راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

در حسرت

یک کودتا

به سبک

کودتا در مصر!

 
 

 

کودتای ارتش در مصر با جشن و استقبال بخشی از "لاییک" های ایرانی خارج کشور روبرو شد که نشان از یک گرایش خطرناک دارد. می توان گفت این بخش از لاییک های ایرانی بویژه پس از انتخابات اخیر معتقد شده اند که از طریق رای مردم و انتخابات راهی بسوی قدرت یا تغییر در جمهوری اسلامی ندارند و بنابراین متمایل به استفاده از نیروهای نظامی شده اند که در شرایط ایران یعنی حمله و مداخله خارجی. ولی در عین حال این نیز روشن شد که آنان درک عمیقی از محتوای تحولات در مصر همچون آنچه در انقلاب 57 در ایران روی داد و حتی آنچه اکنون در مصر می گذرد هم ندارند.

تاسف اینجاست که تجربه انقلاب ایران نتوانسته به درستی به دیگر کشورهای منطقه منتقل شود و آنچه شده با نگاهی دقیق نبوده است. مثلا یکی از گروه های چپ ایران در پیامی به مردم مصر هشدار می دهد که انقلاب ایران "ملاخور" شد و آنان نگذارند که جنبش مردم مصر "مفتی خور" شود. در واقع کنه این پیام یعنی آنکه هیچ نوع روند اجتماعی در 35 سال اخیر در ایران انجام نشده است و یکبار انقلاب ایران "ملاخور" شده و سپس همه چیز تمام شده است.

 

ظاهر حوادث مصر مانند انقلاب ایران چنان بوده است که گویا گروه های مذهبی به قدرت رسیده اند. ما به تفاوت جنبش انقلابی در ایران و جنبش مصر کاری نداریم. از تفاوت میان گروه های مذهبی مصر از نوع اخوان المسلمین که عمدتا گرایش به راست دارند، با خط مذهبی که در دهه اول انقلاب بر ایران تحت عنوان "خط امام" حاکم بود و سپس خط "چپ" مذهبی و بعدها اصلاحات نام گرفت نیز سخنی نمی گوییم. ولی مسئله ای که همه این گروه ها و از جمله خود گروه های مذهبی بدرستی درک نمی کنند دلایل شکل مذهبی است که در این جنبش ها گاه نقش عمده پیدا می کند. در واقع اخوان المسلمین در مصر در دوران ناصر نیز وجود داشتند ولی رهبران آن دستگیر و اعدام شدند بدون آنکه حادثه خاصی روی دهد. چنانکه در ایران نیز جنبش 15 خرداد سرکوب شد ولی انقلاب 57 پیروز شد. نمی توان معتقد بود که مردم مصر امروز از دوران اخوان المسلمین بیشتر مذهبی هستند همانطور که نمی توان معتقد بود مردم ایران در سال 57 بیش از 42 مذهبی بودند.

بنابراین، همان سردرگمی که در برابر انقلاب ایران وجود داشت و هنوز هم ادامه دارد، در مورد مصر و تونس و دیگر جنبش های منطقه نیز به چشم می خورد. آن آگاهی و روشن بینی که حزب توده ایران در انقلاب ایران از خود نشان داد و توانست به میزان زیادی از گسترش رویارویی براساس مذهبی و غیرمذهبی جلوگیری کند نیز در این جنبش ها دیده نمی شود. در واقع این جنبش ها حتی آنگاه نیز که به شکل مذهبی بروز می کنند به هیچوجه جنبشی صرفا مذهبی نیستند، بلکه یک جنبش اجتماعی هستند که حاصل ورود گروه های گسترده اجتماعی فاقد تجربه به عرصه مبارزه سیاسی است. در شرایطی که حکومت های دیکتاتوری در این کشورها شکل لاییک و غیرمذهبی دارند، جنبش توده ای علیه این حکومت های دیکتاتوری به خودی خود رنگ مذهبی می گیرد. در واقع جنبش های ناسیونالیستی از نوع ناصر در مصر حاصل دورانی است که خود توده مردم وارد عرصه مبارزه نشده بودند و مبارزه در سطح نخبگان جریان داشت. ولی در شرایطی که خود توده های مردم که مذهبی هستند مستقیما و بطور وسیع وارد میدان می شوند سخنگویان خود را نه در سیاسیون با سابقه تر غیرمذهبی بلکه در میان نیروهای مذهبی جستجو می کنند و همه هنر آنست که آن رهبران مذهبی جستجو شوند که با نیروهای ملی و دگر اندیش همراهی دارند و از نیروهای مرتجع مذهبی فاصله. در این شرایط بیرون کردن نیروهای مذهبی از عرصه سیاسی نه حادثه ای خجسته که به معنای تلاش برای کنار گذاشتن بخش وسیعی از مردم از عرصه سیاسی است و عملا ناممکن. برعکس می تواند به تقویت نقش جناح راست نیروهای مذهبی و افراطیون بیانجامد. تا زمانی که اکثریت مردم نتوانند در سرنوشت خود دخالت کنند نمی توان کشوری پیشرفته از نظر سیاسی و اجتماعی روبرو بود. این راهی است که از نظر تاریخی دربرابر ملت های منطقه است و البته راهی صاف و آسان و سرشار از خوشی ها نیست. چنانکه تجربه انقلاب ایران نشان داد که همگرایی سیاسی و فرهنگی بیشتر نتیجه دخالت مردم در سرنوشت خود و پیشرفت مبارزه اجتماعی است.

عدم درک دلایل بروز جنبش به شکل مذهبی بود و اهمیت حضور مردم در عرصه سیاسی موجب شد چپ روها مسیر نادرستی را در انقلاب ایران طی و تحمیل کنند که دود آن کمتر به چشم خودشان رفت و بیشتر به زیان آن دسته از مردم عادی و روشنفکران و مبارزان غیرمذهبی تمام شد که می خواستند در جامعه ایران زندگی عادی یا فعالیت سیاسی مسالمت آمیز کنند. 

اجتناب از درگیری و تقسیم بندی جامعه براساس مذهبی و غیرمذهبی و تلاش برای انکه نیروهای مترقی با عقاید مختلف براساس ترقی اجتماعی با یکدیگر متحد شوند درسی است که می توان از انقلاب ایران آموخت و به دیگر مردم کشورهای منطقه اموخت.

 

 

 

                        راه توده  415     20 تیر ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت