راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

انقلاب اکتبر

و سه جنبش

انقلابی درایران

 

 

در ادامه وقایع و رویدادهای آخرین سالهای سلطنت احمد شاه قاجار، رسیده ایم به صدور اعلامیه پایان جنگ اول جهانی و شکست آلمان. پیش از اعلام این شکست، در روسیه انقلاب شده و این کشور اعلام ترک مخاصمه کرد تا به تثبیت انقلاب در داخل کشور بپردازد. در واقع انقلاب روسیه از دل جنگ اول جهانی و علیه جنگ امپریالیستی بیرون آمد. دولت انقلابی روسیه، بلافاصله تمام قراردادهای استعماری دولت تزاری سرنگون شده با ایران را لغو کرد و به ارتش روسیه دستور عقب نشینی به خاک روسیه را داد. بخشی از ارتش روسیه به این فرمان گردن نگذاشت و به روس های سفید و ارتش ضد انقلاب تبدیل شد و از خاک ایران در قفقاز جنگ داخلی را علیه انقلاب آغاز کرد. در همین دوران، در داخل ایران سه جنبش انقلابی در سه نقطه ایران سر بلند کرده بود تا کشور را از فقر نجات داده و دست انگلستان را از ایران کوتاه کند. جنبش ملی به رهبری کلنل تقی خان پسیان در خراسان، جنبش انقلابی و دمکراتیک شیخ محمد خیابانی در تبریز و بالاخره جنبش انقلابی جنگ در گیلان. این سه جنبش می رفتند تا با هم یک جبهه تشکیل بدهند و قدرت مرکزی را از جنگ دربار احمد شاه در آورده و حکومت انقلابی را برای سراسر ایران اعلام کنند. دولت هائی که دراین دوران در مرکز و با دخالت دربار و موافقت مجلس تشکیل میشد گاه یک هفته و گاه چند ماه بیشتر دوام نمی آورد و در مرداب بحران و فقر و مرگ و میر ناشی از قحطی و دیگر عوارض جنگ اول جهانی غرق می شد. در چنین شرایطی است که انگلستان به فکر تشکیل یک دولت مقتدر مرکزی در تهران می افتد تا این دولت بتواند جلوی انقلاب در ایران که متاثر از انقلاب روسیه بود را بگیرد و مرزهای ایران و روسیه را تبدیل به مرزهای محاصره دولت انقلابی روسیه و حتی مرزهای جنگی با این دولت تبدیل کند. رضاخان محصول این تدبیر و توطئه انگلستان است. همه آنها که اقدامات رضاشاه را می ستایند و آن را مترقی ارزیابی می کنند، فراموش می کنند که اگر آن سه جنبش انقلابی دستشان به دست هم می رسید و در مرکز ایران دولت مرکزی را تشکیل میدادند آنچه در ایران بعنوان یک دگرگونی اساسی روی میداد به مراتب وسیع تر و عمیق تر و ریشه دار تر از اقدامات رضاشاه بود. و باز فراموش می کنند که آنچه رضا شاه کرد و انگلستان از آن حمایت کرد، پاسخ به کف خواسته های مردم ایران و جنبش انقلابی در سه منطقه مهم ایران بود تا بتواند آن سه جنبش انقلابی را محاصره و سرکوب کند. کاری که سرانجام موفق به آن شد و سر خیابانی و کلنل پسیان و میرزا کوچک خان و حیدرخان عمواغلی بر باد رفت. هر سه جنبش انقلابی گیلان و تبریز و خراسان جنبه های بسیار مترقی و دمکراتیک داشتند و برای نخستین بار هسته های پرقدرت کمونیست های ایرانی بعنوان قوی ترین متحد در این سه جنبش و بویژه جنبش گیلان حضور داشتند. توطئه های بسیاری را انگلستان توانست علیه این سه جنبش پیاده کند که در راس آن تقویت چپ روی – بویژه در جمهوری گیلان- ایجاد تفرقه در صفوف متحدان و تبلیغ و تقویت رضاشاه به عنوان دایه عزیز تر از مادر بود. فتح خونین گیلان و سرکوب جمهوری یکساله گیلان توسط رضاشاه یکی از غم انگیزترین و خونین ترین فصول اولیه حکومت رضا شاه است.

با این مقدمه، توصیه می کنیم، روز شمار تاریخ انقلاب مشروطه تا انقلاب 57 که به فصل 14 رسیده را با دقت بخوانید. تاریخ را باید خواند تا درباره شخصیت ها و رویدادهای گذشته بتوان قضاوت کرد و از آن مهم تر، درباره امروز بتوان درکی نزدیک به واقعیت داشت. حتی بصورت عنوان اخبار. کاری که در روز شماره تاریخ انقلاب مشروطه تا انقلاب 57 ارائه شده است.

ما یکبار دیگر، خواندن و مروز روز شمار یاد شده را به همه خوانندگان خود توصیه و تاکید می کنیم.

 

 

 

                        راه توده  431     9 آبان ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت