راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

گرفتار بحث های

بیهوده نباید شد!

 

در بحث‌‌ها و گفتگوها میان توده‌ای‌‌ها با یکدیگر و یا میان علاقمندان به گروه‌‌های مختلف، گاه مسایلی مطرح می‌شود که در صورتی که بطور دقیق چارچوب آنها روشن نشود می‌تواند به جدل‌‌های بیهوده و‌‌ بی حاصل بیانجامد. مثلا اخیرا عده‌ای می‌گویند که چون دولت روحانی دعوت به حضور سرمایه گذاری خارجی در کشور کرده پس انقلاب 57 شکست خورده است، گویی که هدف انقلاب 57 عدم حضور سرمایه گذاران خارجی بوده است. برخی از اینان همان هایی هستند که 20 سال پیش که نخستین بار بحث شکست یا عدم شکست انقلاب 57 در صفحات راه توده مطرح شد مدعی بودند که بدلیل اجرای برنامه تعدیل اقتصادی انقلاب شکست خورده و تمام شده و ضدانقلاب بر کشور حاکم است و اصلاحات هم بی اصلاحات. حتی در همین انتخابات اخیر هم شرکت نکردند.

شیوه که این دوستان به مسئله برخورد می‌کنند چنان است که گویا یک بحث تجریدی بنام شکست یا عدم شکست انقلاب وجود دارد که جمعی برای تمرین ذهنی یا بیان سخنی تازه یا بستن دهان مخالفان وارد آن شده اند. در حالیکه هر بحثی برای یافتن راهکار است. از کسانی که می‌گویند انقلاب 57 بدلیل ورود سرمایه گذاری خارجی یا به هر دلیل دیگر شکست خورده، باید پرسید که راهکارشان چیست و حال چه باید کرد؟ اکنون که انقلاب شکست خورده باید شعار سرنگونی و نابودی جمهوری اسلامی را داد؟ باید هر انتخاباتی را تحریم کرد؟ باید جنبش سبز را پیشاپیش‌‌ بی چشم انداز و محکوم به نابودی و از این پس تمام شده محسوب کرد؟ در برابر دولت روحانی باید موضع خرابکاری و براندازی داشت؟ اگر منظور چنین است که از این "راهکارها" ماهیت ادعای شکست انقلاب هم روشن می‌شود. ولی اگر راهکارها چنین نیست و این اعتقاد وجود دارد که مبارزه‌ای که درحاکمیت جریان دارد بازتاب مبارزه‌ای است که در جامعه وجود دارد و در این مبارزه چاره‌ای جز این نیست که از یک جریان مترقی تر در برابر یک جریان ارتجاعی تر پشتیبانی کرد، در اینصورت چه اختلافی وجود دارد و چه فایده‌ای از بحث بر سر شکست یا عدم شکست انقلاب حاصل می‌شود؟

ما معقتدیم که دوران تاریخی که با انقلاب 57 در کشور ما آغاز شده هنوز به پایان نرسیده است. در این مفهوم انقلاب 57 شکست نخورده و پایان نیافته است. عمده ترین هدف و محتوای این انقلاب عبارت بود از تامین استقلال کشور و برقراری آزادی‌‌های دموکراتیک، یعنی همان چیزی که بدان انقلاب ملی و دمکراتیک می‌گویند. ما در این عرصه‌‌ها به هیچوجه نمی‌توانیم بگوییم که به گذشته و به عصر سلطنت بازگشته ایم، همانگونه که نمی‌توانیم مدعی آن باشیم که استقلال و آزادی به دستاوردهایی تثبیت شده و بازگشت ناپذیر و به سیاست حاکم و شیوه عملکرد و کار حکومت تبدیل شده است. در هر دو این زمینه‌‌ها نبرد در جامعه و در حکومت همچنان ادامه دارد. سیاست اتحاد و انتقاد و مبارزه که حزب توده ایران در برابر انقلاب 57 مطرح کرد برای یک روز و دو روز و یک سال و دو سال نبود، برای یک دوران تاریخی بود. همه تجربه سی و پنج سال گذشته نشان می‌دهد که این سیاست فاقد جایگزین است و هر زمان که این واقعیت نادیده گرفته شده حاصل آن اشتباهات سنگین بوده است. ما همانگونه که نمی‌توانستیم در برابر دولت بازرگان و بنی صدر و رجایی و موسوی‌‌ بی تفاوت باشیم و مخالفان و موافقان آنان را با یک چوب برانیم، بعدها هم نمی‌توانستیم و نمی توانیم در برابر دولت‌‌های هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد و روحانی‌‌ بی تفاوت بمانیم و خود را از موضعگیری و شرکت در مبارزه یکی علیه دیگر برکنار نگاه داریم. بنابراین واقعیت کشور نشان داده که هیچ راهکار دیگری جز سیاست اتحاد و مبارزه در قبال نبرد جناح‌‌های حکومتی - تکرار می‌کنیم - بازتاب نبرد درون جامعه و انتقال آن به حکومت بود وجود نداشت و همچنان و هنوز وجود ندارد.

کسانی که می‌گویند انقلاب 57 شکست خورده ولی از همین دیدگاه و همین سیاست پشتیبانی می‌کنند می‌توانند نظر خودشان را داشته باشند و ما دلیلی نداریم که بخواهیم به بحثی که در نهایت تاثیر عملی ندارد دامن بزنیم. ولی اگر معتقد به حاکم شدن برنامه و سیاستی دیگر هستند بگویند که آن سیاست چیست تا در آنصورت بتوان با آنان براساس نتیجه عملی راهکاری که ارائه می‌کنند به گفتگو نشست و عیار برداشت نظری از انقلاب را که این راهکار بدان متکی است سنجید.

 

 

 

                        راه توده  444     17 بهمن ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت