راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

کشت و صادرات
تریاک
درخدمت نابودی
تولید ملی

 

ایران در طول تاریخ یکی از بزرگترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان ابریشم و پارچه‌های ابریشمی بوده است. یافتن ابریشم از زمان اشکانیان درایران وجود داشته است. از قرن هشتم میلادی به بعد یعنی پس از دوران ساسانیان پرورش ابریشم در بیشتر ایالات ایران رواج یافت. مارکوپولو سیاح مشهور ونیزی در عبور از یرد در سال 1275 میلادی پارچه ابریشمی و طلایی یزد را از اقلام صادراتی به همه جای جهان ذکر می کند. نیاز ابریشم یزد در سده پانزدهم میلادی برای پارچه بافی روزانه دو خروار یا بالغ بر ده هزار بار تخمین زده می شود. (1)

با اینحال از دوران اوج صفویه به بعد تولید و صدور پارچه‌های ابریشمی در ایران کاهش یافته و ایرانیان به صادرکننده ابریشم خام تبدیل شده و خود مصرف کننده پارچه‌های وارداتی می شوند. بتدریج و با نوسانات مختلف صدور تریاک جایگزین صدور ابریشم خام نیز می شود. نتیجه آن نابودی بسیاری از توتستان‌های ایران، بویژه در یزد و کرمان و جایگزین شدن آن با زراعت خشخاش می شود. این روند هرچند موجب افزایش ثروت زمینداران و کشتکاران تریاک می شود و به شکلگیری تاجر- ملاکان و بورژوازي نوین ایران می انجامد ولی تمام چرخه تولیدی و اقتصادی را که در رابطه با تولید و پرورش کرم ابریشم و پارچه و صدور آن وجود داشت نابود می کند. روند تغییر از تولید ابریشم به کاشت تریاک بخشی از روند انحطاط ایران و در عین حال نمود بارز آن است. چگونه چنین روندی ممکن شد؟ چگونه صدور پارچه‌های ابریشمی به صدور تریاک تبدیل شد و چه پیامدهایی بر جای گذاشت؟ ریشه‌های این تغییرات را باید در روند پیدایش سرمایه‌داری جهانی و تغییرات ساختاری اقتصادی و رابطه تجاری جستجو کرد.

از ویژگی‌های مهم سرمایه داری در گسترش تاریخی و بسط جغرافیایی آن توانایی آن در ایجاد تغییرات ساختاری در نظام اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کشورهاست.* همان چیزی که امروز بر آن نام "انطباق ساختاری"‌ یا تعدیل اقتصادی گذاشته اند و سابقه چند صد ساله دارد. منظور از "انطباق ساختاری" بکارگیری یک سلسله برنامه ها و تدابیر اقتصادی است بنحوی که ساختار اقتصاد کشورها را در جهت معینی سوق دهد. سرمایه‌داری از همان آغاز پیدایش و گسترش خود بطور مدام در حال ایجاد انطباق‌های ساختاری در اقتصاد کشورهای مختلف جهان بوده است و در همه حالت بسود اقتصاد کشورهای پیشرفته. پیشقراولان سرمایه داری در ارتباط تجاری با شرق نیز نه تنها تجارت غرب با شرق، بلکه عدمتا تجارت شرق را با شرق را نیز بدست گرفتند. این تجارت سرانجام تا تبدیل برخی از این کشورها مانند هند به مستعمره و ایران به نیمه مستعمره پیش رفت و برخی دیگر کشورها مانند چین را به انحطاط کشاند. این تلاش برای ایجاد تغییرات ساختاری چندین سده است که آغاز شده و همچنان ادامه دارد. تشویق کشت و تجارت تریاک در شرق یکی از این تدابیر انطباق ساختاری است که نقش مهمی در انحطاط سه کشور ایران و هند و چین بازی کرد. تا جایی که مثلا در مورد ایران به پایان تولید پارچه‌های ابریشمی و سپس نابودی انسجام بخش‌های اقتصادی ایران انجامید.

آغاز تغییرات ساختاری در شرق به سال 1600 میلادی و تشکیل کمپانی هند شرقی انگلستان و سپس هلند باز می گردد. این کمپانی‌ها بتدریج به بازار چین راه پیدا کردند. نخستین بار هلندی ها با مخلوط کردن تریاک با توتون زمینه گسترش مصرف آن را فراهم کردند. بعدها خرید چای از چین به یکی از تجارت‌های عمده کمپانی‌‌ها و بویژه واردات انگلستان تبدیل شد. اما دولت چین که در آن زمان تقریبا تنها تولید کننده چای بود حاضر نبود برای مبادله چای و ابریشم غیر از نقره و پول نقد دریافت کند امری که موجب کسری شدید در موازنه پرداخت‌های دولت انگلستان و کمپانی هند شرقی انگلستان با چین شد. دولت انگلستان برای مقابله با این کسری دو مسیر را در پیش گرفت. از یکسو پر کیفیت ترین چای چینی را با انواع و اقسام روش‌های غیرقانونی وارد هند کرد و کاشت آن را در آن کشور که زیر نظر خود گرفته بود تشویق کرد تا به انحصار چین بر چای خاتمه دهد و میزان آن را کاهش دهد. از سوی دیگر تصمیم گرفت مصرف تریاک را در چین تشویق و این کشور را وادار به واردات تریاک کرده و بدینسان برای مبادله تجاری خود بجای نقره، تریاک تحویل دهد. این کار در ادامه خود در درازمدت به تغییر ساختاری اقتصاد چین نیز انجامید، توازن و همگرایی بخش‌های داخلی اقتصاد آن را بر هم زد و امکان جهت گیری این اقتصاد در سمت توسعه صنعتی را متوقف کرد. گسترش تجارت و کاشت تریاک بخش‌های مختلف اقتصاد چین را که قبلا به شکل مکمل یکدیگر عمل می کردند از هم جدا کرد و مسیر تولید کشاورزی از پیشه وری جدا شد.

کمپانی هند شرقی سرانجام توانست با ایجاد انحصار تجارت تریاک در سال 1773 بر یک سلسله بحران‌هایی که در نتیجه رقابت داخلی و خارجی با آن مواجه شده بود غلبه کند. در این دوران روند تجارت تریاک با چین بسیار وسیع شد بنحوی که فروش تریاک از 240 تن در سال 1792 به 2470 تن در 1838 رسید که در آن زمان 34 درصد درآمد دولت انگلستان از هند را تشکیل می داد.

از سال 1836 دولت دولت چین کوشید به شکلی قاطعانه مانع واردات تریاک شود. دو هزار واسطه فروش تریاک توقیف شدند و شیره کش خانه‌ها بسته گردید. در سال 1838 دولت چین چهار دلیل غیربهداشتی، غیراخلاقی بودن، پیامدهای اقتصادی که موجب از بین رفتن ثبات مالی دولت شده و بالاخره نقش کمپانی‌های خارجی را بعنوان دلایل ضرورت ممانعت از واردات تریاک مطرح کرد.

در سال 1839 قوانینی که مجازات سختی را برای دلالان و مصرف کنندگان تریاک در نظر می گرفت تصویب شد. رییس اتاق تجارت کانتون که یک انگلیسی و دلال بزرگ تریاک بود توقیف شد و 1300 تن تریاک به ارزش 9 میلیون دلار منهدم شد. همچنین مقرراتی تصویب شد که مجازات مرگ را برای دلالان، فروشندگان و حتی مصرف کنندگان تریاک را پس از 18 ماه پیش بینی می کرد. پس از آنکه یک کشاورز چینی در نزاعی که دریانوردان انگلیسی مسبب آن بودند کشته شد، دولت چین خواهان تحویل مقصر حادثه شد. سرانجام دولت انگلستان به حمایت از تجارت تریاک وارد منازعه شد و بدینسان در 1839 نخستین جنگ تریاک میان انگلستان و چین آغاز شد که با پیروزی انگلستان خاتمه یافت. نتیجه این جنگ امضای قرارد نانکن بود. دولت چین ناگزیر شد 21 میلیون دلار غرامت به انگلستان بابت هزینه تریاک‌های منهدم شده بپردازد. در عین حال پنچ بندر دیگر چین را برای تجارت باز کند، تعرفه‌های گمرکی "عادلانه"‌ و منظم برای صادرات و واردات تصویب کند و بالاخره جزیره هنگ کنگ را به انگلستان واگذار کند. بدینسان با دخالت دولت انگلستان و کشتی‌های توپدار آن تدابیر لازم برای ادامه تغییرات ساختاری در تجارت خارجی و اقتصاد چین به این کشور تحمیل شد. 

شکست دولت چین در جلوگیری از واردات تریاک و قرارداد نانکن پیامدهای مهمی بر جای گذاشت. در درجه اول از نظر اقتصادی موجب بازشدن همه قلمرو چین بر روی تجارت خارجی گردید که موجب وابستگی کامل چین به کشورهای غرب و ژاپن در طی صد سال و تبدیل شدن تریاک به جزئی از اقتصاد چین گردید. از نظر سیاسی نشان داد که با وجود آنکه مصرف تریاک یک مسئله داخلی چین است ولی دولت آن کشور براثر وجود منافع خارجی قادر به حل این مشکل داخلی خود نخواهد بود. پیامدهای انسانی و اجتماعی این وضع نیز بسیار ناگوار بود چرا که در فاصله 1870 تا 1900 یعنی ظرف سی سال بین 5 تا 20 درصد مردم چین یعنی حدود صد میلیون چینی معتاد شدند.

از سوی دیگر از سال 1858 ببعد عمده زمین‌ها در چین به کاشت خشخاش اختصاص یافت و بخشی از استان‌ها بطور کلی کشت غله و دیگر غلات را کنار گذاشتند. به این ترتیب ساختار اقتصاد چین در سمت کاشت تریاک تغییر یافت که بافت و پیوند درونی اجزای اقتصادی این کشور را به کلی بر هم زد و روند انحطاط را تشدید و برای یک دوران تاریخی بی بازگشت کرد.

 در سال‌های 1856 تا 1860 دومین جنگ تریاک در گرفت که نتیجه آن باز شدن شماری دیگر از بنادر چین بر روی تجارت و برداشتن همه موانع گمرکی و غیرگمرکی دربرابر واردات تریاک به داخل کشور بود. براساس این قرارداد حقوق گمرکی برای واردات حداکثر 5 درصد تعیین گردید (مشابه قراداد ترکمانچای ایران) و کشورهای غربی حق تردد در داخل چین و خرید زمین را با پرداخت حداکثر 2.5 درصد مالیات بدست آوردند.

در عین حال در این دوران بورژوازي نوپای چین بر محور تولید و واسطه گری تجارت تریاک در چین شکل گرفت و چون از این واسطه گری سود می برد حامی آن بود. ضمن اینکه بخشی از دستگاه دولتی و گمرکی که در رابطه با نظارت بر تریاک فعالیت می کرد توسط کمپانی‌های خارجی و واسطه‌های چینی فاسد شده بود و بنابراین کار مبارزه با واردات تریاک بسیار دشوارتر از گذشته بود. در عین حال بخش مهمی از زمین‌های چین نیز از کشت غلات و دیگر اقلام کشاورزی تغییر جهت داد و تریاک در آنها کشت شد. بدینسان ساختار اقتصاد کشاورزی و تجاری چین با سمتگیری بسوی اقتصاد بازار و گسترش مناسبات سرمایه‌داری از نوع انحطاطی تغییر جهت داد.

این وضع بطور متضاد ضرورت مبارزه با واردات تریاک را همچنان فعال نگه می داشت. در پایان سده نوزدهم در چین یک جریان ضد تریاک به راه افتاد که سرانجام به فرمان امپراتوری 21 نوامبر 1906 منجر گردید. براساس این فرمان الغای فروش تریاک در ظرف ده سال با کاهش سالانه 10 درصد از سطح زمین‌های زیر کشت خشخاش و پیش بینی مجازات سخت برای دلالان و کارمندان فاسد و رشوه گیر پیش بینی شده بود. در این زمان دیگر حدود نیمی از تریاک چین در داخل آن کشور تولید می شد و بنابراین منافع انگلستان در صادرات تریاک کاهش یافته بود. در نتیجه انگلستان نیز پذیرفت که صادرات تریاک را سالانه ده درصد کاهش دهد.

کاهش منافع انگلستان در تجارت تریاک به چین فضا را برای فشار به پایان دادن به اجبار چین به واردات تریاک مساعد کرد. این فشارها به تشکیل کمیسیون سلطنتی تحقیق درباره تریاک انجامید که البته کار آن توجیه صادرات تریاک بود. این کمیسیون نتیجه گرفت که دلیلی برای ممنوعیت کشت تریاک در هند وجود ندارد، ضمن اینکه اقتصاد هند به صدور تریاک وابسته است و نمی تواند چنین ممنوعیتی را تاب آورد. کمیسیون همچنین این ادعا را که چین مجبور به واردات تریاک شده است را رد کرد.

به هر حال در این دوران مسیر رشد صنعتی در چین که تا یکی دو سده پیشتر در زمره پیشروترین کشورهای نه تنها آسیا، بلکه جهان بود متوقف شده و با تجارت یا بدون تجارت تریاک این کشور دیگر نمی توانست در آن شرایط از انحطاط بیرون آید. در این زمان بود که با اجرای قرارداد کاهش مصرف تریاک در چین این ماده کمیاب شد ولی از 1911 و همزمان با ممنوع شدن واردات تریاک، انگلیسی‌ها مرفین را بجای تریاک وارد چین کردند و بازارهای این کشور مملو از مرفین شد.

چنانکه دیدیم برای آنکه بتوان ساختار اقتصاد چین را بسوی واردات تریاک تغییر داد، باید کشورهای تولید کننده تریاک نیز وجود می داشتند. در نتیجه پیش از آنکه چین به وارد کننده تریاک تبدیل شود لازم بود اقتصاد هند در سمت تولید تریاک تغییر جهت داده باشد. تولید تریاک در هند همان پیامدی را بر اقتصاد هند و سپس ایران بر جای گذاشت که مصرف آن در چین داشت. که در ادامه بدان خواهیم پرداخت.

 

 

1- برای بحث بیشتر در این مورد نگاه کنید به وحید وحدت زاد - فصلنامه علمی پژوهشی دانشگاه الزهرا - پاییز 1386

* در این زمینه نگاه کنید به سلسله مقالات دکتر سروش سهرابی در راه توده

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  46    5 تیر ماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت