راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سیاست ملی
در برابر
حوادث عراق
چه سیاستی
می تواند باشد؟

 

تحولات خطرناک در منطقه، قدرت گرفتن نیروهای افراطی مذهبی از نوع داعش، احتمال و حتی قطعی شدن تجزیه عراق تا لحظه کنونی، خطرهایی که مرزها و امنیت مردم ایران را تهدید می کند و نگرانی آور تر از همه، این واقعیت که بخش‌هایی از حکومتیان و نظامیان ایران بجای آنکه در فکر مقابله با این خطرات باشند در فکر چگونگی بهره برداری از آن بسود برقراری حکومت انحصاری خویش هستند، همه نیروهای سیاسی ایران را در برابر پرسش‌هایی بنیادین قرار داده است.

نیروهای چپ نیز با همین پرسش‌ها مواجه هستند و می خواهند مانند همیشه نقش ملی خود را در دفع خطرها و دفاع از کشور در بالاترین حد توان خود ایفا کنند. همان نقشی که مثلا توده‌ای‌ها در زمان تجاوز رژیم صدام حسین به ایران با مشارکت در دفاع ملی تا پیروزی در خرمشهر برعهده گرفتند. حضور ملی توده‌ای‌ها در جنگ با نام سردارانی نظیر افضلی، عطاریان، کبیری، آذرفر، همت و عسگردانش‌ها گره خورده است و این تنها بخشی از نقشی است که توده‌ای‌ها و نیروهای چپ در جنگ با رژیم صدام برعهده گرفتند. بخش دیگر این نقش مربوط به پیش از شروع جنگ و کوششی است که آنان با ارائه اطلاعات دقیق از خطر جنگ از طریق آیت الله خسروشاهی به دفتر آقای خمینی رساندند و یا با هشدارها و پیشنهادهای خود سعی کردند جلوی فاجعه را بگیرند. از جمله پس از فتح خرمشهر و هشدارنسبت به ادامه جنگ و ورود به خاک عراق. اینها اسناد تاریخی حضور علنی حزب توده ایران در صحنه کارزار پیش و پس از انقلاب 57 است. بحث امروز ما هم درست از همینجا آغاز می شود.    

مسئله امروز این نیست که اگر کشور در برابر حمله و خطرها قرار گرفت چپ باید چه کند؟ مسئله اکنون اینست که دولت چگونه می تواند نیروهای داخلی نظامی و غیرنظامی را که قصد دارند از شرایط بحرانی منطقه‌ای برای خیز به سوی قدرت مطلقه بهره گیری کنند مهار کند، جلوی ماجراجوئی‌های داخلی و کشانده شدن ایران به حوادث منطقه‌ای را سد کند، مانع از برگزاری اجتماعات و سخنرانی‌های تحریک آمیز داخلی شود و دیپلماسی کشور را درهمکاری با همسایگان، بویژه روسیه و ترکیه و عربستان و کشورهای خلیج فارس و خاورمیانه تقویت کند. بنابراین بحث پیش از آنکه جنبه نظامی داشته باشد، جنبه سیاسی دارد و در این عرصه باید به نکات زیر توجه کرد:

1- اظهار نظرهای پیاپی فرماندهان نظامی عملا می خواهد شرایط جنگی را به جامعه تحمیل کند. همین اظهار نظرها و دخالت‌های مدام نظامیان در سیاست خارجی علاوه بر آنکه دستگاه دیپلماسی و وزارت خارجه کشور را دور می زند و در مقابل وضعیت انجام شده قرار می دهد، کشورهای منطقه را نیز می ترساند. امروز سپاه به خطر داعش تکیه می کند، فردا خودمختاری فلان منطقه یا تغییر فلان حکومت در این یا آن کشور. این وحشت باعث می شود کشورهای منطقه با ایران همکاری نکنند. حتی در برابر خطرهایی که خود آنان را نیز تهدید می کند. مانند داعش.

2- در گذشته نیز همین اظهار نظرهای پیاپی فرماندهان سپاه درباره فعالیت‌های اتمی ایران موجب شد که غرب به جهانیان بقبولاند که فعالیت اتمی ایران فعالیت نظامی است. درحالیکه اگر سازمان‌های غیرنظامی و کارشناسان اتمی بدون جنجال و سروصدا و بدون اجازه دادن به سپاه که از فعالیت‌های اتمی بهره برداری‌ سیاسی کند پیش می بردند و آدم سبک مغزی مانند احمدی نژاد را برای جنجال آفرینی پیش نمی انداختند، مشکلات و گرفتاری‌های بعدی مانند تحریم‌ها و غارت بخش بزرگی از درآمد ملی نفت بوجود نمی آمد.

3- بخش دیگر خطرهایی که کشور را از درون تهدید می کند ناشی از اظهار نظرهای امام جمعه‌ها و برخی نمایندگان مجلس است که این هم در ادامه همان دخالت‌های سپاه در سیاست خارجی است. در این مورد می توان به سخنان بغایت تحریک آمیز احمد خاتمی در نماز جمعه این هفته اشاره کرد که کردستان عراق را در صورت اعلام رفراندوم استقلال"غده سرطانی" اعلام کرد. این سخنان ولو با هدف چاپلوسی و بدست آوردن دل فرماندهان سپاه صورت گرفته باشد، جز به هم زدن کار دستگاه دیپلماسی دربرابر تحولات کردستان عراق که ما اکنون به همکاری آنها در عراق نیاز داریم و تحریک کردهای داخل ایران به نتیجه‌ای دیگر نمی رسد.

4 - آنچه اکنون در عرصه دیپلماسی بدان نیاز داریم، فعال شدن وزارت خارجه و خارج کردن ابتکار عمل از دست نظامیان است. دعوت از کشورهای مسلمان برای همایش در تهران، سفر نمایندگان وزارت خارجه و دولت ایران به کشورهای منطقه و کشورهای اسلامی و توضیح درباره ماجرای داعش و اصولا خطر نیروهای افراطی، گسترش رایزنی‌های منطقه‌ای بخشی از این ابتکارات می تواند باشد. تردید نیست که تهدید نظامی در این شرایط هیچ مشکلی را حل نمی کند. درعین اینکه می توان و باید آمادگی نظامی را هم داشت و به دولت عراق هم بدون ایجاد جنجال و سروصدا و در چارچوب قراردادها و تعهدات متقابل، حتی کمک نظامی هم کرد. چنین کاری ولی در صورتی ممکن است که اولا این کمک، کمک به یک دولت ملی در عراق باشد که شامل شیعیان و سنی‌ها و کردها و همه مردم عراق باشد و نه اینکه بخواهند مانند گذشته، بدنبال توصیه‌های بیت رهبری، دولت شیعیان را بر بقیه مردم عراق تحمیل کنند و ثانیا هدف کمک به مردم عراق و دفع خطر از ایران باشد نه آنکه عده‌ای نظامی و سپاهی بخواهند از این طریق برای خود زمینه حاکمیت نظامی در ایران ایجاد کنند.

5- ایران باید در اولین فرصت مناسباتش را با عربستان در سطح ترکیه عادی کند. همچنین گسترش همکاری‌ها با روسیه و کشورهای مستقل از غرب که حاضرند با ایران همکاری کنند باید در الویت قرار گیرد. گسترش مناسبات دوستانه و کمک به دیگر کشورهای منطقه و از جمله افغانستان و پایان دادن به سیاست افغان ستیزی در داخل ایران شرایط را برای امنیت وسیع تر مردم ایران فراهم خواهد کرد.

6-  در ادامه همین سیاست در داخل کشور، سپاه را باید وادار کرد دست از سرکوب مردم بردارد، به حبس و حصرها پایان داده شود. فکری برای جنجال آفرینی‌ها و تکفیری‌های مجلس و داعشی های داخلی کرد که همین روزها حکم تکفیر محمد خاتمی را صادر کردند، در حالیکه محمد خاتمی بدلیل وجهه داخلی و جهانی یکی از اهرم‌های امنیت ملی کشور است که بدین شکل می خواهند ایران را از وجود و تاثیرگذاری او محروم کنند.

بدینسان خطری که امروز کشور ما را تهدید می کند، بیش از آنکه از داعش و مرزهای ایران و تجزیه، یا عدم تجزیه عراق باشد از درون ایران است. از نیروهایی است که تنها به حفظ قدرت مطلقه و غارت ناشی از آن می اندیشند و برای رسیدن به این منظور به ایجاد بحران‌ از درون و بیرون چشم دوخته اند. چپ ایران نیز برای ایفای نقش ملی خود، بیش از انکه بخواهد به فکر آمادگی دفاعی و نظامی باشد، باید در کار افشای نیروهای نظامی گرا، نتایج سیاست جنگی و خطرناک داخلی و کمک به دولتی باشد که به آن رای داده ایم تا بتواند ایران را از این گردنه خطرناک عبور دهد.

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  463    19 تیر ماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت