راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

اصحاب تحریم

در خواب طلائی

تحمل جهنم را

تبلیغ می کنند!

 
 

 

"برخی از اصحاب تحریم بحران کنونی کشور و فشار سنگینی که از هر نظر به مردم وارد می آید را می بینند و بجای حمایت از کوچکترین تحول به سود این مردم تحریم انتخابات که نه تنها ادامه، بلکه تشدید بحران و فشار به مردم است را توصیه می کنند. آنها دل به این خوش دارند که در آینده انقلاب روی امواج این بحران وارد ایران می شود و جنبش های اجتماعی فراگیر تر می شوند! و حالا که راستگرایان افراطی با شعارهای تقلبی که جایگزین شعارهای انقلاب کرده اند بر سرکارند اجازه بدهیم بیشتر بر سر کار بمانند تا به یکباره مردم حساب آنها را یکسره کنند!

این دیدگاه البته جدید نیست. در زمان رئیس جمهوری خاتمی نیز ادعا می شد که خاتمی جلوی آتش خشم مردم را گرفته تا جایی که "خروج از حاکمیت" را مطرح می کردند که گویا از این طریق راست را می توان به وحشت انداخت. عباس عبدی در داخل کشور و نامه مردم در خارج از کشور برای یک دوره ای طراح و مدافع همین پیشنهاد بودند و البته نشریه نامه مردم پا را فراتر گذاشته و اسم هم آورد. یعنی از جبهه مشارکت و اصلاح طلبان و مجاهدین انقلاب و ... خواست که حاکمیت خارج شده و به جبهه ضد ولایت فقیه بپیوندند!

بعدها که در جریان انتخابات مجلس هفتم، و انتخابات ریاست جمهوری 84  شورای نگهبان حتی حاضر نیست صلاحیت اصلاح طلبان را برای شرکت در انتخابات مجلس و ورود آنها به حاکمیت را تائید کند، احمدی نژاد را بر سرکار آورد و حتی در انتخابات 1388 در ستاد کودتا جای گرفت، معلوم شد آن تز به ظاهر انقلابی تا چه حد از ریشه غلط بوده است. در برابر این تز، راه توده استدلال کرد که اگر حتی یک خشت از بنای حاکمیت دراختیار طرفداران واقعی انقلاب 57 و اصلاح طلبان است باید دو دستی آن را چسبید و صحنه را ترک نکرد.

سوار بر همین موج که بعدها به "تحریم" نیز فرا روئید حاکمیت به دست کسانی افتاد که نزدیک به سه دهه برای قبضه حاکمیت نقشه می کشید و مدعی بود که اصلا در این سه دهه پس از انقلاب هیچ حکومتی "اسلامی"، یعنی دست این آقایان نبوده است.

این اسلام همان است که مصباح یزدی می گوید و احمدی نژاد را برای پیاده کردن آن به میدان فرستادند و از او حمایت همه جانبه کردند. این اسلام اگر امروز که فرصتی است برای ایستادن در برابر آن همت نشود، تا مرز سخت ترین تهدیدها و حتی ایجاد مناقشه های منطقه ای و جنگ داخلی حاضر است پیش بروند تا حاکمیت را در چنگ خود نگهدارد. در این شرایط دشوار است که از هیچ کوششی برای بیرون کشیدن سکان ریاست جمهوری از چنگ آن باید سنگلاخ ترین مسیرها را پیمود.

اگر اوضاع این چنین است و بخت پیروزی در انتخابات بسیار سخت به چنگ می آید، آیا می توان گفت شرکت در مبارزه انتخاباتی از اساس بی مورد است؟ آیا این به معنای پذیرفتن نقش هیزم تنور انتخابات به سود حاکمیت کنونی نیست؟

دوران مبارزه انتخاباتی دوران طرح شعارها، برنامه ها، ارائه یک سلسله خواست ها و ... است. اگر در همین انتخاباتی که روز جمعه برگزار می شود قرار بود نبرد انتخاباتی را به خود نیروهای راست و ارتجاعی بسپاریم، اصولا مطالباتی طرح نمی شد تا مردم آگاه تر شوند. مبارزه انتخاباتی آنان تبدیل می شد به رقابت بر سر اینکه کدامیک بیشتر می خواهد جامعه را "اسلامی" کند. یا کدام بیشتر برای چاه جمکران پول خرج کند، و طفره رفتن از بحث بحران اقتصادی حاکم بر کشور به بهانه بحران جهانی. درحالیکه حتی در همین مناظره های نیمه جانی که از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد هم 6 کاندیدای جناح راست هر یک به نوعی در نقش منتقد وضع موجود مجبور شدند در صحنه حاضر شوند تا بلکه سهمی از رای مردمی را به چنگ آورند.

دعوای نامزدهای جناح راست تبدیل می شد به این که یکی می گفت ویرانی اقتصادی کشور بیشتر ناشی از سیاست های دولت اصلاحات است و دیگری نقش دولت سازندگی را بیشتر می دیدید! راجع به همه کس و همه چیز بحث می شد جز سیاست های 8 سال گذشته.

بدون شرکت در مبارزه انتخاباتی، نیروی فعالی اصولا شکل نمی گیرد که بتوان در تحولات و حوادث بعدی روی آن حساب کرد. وظیفه نیروهای تحول خواه آن است که در دوران مبارزات انتخاباتی تشکلی را بوجود آورند یا تشکل های موجود را بنحوی تقویت کنند تا بتوانند مردم را برای حضور در صحنه تشویق کنند.

باز گردیم به این ادعا که با تحریم انتخابات در آینده انتخابات آزاد به رژیم تحمیل می شود و یا شورش می شود و مردم رو به روی حکومت می ایستند و بنابراین بهتر است طرفداران تحولات مردم را به خانه نشینی تشویق کنند.

اگر این ادعا درست باشد، پس حاکمیت باید شرایطی فراهم کند که مردم در انتخابات شرکت کنند. درحالیکه حتی با رد صلاحیت هاشمی دیدیم که حاکمیت از چنین حضوری وحشت دارد. در محدودیت های انتخاباتی که برای حسن روحانی فراهم آورده نیز همین تمایل حاکمیت انکار ناپذیر است.

آنها بر خلاف خوش باوران تحریمی، اوضاع را اینگونه ارزیابی نمی کنند و بر این اعتقادند که در صورتیکه قدرت دست آنان باشد می توانند به مصاف شرایط روند و آن را مهار کنند. آنان معتقدند تنها در صورتی که قدرت را در دست داشته باشند می توانند بحران را به گردن اپوزیسیون، براندازان نرم بیاندازند و باز هم مدعی شود که مشکل از آنجاست که  در این 30 سال دولت اسلامی تشکیل نشده، یا اینکه اجازه داده نشده نظامی ها و فرماندهان سپاه "نبوغ" خود را در اداره کشور نشان دهند. جلیلی مجسمه چنین فکر و نقشه  ایست.

بنابراین، شعار عافیت طلبانه "تحریم" از سوی اپوزیسیونی که نمی تواند درکنار مردم قراربگیرد اینست که مردم خودشان سرانجام علیه زجر و بدبختی و فقر شورش کرده و با حکومت تسویه خواهند کرد. و لابد پس از این شورش "تحریمی ها" را به رهبری برخواهند گزید!

راه حل برای فعالیت در کنار مردم فرار از صحنه نیست. راه حل در رفتن به مصاف صحنه است. با تمام نیرو و قدرت در مبارزات انتخاباتی شرکت کردن است. برای افشاگری، برای آگاه سازی، برای طرح خواست ها و بردن آنها به میان مردم، برای تجمع و سازماندهی و جمع آوری نیرو، برای تغییر شرایط سیاسی و ایجاد آینده ای متفاوت با شرایط هولناک کنونی است. چگونه می توان فرصت مبارزات انتخابات ریاست جمهوری را از دست داد.

 

 

 

                        راه توده  41    23 خرداد ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت