راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

رویای رنگ باخته

 وحدت اسلامی

 
 

 

وحدت ملی را جمهوری اسلامی طی 33 سال به شکلی زیانبار کوشیده نادیده گرفته و آن را تبدیل به وحدت اسلامی کند و از دل این وحدت اسلامی، "وحدت خودی با خودی" بیرون آمد. از صف خودی ها نیز چندین صف جدا شد و ماند یک صف کوتاه و کم شمار خودی که در بقای وحدت این صف کوتاه هم باید تردید داشت. چنان که بر سر پیچ هر رویدادی آن را شاهدیم. از جمله همین انتخابات ریاست جمهوری که سه هفته به برگزاری آن زمان داریم و با اعلام لیست نامزدهای خودی برای این انتخابات شاهد باز هم کوتاه تر شدن این صف هستیم.

هر کس می گوید نه، نگاهی به تحولات انتخاباتی همین روزها، سرانجام دارو دسته احمدی نژاد، رو در رو ایستادن فرماندهان و مراجع دینی که در آینده بسیار حاد تر از امروز خواهد شد و انواع پدیدهای دیگر نگاه کند.

اصولگرا، ارزشگرا، اصولگرای نواندیش، تلاشگران و... همه اینها نشانه های جدا شدن خودی ها از خودی هاست و این همان وحدت اسلامی است که می خواستند جانشین وحدت ملی کنند و در شعارهای تبلیغاتی نماز جمعه ها سر داده می شد. از دل همین وحدت از هم پاشیده "جریان انحرافی" بیرون آمد، به یک جنبش اعتراضی که شعارهایش اسلامی بود "فتنه 88" خطاب شد، جبهه پایداری و جبهه ایستادگی و اصولگرایان آرمان خواه و دهها نام و شاخه دیگر سر برآورد.

"اما وحدت مردم با خودشان، حکایت دیگری است. وحدتی که سالهاست هیچ ارتباطی با وحدت ناداشته حاکمیت ندارد. بر سر هر بزنگاه و رویدادی، وحدت مردم با یکدیگر همانقدر به نمایش در آمده که بیم و هراس حکومتیان از این وحدت نمایان شده است. حتی در همین کارزار پیش انتخاباتی دیدیم که چگونه در طول دو هفته و شاید هم کمتر، مردم یکبار دیگر بر سر یک کاندیدا وحدت نظر پیدا کردند و چنان باعث وحشت حکومت شدند، که حکومت رسوائی را به جان خرید و این بار پیش از انتخابات دست به کودتا زد!

نه تنها در عرصه های انتخاباتی و یا اعتراضی و یا سیاسی، بلکه هر بار که سیل و زلزله و یا هر رویداد طبیعی دیگری در گوشه ای از ایران روی داده همیاری ملی مردم ایران شکل گرفته است. در همین پدیدهاست که ما یکباره شاهد رافت و مهربانی مردم با هم و با حیرت شاهد نمایش کینه و نفرت و جدا سری در حاکمیت می شویم.

در بزنگاه های ملی مردم به استقبال هم می روند و حاکمیت می کوشد آن ها را از هم جدا کند. به همین دست و پا زدن های روزهای اخیر حاکمیت که کوشید از وحدت و اتحاد مردم برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری جلوگیری کند نگاهی بیاندازید و جداسری های تازه در دل حاکمیت. جنبش ملی مردم را در بطن وعمق جامعه باید دید و نه در شمار نزاع ها و قتل و آدم کشی ها و یا دیگر حوادث.

واقعیات دو هفته گذشته یکبار دیگر نشان داد که حاکمیت به جدائی مردم از هم می اندیشد و روی آن حساب باز کرده است و مردم در انتظار هر پدیده ای که بهانه ای شود برای نشان دادن اتحاد ملی خویش برای تغییر شرایطی که حاکمیت کنونی به آنها تحمیل کرده است.

"آنچه بر سر ورزش کشور، سینمای نوین ایران، جنبش دانشجوئی، تشکل های زنان، روزنامه نگاران، روزنامه ها، احزاب، فعالان سیاسی، سندیکاها و کانون های صنفی آورده اند نیز بخشی از همان تلاش بی وقفه حاکمیت برای جدا کردن مردم از هم است و هر چه صف خودی ها کوتاه تر می شود و حاکمیت از هم گسیخته تر، این تلاش بیشتر تشدید می شود. به شمار زندانیان سیاسی نگاهی دوباره بیاندازید. این نیز خود بخش دیگر و البته خشن تر مقابله با وحدت مردم و جبران از هم پاشیدگی حکومتی است که می خواست وحدت اسلامی را در ایران جانشین وحدت ملی کند.

بر این وحدت ملی و مردمی باید همچنان پای فشرد و روی آن حسابی تاریخی برای تحولات در ایران کرد. به هیچ روی نباید زیر بار خانه نشین شدن مردم و تشویق آنها به بی تفاوتی رفت. حتی در تنگ ترین لحظات سیاسی حاکم بر کشور. ماهی نه تنها در اقیانوس، بلکه در یک تنگ کوچک آب بر سر سفره هفت سین سال نو هم شنا می کند. فعالیت سیاسی و دعوت و تشویق مردم به حضور در صحنه سیاسی گاه به شنای ماهی در دو وسعت متفاوتی که ذکر کردیم می ماند.

راه توده فشارهای تبلیغاتی سنگینی را برای دفاع از این مشی توده ای تحمل کرد، اما آن را ترک نکرد. حتی از جانب خودی هائی که بنام توده ای "نامه مردم" منتشر می کنند. ما از دل دهها مطلب و مقاله منتشره در همین نشریه طی سالهای گذشته می توانیم جملاتی را استخراج کنیم که راه توده در آنها متهم به هواداری از رفسنجانی شده است و ما در پاسخ بارها تاکید کرده ایم که راه توده بر اساس مشی توده ای، به امکانات موجود نگاه می کند و حرکت سیاسی می کند، نه بر اساس تخیلات و رویاها و حتی انتقادهای به حقی که به چهره هائی نظیر هاشمی دارد. ما بارها نوشته ایم و تاکید کرده ایم که نبرد که بر که هنوز در حاکمیت جمهوری اسلامی حرف اول را می زند و باید با توجه به همین نبرد و امکاناتی که از دل آن برای فعالیت سیاسی و تاثیر گذاری بر رویدادها بیرون می آید، از فعالیت باز نایستاد. از انتخابات مجلس پنجم که گروهبندی کارگزاران سازندگی شکل گرفت و راه توده اعلام کرد باید در این انتخابات فعالانه شرکت کرد، تا امروز که نبرد بر سر انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم درجریان است، حرف ما همین بوده است. این انتخابات یکسال پیش از انتخابات خرداد 1376 برگزار شد و هنوز هیچ نامه و یادداشتی از زنده یاد کیانوری به راه توده نرسیده بود و هیچ ارتباطی با او وجود نداشت، بلکه ما براساس مشی توده ای اوضاع کشور را ارزیابی کرده و شرکت در انتخابات مجلس پنجم را توصیه کردیم. چنان که امروز هم برای تحلیل رویدادهای جاری در کشور نیازمند نامه و توصیه کسی نیستیم و راهنمای ما "مشی تاریخی توده ای" ایست. این مشی می گوید: جلوگیری از حضور هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری، برگ آخر بازی بغرنج روی صفحه شطرنج سیاسی ایران نیست. هنوز حرکات زیادی تا اعلام "مات" وجود دارد. فراموش نکنیم که ماهی لحظه ای نمی تواند شنا کند که به خشکی افتاده باشد. حتی در یک برکه، یک تنگ آب و کوچک تر از آن، در یک لیوان آب هم می تواند زنده بماند و شنا کند. و این همان مشی و روشی است که توده ای ها برای حضور درجامعه و تاثیر گذاری بر حوادث داشته و دارند و باید داشته باشند. باید صفحه شطرنج را نگاه کرد، حرکت رقیب را رصد کرد و برای حرکت مهره بعدی و ناچار ساختن حریف به  عقب نشینی تصمیم گرفت. انتخابات کنونی در جمهوری اسلامی چنین صفحه ایست و چنین بازی دشواری روی شطرنج سیاسی و ما اعتقاد داریم هنوز این صفحه چهار خانه های خالی بسیاری برای مانور جنبش و حضور در انتخابات دارد!

شور و وحدت مردم در دو هفته گذشته برای شرکت درانتخابات را باید زنده نگهداشت و با همین شور و وحدت مهره تازه ای را به جنگ حریفی رفت که نه وحدت اسلامی دارد و نه وحدت ملی را قبول!

حرف توده ای و مشی توده یعنی این!

 

 

 

                        راه توده  40    2 خرداد ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت