راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

فصل پایانی رُمان "قزلچی"

در زندان ج. اسلامی نوشته شد!

حسن قزلجی، دانشمندی بزرگ، نویسنده‌ یی توانا، زبان شناسی بی همتا، داستان نویسی آگاه‌، کُردی میهن پرست، انترناسیونالیستی معتقد، شخصیتی متواضع و صادق و انسانی خوش سخن بود و مرگ او در زندان جمهوری اسلامی یک "تراژدی". عضو کمیته مرکزی حزب توده ایران . از اوان جوانی و بویژه‌ از دوران اعلام جمهوری کردستان در مهاباد (دوم بهمن ماه‌ سال 1324) تا هنگام دستگیری توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در یورش به حزب توده ایران در بهمن ماه سال 1361 در کنار همه فعالیت های سیاسی اش، خدمات ارزنده‌ای به‌ رشد ادبیات کردی کرد. بنابه‌ گفته‌ "هیمن" شاعر میهنی و مبارز کرد، قزلچی از یاران نزدیک و مورد احترام قاضی محمد بود. پس از تشکیل دولت خود گردان کرد در کردستان عراق، مجسمه قزلچی در یکی از میادین مرکزی سلیمانیه کردستان برپا شد.

 

  قاضی محمد در پاسخ نویسنده‌ای که‌ در مورد خوب نویسی اما کم نویسی قزلجی انتقاد کرده‌ بود، با ستایش و تمجید از‌ کارهای ارزنده حسن قزلچی به‌ دو بیت از شعر سعدی اشاره‌ کرده‌ بود:
خاک مغرب شنیده‌ام که‌ کنند
به‌ چهل سال کاسه‌ چینی
صد به‌ روزی کنند در بغداد
لاجرم قیمتش همی بینی

حسن قزلچی در سال ۱۲۹۴ در شهر بوکان بدنیا آمد، در تشکیل "کومه‌له‌ ژک" و "حزب دمکرات کردستان" و تجدید حیات آن بعد از سقوط جمهوری کردستان نقش فعال داشت. او یکی از نویسندگان نشریه‌ کوردستان ارگان مرکزی حزب دمکرات کردستان در دوران جمهوری کردستان بود و بعدها سردبیر مجله‌ "هه‌لاله‌" در بوکان، از دست اندکاران اصلی چاپ مجله‌ "ریگا" بعد از سقوط جمهوری کردستان بود، گوینده‌ بخش کُردی رادیو پیک ایران (رادیو حزب توده ایران) و سردبیر "نامه‌ مردم" به‌ زبان کردی - بعد از انقلاب بهمن ۱٣۵۷ - و عضو کمیته‌ مرکزی حزب توده‌ ایران بود. بیشتر آثار او در مهاجرت و بویژه‌ در جنوب کردستان [عراق] به‌ چاپ رسید. کتاب "خنده گدا" که‌ مجموعه‌ ای از داستان های کوتاه‌ کردی اوست یکی از ارزنده ‌ترین و به‌ یادمانده ‌ترین آثار رئالیستی در کردستان است. علی اشرف درویشیان نویسنده‌ برجسته‌ کُرد که‌ به‌ ترجمه‌ برخی از داستانهای کردی و از جمله‌ داستان کوتاه‌ خنده گدا همت کرده است در پیشگفتار کتاب داستان های کوتاه‌ کردی چنین می نویسد:
"حسن قزلجی، از پیش کسوتان و بنیان گذاران داستان کوتاه کردی، در داستان «خندیدن گدا» با روایتی ساده و رآلیستی، حکایت مردی را به نگارش در می آورد که جوانی و توان خود را در خدمت کسانی گذاشته که اینک، به هنگام درماندگی اش، حتی از دادن تکه ای نان برای رفع گرسنگی او خودداری می کنند و داستان با طنزی تلخ به پایان می رسد. با خواندن زندگی نامه نویسنده، در می یابیم که نوشتن در شرایط دربدری و بی سروسامانی، چه کار طاقت فرسا و مشقت باری است".
حسن قزلجی مانند بسیاری از روشنفکران هم نسل خود، با اعتقاد به اینکه‌ راه‌ رهایی و سعادت ملل تحت ستم و از جمله‌ ملت کرد در گرو استقرار سوسیالیسم است، به‌ اندیشه‌های سوسیالیستی و حزب توده‌ ایران روی آورد. او با بسیاری از رهبران قدیمی حزب كمونیست منطقه خاورمیانه و بویژه عراق و سوریه و همچنین رهبران احزاب كرد عراق، سوریه و تركیه از نزدیك آشنا و دوست بود. به همین دلیل كشته شدن او در زندان جمهوری اسلامی بازتاب وسیعی در میان احزاب منطقه خاورمیانه و بویژه كردها داشت. او از دوستان نزدیك "عزیز محمد" دبیراول وقت حزب كمونیست عراق بود و با ملامصطفی بارزانی رهبر وقت كردهای عراق و پدر مسعود بارزانی( رئیس دولت خودگردان کردستان عراق از نزدیك همكاری و دوستی داشت. در یورش اول به‌ حزب توده ایران در بهمن ماه‌ ۱٣۶۱ دستگیر و در همان ماه های اول بازداشت زیر شکنجه و بازجوئی کشته شد.
یکی از داستان های او را در همین شماره راه توده منتشر کرده ایم که می خوانید. با نام "احساس ممنوع!"

--------------------------------
با تشکر از آقای "امین آوه"- برای آگاهی از منابع این مطلب مراجعه کنید به راه توده 212 09.02.2009
 

 

 

 

                        راه توده  410     16 خرداد ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت