجرامی کنند، در حقیقت خودشان صدمه می بینند. اقتصادشان بیش از ایران صدمه می بینند.
به این ترتیب ایران به رهبران اتحادیه اروپا هشدارداده است که تحریم های تازه احمقانه بوده و برخلاف منافع ملی آنها و کشورهای دیگر خواهد بود. این نظریه درست است؟ در آخر چه کسی از زنجیره وقایع که در حال حرکت است بهره مند می شود؟
تحریم نفت ایران تازگی ندارد. درسال 1953، در دولت دکترمصدق با حمایت مجلس، صنعت نفت ایران ملی شد. بدنبال ملی شدن نفت ایران، بریتانیا از طریق نظامی آبهای سرزمین ایران و بنادر ملی این کشور را با نیروی سلطنتی بریتانیا مسدود کرد و مانع صادرات نفت ایران شد. علاوه بر این بریتانیا از تجارت ایران با کشورهای دیگر نیز جلوگیری کرد و دارایی های ایران را مسدود و تلاش کرد تا ایران را در انزوا قرار دهد. از آنجا که دولت دکتر مصدق دمکراتیک بود، بریتانیا نمی توانست چهره ملی او را دراذهان مردم بدنام کند. به این ترتیب، بریتانیا از طریق تبلیغات مسموم مصدق را طرفدار شوروی قلمداد کرد و اینگونه وانمود کرد که مصدق خواهان انضمام به شوروی و کشور را به کشور کمونیستی مبدل کند.
بدنبال تحریم غیرقانونی دریایی بریتانیا، بریتانیا و آمریکا در سال 1953 با یک کودتا رژیم را تغییر داد. کودتای 1953 شاه پیش تر مقامی تشریفاتی بود، به پادشاهی خودکامه و دیکتاتورتبدیل شد و در کنار دیگر پادشاهان اردن، عربستان سعودی، بحرین و قطر قرارگرفت. ایران یک شبه از یک سلطنت دمکراتیک و تابع قانون اساسی به یک پادشاه دیکتاتور تبدیل شد. امروزه، اما استفاده از نیروی نظامی درتحمیل تحریم نفتی برعلیه ایران مانند دهه 1950 امکان پذیر نیست. به جای آن لندن و واشنگتن، زبان دیگری به کار گرفته اند و درخفا مسئله سلاح هسته ای را مطرح می کنند. آنچه که در سال 1953 رخ داد حالا هم تحریم نفتی برعلیه ایران محمل تغییر رژیم شده است. علاوه براین، اهداف گسترده تری نیز وجود دارد که فراتر از مرزهای ایران است که رابطه تنگاتنگ با برنامه واشنگتن درتحمیل تحریم نفتی بر علیه ایران دارد.

اتحادیه اروپا و فروش نفت ایران

جمهوری خلق چین، بزرگترین مشتری نفت ایران به شمار می آید. برآورد آژانس بینالمللی انرژی که مرکز آن در پاریس قرار دارد و پس از تحریم نفتی کشورهای عربی در سال1973 ایجاد و به عنوان شاخه استراژیک بلوک سازمان همکاری اقتصادی و توسعه غرب است، نشان میدهد که ایران 543 هزاربشکه نفت در روز به چین صادر میکند. دیگر مصرف کنندگان بزرگ نفت ایران، کشورهای هند، ترکیه، ژاپن و کره جنوبی هستند. هند روزانه 341 هزار بشکه، ترکیه 370 هزار بشکه، ژاپن 251 هزار بشکه و کره جنوبی روزانه 239 هزار بشکه از ایران نفت وارد می کنند. بر اساس گزارش وزارت نفت ایران، اتحادیه اروپا به تنهائی 18 درصد از نفت ایران را مصرف می کند که کمتر از یک پنجم فروش نفت صادراتی ایران بشمار میآید که در مجموع دومین مشتری بزرگ نفت ایران محسوب می شود. کشورهای عضو اتحادیه اروپا 151 هزار بشکه در روز نفت مصرف میکنند. اما مجموع کشورهای مهم اتحادیه اروپا که از نفت ایران تغذیه می شوند همان کشورهائی هستند که بر تحریم نفت ایران پافشاری میکنند. ایران می تواند عدم صدور نفت به کشورهای اتحادیه اروپا را کنار بگذارد و چین و هند را جانشین آنها کند. توافق ایران برای همکاری با چین درانباشت ذخائر استراتژیک چین می تواند بخشی از خلاء از دست رفته ی اتحادیه اروپا را جبران کند. به این ترتیب، تحریم نفت ایران، تاثیر اندکی بر اقتصاد این کشور خواهد گذاشت. در عوض احتمال می رود که هر تاثیری که بر روی اقتصاد ایران باقی گذارد، کشور های جهان به دلیل تحریم نفتی ایران نیز دچارهمان سرنوشت خواهند شد.

ایران و جنگ جهانی ارز

بنا به گزارش صندوق بین المللی پول، در پایان سال 2011، هر دو ارز دلار آمریکا و یورو در مجموع 84.4 درصد ذخائر مبادله ارز جهانی را تشکیل داده اند. دلارآمریکا به تنهایی بزرگترین سهم ذخائر مبادله ای جهان را در سال 2011 و67.7 درصد را از آن خود کرده بود. فروش انرژی مهمترین بخش معادله بشمار می آید، زیرا دلار آمریکا به تجارت نفت گره خورده است .از این روست که تجارت نفت یا پترودلار، به حفظ جایگاه بین المللی دلار کمک میکند. کشورهای جهان در حفظ انرژی خود و نیازهای تجارت و معاملات نفتی عملا چاره ای ندارند مگر استفاده از دلار. بزرگ نمایی اهمیت تجارت نفت برای آمریکا همان بس که شورای همکاری خلیج فارس- که شامل عربستان، بحرین، قطر، کویت، عمان و امارات متحده عربی هستند، ارز ملی خود را در تجارت نفت با دلار به کار می گیرند. کم و بیش نیزکشورهایی مثل لبنان، اردن، اریتره، جیبوتی، بلیز و تعدادی از جزایر نشین درحوزه کارائیب نیز جهت تجارت از دلاراستفاده می کنند. علاوه برکشورهای خارج از آمریکا، السالوادر، اکوادور وپاناما نیز رسما از دلار آمریکا را به عنوان ارز ملی خود به کار می گیرند .
از سوی دیگر گرچه یورو رقیب دلار بشمار می آید، اما این دو ارز متحدا با یکدیگرکار می کنند و در مواردی بر علیه ارز های دیگر عمل می کنند تا به گونه ای متحدقدرت پولی را کنترل کنند.
گذشته از هفده کشور عضو اتحادیه اروپا که از ارز یورو استفاده می کنند، پادشاهی موناکو، سن مارینو و واتیکان نیز اجازه استفاده از یورو را دارند. مونته نگرو، اکثریت آلبانی نشین استان صرب کوزوو نیز یورو را به عنوان ارز خود یدک می کشند. خارج از منطقه یورو، ارز کشورهای بوسنی، بلغارستان، دانمارک، لاتویا و لیتونی در اروپا؛ ارزهای کشورهای کیپ وردی، کوموروس، مراکش، جمهوری دمکراتیک سائوتومه و پرینسیپ و دو منطقه "جامعه مالی آفریقا"؛ و ارزهای خارج از اروپای غربی وابسته به منطقه ، کشور های گرینلند از یورو استفاده می کنند.
تعدادی از مناطق ارزی مستقیما به یورو وابسته هستند. در اقیانوسیه، فرانکپاسیفیک در اتحادیه پولی کشورهای وابسته به فرانسه شامل پولینزی فرانسه، کالدونیای جدید و سرزمین جزایر والیس و جزایر فوتونا نیز از یورو بهره میگیرند. همانطور که قبلا یادآوری شد، هر دو منطقه جامعه مالی آفریقا از یورو استفاده می کنند. به این ترتیب هر دو جامعه مالی آفریقا یا آفریقای غربی، کشورهای بنین، بورکینافاسو، ساحل عاج، گینه بیسائو، مالی، نیجر، سنگال و توگو و"همکاریمالی"در آفریقای مرکزی که شامل کشورهای کامرون، جمهوری آفریقای مرکزی، چاد، جمهوری کنگوی برازاویل، گینه استوایی وگابن که سرنوشت شان با یورو گره خورده اند.
ایران در افزایش خصومت با ایالات متحده و اتحادیه اروپا تمایلی به رویارویی نظامی با آنها ندارد. تهران علیرغم شعارهای نه چندان جدی، گفته است که مسدودکردن تنگه هرمز آخرین راه چاره را انتخاب خواهد کرد. ایران همچنان گفته است که اجازه نخواهد داد که ایالات متحده و کشتی های متخاصم اش به حریم آبهای کشورش وارد شود. به جای ورود به آبهای ایران، آمریکا می تواند درآبهای سرزمین عمان به گشت زنی بپردازد. اما مشکل آمریکا در این است که آبهای نزدیک به عمان فاقد عمق کافیست.
بجای رویارویی نظامی، تهران راههای متعددی را درجهت مقابله اقتصادی به کارخواهد گرفت. نخستین قدم که پیش از سال 2012 شروع شد، ایران معاملات ارزی خود را در رابطه با تجارت و فروش بین المللی نفت متنوع کرد. این تمهید بخشی از حرکت حساب شده در جهت فاصله گرفتن از دلار آمریکا بود. حرکت ایران درست مثل صدام حسین است که در سال 2000 به عنوان مقابله با تحریم هایی بود که به عراق تحمیل شد. در این راستا، ایران، بورس یا معاملات بین المللی انرژی را ایجاد نمود تا با بورس تجاری نیویورک و بورس بین المللی نفت لندن که هر دو از دلار در معاملاتشان استفاده می کنند، به رقابت بپردازد. این تبادل انرژی، به نام بورس کیش، رسما در ماه اوت 2011 در جزیره کیش واقع در خلیج فارس افتتاح شد و نخستین معامله با یورو و درهم اماراتی بود.
در جارچوب رقابت های یورو و دلار، ایران مایل بود به طرف سیستم پترویورو برود ، با این امید که اتحادیه اروپا هم پیمان ایران شود و از ایالات متحده فاصله بگیرد. اما از آنجا که تشنج سیاسی میان تهران و اروپا بالا گرفت، پترویورو جذابیت اش برای ایران از میان رفت. ایران ، متوجه شد که رهبران فاسد اتحادیه اروپا مطیع منافع آمریکا هستند. به این ترتیب بود که ایران از یورو فاصله گرفت.
به این ترتیب ، ایران با فاصله ای گسترده از دلار و یورو به سوی سیاست روابط تجاری متقابل روی آورد. ایران و هند در حال مذاکره درباره طلا در مقابل نفت ایران می باشند. تجارت میان ایران و روسیه با ارز ریال و روبل انجام می شوند و این در حالیست که تجارت ایران و چین و دیگر کشورهای آسیایی از ارز چین، ریال ایران، ین ژاپن و دیگر غیر دلار و یورو استفاده می شوند.
در حالی که یورو می توانست برنده بزرگ سیستم پترویورو باشد، با اینحال اتحادیه اروپا مانع آن شد. تحریم نفتی اتحادیه اروپا برعلیه ایران، میخی بود برتابوت یورو. از دیدگاه جهانی، تولد گستره اروپا- آسیا و تجارت بین المللی ومعاملات خارج از چتر دلار و یورو، این دو ارز تضعیف شدند. مجلس ایران درحال گذراندن قانونی است تا صادرات نفت را به اعضایی از اتحادیه اروپا قطع کند که بخشی از تحریم را اعما ل می کنند. حرکت ایران ضربه ای به یورو خواهد بود، بخصوص که اتحادیه اروپا وقت کافی برای آماده شدن در جهت قطع انرژی نفت ایران، نداشته باشد.
احتمالات متعددی ممکن است در آینده ظاهر شود. یکی از آنها این است که واشنگتن با استفاده از وضعیت موجود، بازی را در دست بگیرد و برعلیه اتحادیه اروپا وارد میدان شود. شق دیگر می تواند این باشد که ایالات متحده و برخی اعضای اتحادیه اروپا، با یکدیگرهمکاری کنند و بر علیه رقبای استراتژیک اقتصادی و بازار وارد عمل شوند.
پایان صادرات نفت ایران به اتحادیه اروپا و سقوط یورو، مستقیما سودش به آمریکا و دلار آمریکا می رسد. آنچه که اتحادیه اروپا انجام می دهد، نه تنها موجب تضعیف یورومی شود، بلکه به دلار این امکان را می دهد تا یورو را از میدان بدر کند و جای آنرا اشغال کند. با وجود این واقعیت که روسیه به عنوان تامین کننده نفت، از فروش نفت گران تر و قدرت اهرم قوی تر بر امنیت انرژی اتحادیه اروپا منفعت می برد، کرملین همچنین به اتحادیه اروپا هشدار داده است که برخلاف منافع اش قدم بر می دارد و به تبعیت از واشنگتن عمل می کند.
بسیاری از پرسش های مهم در باره عواقب اقتصادی، به افزایش قیمت های نفت مربوط می شود.
آیا اتحادیه اروپا قادر است تا جلوی سقوط اقتصاد و ارز را نجات دهد؟
تحریم نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا موجبات بی ثباتی یورو و صدمه به اقتصاد های غیر عضو اتحادیه اروپایی خواهد بود. در این رابطه، تهران هشدار داده است که اهداف ایالت متحده، صدمه به اقتصادهای رقیبی هستند که در تحریم نفت ایران، تحت فشار اتحادیه اروپا قرار دارند. در میان این تفکر، نشانه هایی وجودارند که ایالات متحده تلاش می کند تاچین، هند، کره جنوبی و ژاپن در آسیا را مجبور کند تا واردات نفتی از ایران را کاهش و یا متوقف کنند.
در میان حوزه اتحادیه اروپایی، در حالیکه کشورهایی مثل یونان واسپانیا هستند که شکننده ترین اقتصاد را دارند و برای بقاء تقلا می کنند، اتحادیه اروپا صادرات نفت ایران را تحریم کرده است.
پالایشگاههای موجود در کشورهای اتحادیه اروپا که نفت ایران را وارد میکنند، باید فروشندگان تازه ای را به عنوان منبع بیابند و مجبور باشند تا عملیاتشان را تغییر دهند. پیرو د سیمون ، یکی از رهبران اتحادیه نفتی ایتالیا هشدار داده است که تقریبا هفتاد پالاشگاه نفتی در اتحادیه اروپا باید تعطیل شود و کشورهای آسیایی ممکن است نفت پالایش شده ایران را با قیمت پالایشگاه و صنایع نفتی محلی به اتحادیه اروپا بفروشند.
علیرغم ادعاهای سیاسی حمایت از تحریم نفتی ایران، نه عربستان سعودی می تواند صادرات نفت کافی اتحادیه اروپا را تامین کند و نه بازار نفت را. کمبود در منابع نفتی و تغییرات تولید میتواند اثرات فزاینده ای دراتحادیه اروپا و نیز در هزینه های تولید صنعتی، حمل و نقل و قیمت ها در بازارها باقی گذارد. پیشبینی نشان می دهد که اتحادیه اروپا به گونه ای موثر دچار بحران عمیق یورو ومنطقه یورو خواهد بود.
علاوه بر این، افزایش قیمت های روزمره اعم از مواد غذایی و حمل و نقل، تنها به اتحادیه اروپا محدود نخواهد شد بلکه کشورهای دنیا را نیز دربر خواهد گرفت. در صورت افزایش قیمت ها در مقیاس جهانی، اقتصاد های کشورهای آمریکای لاتین ، کارائیب ، آفریقا ، خاورمیانه ، آسیا و کشورهای اقیانوس با دشواری های تازه ای روبرو خواهند شد که در اینصورت بخش مالی ایالات متحده و دیگر شرکای متعدد - اعضای اتحادیه اروپا – امکان دارد که بازارها وبخش های بخصوصی را صاحب شوند. صندوق بین المللی پول و بانک جهانی به عنوان زائده جانبی وال استریت به نام برتن وود ز می تواند وارد این ملقمه شود و برنامه خصوصی سازی را با زور پیاده کند که در نهایت به سود بخش های مالی آمریکا و شرکای عمده تمام می شود.
در نهایت حتی اگر ایران نتواند 18 درصد نفت اش را به اتحادیه اروپا بفروشد، این کشور می تواند به دلال های نفتی بفروشد.
در حالی که کشورهای آفریقا و یا اقیانوسیه فاقد ذخیره استراتژیک نفت اند و با افزایش قیمت های جهانی تحت فشار هستند ، ایالات متحده و اتحادیه اروپا ، آنها را از لحاظ استراتژیک از یکدیگر جا می کنند. به همین دلیل بود که آژانس بین المللی انرژی تا سیس شد. ذخائر نفت لیبی نیز فاکتور خصومت ها و سیاست های نفتی است که ایران را درگیر می کنند.
آژانس بین المللی انرژی متعاقب تحریم نفتی عربی در سال 1973 تاسیس شد. همانطور که پیش تر ذکر آن رفت، آژانس، شاخه استراتژیک سازمان همکاری و توسعه اقتصادی بلوک غرب می باشد. سازمان همکاری کلوبی است متشکل از کشورهای ایالات متحده ، بریتانیا ،فرانسه ، آلمان، اسپانیا ، ایتالیا ، بلژیک ، دانمارک ، ژاپن ،کانادا ، کره جنوبی ، ترکیه ،استرالیا ، اسرائیل ونیوزیلند می باشد. ،ضرورتا بر این اساس ، اعضاء بلوک غرب از متحدان و اقمار آمریکا هستند.
گذشته از اسرائیل ، شیلی ، استونی ، ایسلند ، اسلوانی و مکزیک که عضو سازمان همکاری هستند، عضو آژانس نیز هستند. از زمان تاسیس آژانس ، یکی از مسئولیت هایش، نگهداری از ذخائر استراتژیک نفت برای کشور های عضو سازمان بوده است. آژانس در طول جنگ ناتو علیه لیبی عملا ذخائر استراتژیک نفت را به منظور نبود ارسال نفت لیبی جبران نمود. در این رابطه، تنها دو بار از ذخائر نفت استفاده شد که یکی از آنها جنگ اول واشنگتن و متحدانش علیه عراق و دومی توفان نیواورلینز سال 2005 در آمریکا بود.

جنگ در لیبی اهداف متعددی با خود داشت.

1جلوگیری از اتحاد کشورهای آفریقا
2. اخراج چین از آفریقا
3 .کنترل استراتژیک ذخائر انرژی
4 .امنیت تامین نفت رسانی در چارچوب سناریویی که هر گونه مناقشه از طرف سوریه
و ایران بر علیه آمریکا و متحدانش ( به سرکردگی آمریکا )

آنچه که ناتو در لیبی انجام داد، تسلط بر نفت لیبی بود، زیرا این امکان وجود داشت که جماهیری عربی لیبی تحت فرماندهی معمرقذافی، فروش نفت به اروپای غربی و احتمال مناقشه با آمریکا، ناتو و اسرائیل را در حمایت از سوریه و ایران معلق نماید. آنچه که جالب بنظر می آید این است که ، یکی از شخصیت های لیبیائی که جنگ بر علیه لیبی را در سازمان ملل مطرح کرد ، " سلیمان بوشیگیر " و رئیس اتحادیه حقوق بشر لیبی و سفیر کبیرفعلی لیبی در سوئیس است که،استراتژی جلوگیری از نفت به عنوان سلاح استراتژی را فرموله کرد تا این بار بحران نفتی سال 1973 برای آمریکا و متحدانش تکرار نشود.
سوای ایران ، سوریه هم منبع صادرات نفت برای اتحادیه اروپا بوده است. مانند ایران ، اتحادیه اروپا نیزدر چارچوب تحریم نفتی که ایالات متحده آنرا تعیین کرده است ، واردات نفت سوریه را معلق اعلام کرده است. با قطع خرید نفت اتحادیه اروپا از ایران و سوریه ، ارزش نفت لیبی افزایش پیدا می کند. در این رابطه ، گزارش های واصله در باره استقرار هزاران سرباز آمریکائی در حوزه های نفتی لیبی ، خصومت ایران و سوریه بر علیه ایالات متحده و اتحادیه اروپا افزایش پیدا می کند. مسیر ارسال نفت لیبی به اتحادیه اروپا که پیشتر چین از آن استفاده می کرد می تواند بخشی از چنین استراتژی ای بشمار می رود.
جنگ روانی
در واقعیت، رژیم تحریم ها که ایالات متحده آنرا تدوین کرده است، تا آنجا که امکان داشته باشد ادامه خواهد یافت. تمام سخنرانی ها در مورد انزوای ایران، بلوف است و با روابط بین المللی و تجارت تضاد دارد. برزیل، روسیه، چین، هند، عراق، قزاقستان، ونزوئلا و تعدادی از کشورهای سابق اتحاد شوروی ، آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین تحریم علیه ایران را رد کرده اند.
تحریم نفتی اتحادیه اروپا، همراه با تحریم های گسترده تر علیه ایران تنها یک جنگ روانی است. ایران و متحدش سوریه با جنگ چند جانبه روبرو هستند که شامل حوزه های اقتصاد، عملیات پنهانی، دیپلماتیک، رسانه های سرمایه و جنگ روانی می باشند.
جنگ روانی که رسانه های پرتیراژ به عنوان ابزار سیاست خارجی و جنگ به کار گرفته می شوند ابزار تبلیغی موثری هستند که خرج چندانی برای آمریکا ندارند. با این وجود، هر دو طرف در جنگ روانی با یکدیگر می جنگند.
بخش عمده قدرت آمریکا روانی ست و توام با ترس. زمان مانند جغرافیای خلیج فارس به سود ایران و علیه آمریکا کار خواهد کرد.
اگر ایران به وضعیت فعلی ادامه دهد و از تحریم ها جان سالم ببرد، می تواند بحران روانی را از پیش پای خود بردارد و دیگر کشورهای دیگر از برخورد و مخالفت با آمریکا نخواهند ترسید.
دست آخر، در تحریم نفتی، این اتحادیه اروپا خواهد بود که صدمه خواهد دید نه ایران. در درازمدت، ایالات متحده نیز دچار صدمه خواهد شد.
از دیدگاه ساختاری، تاثیرات تحریم نفتی اتحادیه اروپا به وابستگی بیشتر به واشنگتن خواهد انجامید که نتیجه آن رشد مخالفت اجتماعی بر علیه واشنگتن خواهد بود و مانیفستی در عرصه های سیاسی و اقتصادی خواهد بود.

 

 

 

 

   راه توده  353     اول اسفند ماه 1389

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت