راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

باز گردیم

به فضای سیاسی

پس از انقلاب 57

 
 

 

گشوده شدن فضای سیاسی ایران، پس از سرنگونی شاه و تاسیس جمهوری اسلامی برای کسانی که آن فضا را خود شاهد نبوده اند قابل تصور نیست. خانواده ای نبود که در آن بحث روز سیاسی جریان نداشته باشد، و خانواده ای یافت نمی شد که اعضای آن هر یک متمایل و یا عضو یک سازمان و یا حزب سیاسی نباشد! از جمله در خانواده توده ایها، که نمونه ای از آن را در پرسش و پاسخ اول خرداد 1359 دبیر اول وقت حزب توده ایران "نورالدین کیانوری" می خوانید:

 

س: پدر من هوادار حزب توده ایران است. او دائما به من تاكید می كند كه باید عضو حزب توده ایران شوم در غیر این صورت، نباید در هیچ گروه، سازمان و یا حزب دیگری فعالیت كنم. من خواستم بدانم كه آیا این طریقه عضو گیری، شایسته یك گروه، سازمان و یا حزب است؟ با زور و تحمیل؟ من از شما خواهش می كنم كه در این مورد با پدرهایی مانند پدر من كه متاسفانه عده شان هم كم نیست، صحبت كنید و بگویید كه این راه، راه درستی نیست.

 

ج: این یك سوال جدی است (خنده حضار) و درست هم هست. من از همین جا خطاب به تمام این گونه پدران می گویم و از آنها خواهش می كنم كه حتما به این نوار گوش بدهند و یا اگر جزوه های پرسش و پاسخ را می خوانند، به آن توجه كنند.

 رفقا!

هرگز نمی توان افراد را با فشار و شیوه های غیر منطقی به راه سیاسی ای كه ما به آن معتقدیم، كشاند. این كار نه تنها امكان پذیر نیست، بلكه معمولا نتیجه معكوس نیز می دهد. یعنی تضادها را تشدید می كند و در نتیجه، حرف های درست نیز در چارچوب این شیوه های فشار، دیگر پذیرفتنی نیستند. اگر شما شیوه نادرستی به كار ببرید، زمانی هم كه حرف درستی می زنید، شنونده شما كه نمی تواند درست و نادرست را از یكدیگر جدا كند، حرف شما را نیز در چارچوب همان شیوه نادرستی كه به كار رفته است مورد بررسی و قضاوت قرار خواهد داد و آن را نخواهد پذیرفت. و این، كاملا طبیعی است. به همین جهت، ما به تمام پدران توده ای توصیه می كنیم كه اگر فرزندانشان توده ای نیستند، مثلا هوادار چریك های فدایی خلق، یا از آن بدتر پیكاری ها هستند- نمی خواهم مقایسه بد و بدتر بكنم، این یك اصطلاح است- و در گروه ها و سازمان هایی فعالیت می كنند كه نسبت به حزب توده ایران موضع انتقادی دارند، تنها می توانند به آنها توصیه كنند كه بیشتر كتاب بخوانند، نشریات حزب توده ایران را بخوانند، از برخورد انحصارگرانه و نخواندن نشریات حزب خودداری كنند، و بكوشند نظریات حزب را به عنوان یك توده ای كه می خواهد رفیق خود را قانع كند، با آنها مطرح سازند. تنها برخورد رفیقانه و بسیار منطقی است كه می تواند سدی را كه گاه تحت تاثیر دگم های سازمان های چپگرا و چپ نما در ذهن جوانان ما به وجود آمده است، بشكند. ما در این زمینه تجربه كافی داریم. اما من توصیه دیگری هم برای جوانان حزبی و جوانان هوادار سازمان چریك های فدایی خلق و دیگران دارم. و آن این است كه آنها نیز با پدران، مادران، خواهران و برادران و سایر بستگانشان همین روش را داشته باشند. یعنی روشی كاملا احترام آمیز. هرگز نباید یك اختلاف نظر سیاسی را به یك بی احترامی غیر انسانی تبدیل كرد. زیرا در هر صورت، پدر، مادر، خواهر، برادر و سایر بستگان، از ما انتظاراتی انسانی دارند. ما به عنوان انسان، هرگز نباید انتظارات و احساسات انسانی آنها را جریحه دار كنیم. ما توده ای ها در آغاز فعالیت خود با افراد خانواده و سایر بستگان و نزدیكان خود آنقدر خشك رفتار می كردیم كه گاه صورت رفتاری غیر انسانی به خود می گرفت. ما این تجربیات تلخ را در پشت سر داریم. من به همه دوستان جوان و دوستان پیر توصیه می كنم كه كتاب "ماركس، انگلس و لنین در زندگی خصوصی "را بخوانند و توجه كنند كه این آموزگاران بزرگ انسانی، اجتماعی، سیاسی و انقلابی ما، در زندگی خصوصی خود تا چه حد نرم، ملایم و انعطاف پذیر بوده اند و رفتارشان تا چه حد انسانی بوده است. آموزگاری كه بخواهد در مدرسه با خشونت رفتار كند، آموزگار نیست. و اصلا چیزی از آموزش و پرورش و علوم تربیتی نفهمیده است. او باید بداند كه با چه شیوه هایی می تواند به قلب شاگردانش راه یابد. لنین، در رابطه با جوانان دو آتشه ماوراء كمونیستی كه در اوایل انقلاب به كلیساها می ریختند و ناقوس های آنها را می شكستند، گفته بسیار معروفی دارد. لنین با شماتت و سرزنش به آنها گفت: "این چه كار احمقانه ای است كه شما می كنید؟ ناقوس مفرغی را می توان به سادگی با چكش شكست، اما آن میلیون ها ناقوس را كه در دل این مردم به صدا در می آید، نمی توان با چكش شكست." تنها با رفتار انسانی، تحلیل درست، منطق و توضیح، ممكن است افراد درستی نظریات شما را بپذیرند. در برخورد با افراد سالم جامعه، باید این شیوه ها را در پیش گرفت. كسی كه بحث سیاسی می كند و نظریات و موضع گیری نادرست سیاسی دارد، اشتباه می كند. مجرم نیست. در غیراینصورت شما چگونه می خواهید با این هزاران هزار زحمتكش و رنجدیده و كارگرانی كه هنوز اعتقادات ماركسیستی را نمی پذیرند، نزدیك شوید؟ باید همچنانكه لنین گفته است، در دل توده ها و افراد با حس نیت راه پیدا كرد. و این كار آسانی نیست. نمی توان با كارد شكم افراد را شكافت و شیرجه رفت توی دل آنها، باید راه منطقی این كار را پیدا كرد.

 

 

 

 

                        راه توده  44    اول اسفند ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت