راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

توهمات

حیدر مصلحی

و صفار هرندی

 
 

 

حیدر مصلحی را کم عقل ترین و متوهم ترین وزیر اطلاعات تاریخ جمهوری اسلامی می‌شناسند. همین کم عقلی و توهم سرمایه او شد و احمدی نژاد با وزرات اطلاعات او موافقت کرد، با این فکر که سکان اصلی آن وزراتخانه در دست خودش خواهد ماند. این آقای مصلحی چند سالی است در همه جا درباره "فتنه" یعنی جنبش مردمی سبز سخنرانی می‌کند و آن را به حزب توده ایران نسبت می‌دهد. اخیرا هم به گزارش خبرگزاری فارس وی در سخنانی در اصفهان "با بیان ابعاد جدیدی از فتنه 88 گفت: "این فتنه توسط حزب توده طراحی شده بود."

مصلحی در سخنرانی خود ابتدا به پایان جنگ ایران و عراق اشاره و از آن ابراز ناخشنودی کرد و برای کسانی که "جام زهر را به امام دادند" خط و نشان کشید. هدف او البته نقش هاشمی رفسنجانی در این مورد در زمان آقای خمینی است و ظاهرا تکرار همین نقش درباره مسئله اتمی کنونی. مصلحی بنوعی شبیه سازی می خواهد بگوید جام زهر هسته‌ای را هاشمی می خواهد دست "آقا" بدهد. درحالیکه در هر دو مورد، شکست دو سیاست "ادامه جنگ" در زمان آقای خمینی و "سیاست نظامی- اتمی" در زمان آقای خامنه ای زمینه ساز اصلی سرکشیدن جامی است که آقای مصلحی از آن سخن می گوید و نه افراد و شخصیت ها.

در دوران جنگ با عراق جناح راست و فرماندهان سپاه امیدوار بودند که در صورت مرگ آیت الله خمینی در شرایط ادامه جنگ، آنها خواهند توانست رهبری کشور را بدست خود بگیرند. اکنون همان جمع که قدرتشان بدلیل‌‌ بی کفایتی آقای خامنه‌ای دهها برابر شده تصورشان بر این است اگر دعوای ایران و غرب و ماجرای اتمی تا مرگ آیت الله خامنه‌ای کش پیدا کند آنوقت خواهند توانست با یک کودتا کار را بسود خود تمام کنند. مخالفت آنان با حل مسئله اتمی و فتنه فتنه کردن آنها از جمله برای این نیز هست که نگذارند آرامشی بر کشور حاکم شود و کارها در مجرای سیاسی و قانونی پیش رود.

مصلحی در ادامه می‌گوید "پس از آنکه جنگ برای نظام استکبار نتیجه نداد استکبار استراتژی جنگ نرم را ترجیح داد." منظور از جنگ نرم همان قواعد دموکراسی و انتخابات و نظام پارلمانی است که این را هم ظاهرا بقول حداد عادل "بی بصیرتی" آقای خمینی روی دست حکومت گذاشت که باب انتخابات را در جمهوری اسلامی باز کرد و گفته "میزان رای ملت است" نه "حکم ولی فقیه" یا شورای نگهبان یا فرماندهان سپاه.

ماجرای "جنگ نرم" بدین شکل است که اگر سرداران و حامیان "اصولگرای" آنها در جناح راست توانستند با کمک شورای نگهبان و صدا و سیما و  تسلط بر همه اقتصاد کشور و بکارگیری میلیاردها دلار تبلیغات و بالاخره تقلب در انتخابات پیروز شوند که هیچ؛ اگر همه اینها موثر واقع نشد و شکست خوردند در آنصورت معلوم می‌شود که "جنگ نرم" صورت گرفته و آنها حق دارند تحت پوشش مقابله با جنگ نرم بساط انتخابات را برهم بزنند و با کودتا قدرت را حفظ کنند. یعنی همان کاری که در وسط رای گیری در عصر روز 22 خرداد 88 با حمله به ستاد میرحسین موسوی شروع کردند و شب هنگام به دستگیری اعضای ستاد و طرفداران اصلاحات ادامه دادند و سرانجام کار را به رویارویی با مردم کشاندند.

مصلحی که اکنون مشاور عالی سپاه پاسداران شده در ادامه می‌گوید که دولت نهم یعنی دولت احمدی نژاد نتیجه "گفتمانی" بود که آقای خامنه‌ای بعنوان "عمود"‌ انقلاب مطرح کرد که در نتیجه بقول وی "پیشرفت انقلاب سرعت گرفت". البته اگر منظور از انقلاب همان غارت و دزدی و فساد و باندبازی و رشوه خواری و چوب حراج زدن به ثروت کشور و واردات صدها میلیاردی به بهای نابودی تولید داخلی باشد که واقعا در دولت نهم این "پیشرفت" آنچنان سرعت گرفت که در تاریخ جمهوری اسلامی که هیچ، در تاریخ ایران هم بیسابقه است. ولی اگر منظور از انقلاب آرمان‌‌های استقلال و آزادی و برقراری عدالت اجتماعی باشد که در دهه اول انقلاب مطرح بود آنوقت می‌توان دولت احمدی نژاد را در واقع گورکن انقلاب و همه این آرمان‌‌ها نامید و نه پیش برنده آنها.

با این سخنان می‌توان عیار بقیه ادعاهای حیدر مصلحی را درباره آنکه "فتنه توسط حزب توده طراحی شده بود" فهمید. وی اشاره به کشف جزوه‌ای می‌کند که گویا "پاراگراف‌‌های آن دقیقا از حزب توده گرفته"‌ شده بود و توضیح می‌دهد که "این طراحی‌ای بود که آمریکایی‌ها برای این انقلاب کردند و چون می‌دانستند شعارهای سرمایه‌داری نتیجه نمی‌دهد اول با شعارهایی شروع کردند که مورد استقبال مردم قرار گیرد". بعبارت دیگر مصلحی اعتراف می‌کند که مردم در انتخابات 88 در واکنش به فساد و غارت و دزدی و برای عدالت اجتماعی به موسوی رای داده اند و چون عدالت اجتماعی و مقابله با حاکمیت سرمایه داری شعارهای توده‌ای هاست پس فتنه توسط حزب توده ایران طراحی شده است.

اینکه آقای مصلحی دست از سر حزب توده ایران و ربط دادن آن به جنبش سبز یا بقول خودش "فتنه" برنمی دارد علاوه بر کم عقلی و توهم‌‌هایی که دارد بدین دلیل نیز هست که زخم خورده نتیجه انتخابات 92 هم هست که به برکناری او از وزارت اطلاعات منجر گردید. وی این را هم کار توده‌ای‌‌ها می‌داند که در فردای رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی و غلبه فضای ناامیدی عمومی بر روی ضرورت شرکت در انتخابات برای تغییر پافشاری کردند.

سخنان حیدر مصلحی را می‌شد به حساب همان کم عقلی وی گذاشت، اگر همزمان آقای صفار هرندی همکار حسین شریعتمداری و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام سخنانی مشابه بر زبان نمی‌راند. صفار هرندی نیز در مصاحبه با سایت وابسته به دفتر سیاسی سپاه "نسیم" حزب توده ایران را در زمره "ضلع اول" فتنه قرار داده و مدعی است که گویا توده‌ای‌‌ها رهنمود داشته اند که چون نمی‌توانند بنام خودشان فعالیت کنند بروند در میان طرفداران اصلاحات و بنام آنها فعالیت کنند. این سخن بطور عجیبی یادآور ماجرای "القای ایدئولوژی" است که در سال‌‌های نخست انقلاب هواداران آقای بنی صدر و لیبرال ها از یکسو و قشریون و واپسگرایان مذهبی از سوی دیگر به راه انداخته بودند و مدعی بودند که خط امام و حتی خود امام گویا تحت تاثیر القای ایدئولوژی توده‌ای‌‌ها هستند. کار به جایی رسید که مهندس بازرگان پا را از القای ایدئولوژی فراتر گذاشت و اعلام کرد که شماری از اعضای کابینه محمد علی رجایی کمونیست و ملحد هستند. آیت الله خزعلی نیز دنباله این ادعا را گرفت تا سرانجام با برخورد و تشر تند آیت الله خمینی قضیه در آن زمان فروکش کرد.

از سخنان مصلحی و صفار هرندی بوی تکرار آن اوضاع به مشام می‌رسد. نابرابری آشکار و وحشتناکی که در دوران احمدی نژاد بوجود آمده، فقر خشنی که گریبانگیر بخش وسیعی از مردم شده، ثروت‌‌ بی حسابی که در دست یک گروه اندک جمع شده که با آن جلوه فروشی می‌کنند و دردهای مردم را به ریشخند گرفته اند؛ همگی بطور متضاد خواست برابری و عدالت و حق برخورداری از آموزش و بهداشت و زندگی شرافتمندانه و آبرومندانه یعنی ضرورت یک گردش به چپ اقتصادی و اجتماعی را در وسیعترین قشرهای مردم رشد داده است. خواستی که در دولت نیز به شکل‌‌های مختلف بازتاب یافته و در اشاره‌‌های وزرای اقتصاد و مسکن و نفت و نیرو آن را می‌بینیم. کوشش برای احیای حق حاکمیت دولت و مقابله‌ای که حسن روحانی با واگذاری‌‌های انجام شده در دوران احمدی نژاد انجام می‌شود، ظاهرا آقایان راستگرا را دوباره به این فکر انداخته که ماجرای نفوذ حزب توده ایران را از نو زنده کنند و هر کس از این پس گفت مخالف خصوصی سازی است بگویند توده‌ای و کمونیست و نفوذی است.

در اینکه توده‌ای‌‌ها در صف نخست مبارزان اصلاحات و جنبش سبز هستند و باید باشند و بیش از این هم باشند هیچ تردید نیست. ولی این نه به معنای نفوذ است و نه ربطی به رهنمود کسی از جایی دارد. توده‌ای‌‌ها هم در این کشور زندگی می‌کنند و تحت تاثیر مشکلات و خواست‌‌ها و نیازهای جامعه خود هستند. آنچه را 25 میلیون ایرانی دیگر بدون رهنمود فهمیده بودند توده‌ای‌‌ها هم فهمیده بودند و نیاز به رهنمود کسی از جایی نداشتند. بنابراین توده‌ای‌‌ها در داخل کشور نه براساس رهنمود بلکه براساس شناخت و تشخیص خود مانند بقیه مردم ایران عمل می‌کنند و به همین دلیل هم به "رهنمود" تحریم انتخابات دوم خرداد یا اینکه موسوی و احمدی نژاد فرقی با هم ندارند (نوشته نشریه نامه مردم) یا تحریم انتخابات 92 (رهنمود نشریه نامه مردم) توجهی نکردند. مسئله در این مورد اتفاقا برعکس است. اگر مثلا راه توده در خارج کشور توانسته برخورد درستی با مهمترین حوادث سال‌‌های اخیر کشور ما داشته باشد بدلیل آن بوده که متکی به تجربه و شناخت و ارزیابی و رویارویی هر روزه توده‌ای‌‌های داخل کشور با مسایل و مشکلات و خواست‌‌ها و آرزوهای مردم ما بوده است.

آنچه امثال صفار هرندی و مصلحی از نقش حزب توده ایران بعنوان طراح یا ضلع اول "فتنه" می‌گویند واقعی نیست. ولی بازتابی از یک واقعیت است. این واقعیت که از میان این همه حزب و گروهی که خود را فوق انقلابی و طرفدار سرنگونی و طرد و برکناری و براندازی معرفی می‌کنند و آن همه امکانات ماهواره‌ای و رادیویی و تلویزیونی که دارند، حاکمیت ایران نگران آن حزب و آن سیاستی است که کمترین امکان‌‌ها را در اختیار دارد ولی بدون ادعاهای بزرگ و جنجالی با همه توان خود در خدمت جنبش و حرکت و مبارزه مردم کشور خود است همانگونه که در انتخابات دوم خرداد، مرحله دوم انتخابات 1384، نخستین جرقه های انتخابات 1388 و در انتخابات 1392 و در اعلام حمایت قاطع از حسن روحانی بود و عمل کرد و اسناد آن در راه توده موجود است.

این درسی است که راه توده از مشی تاریخی حزب توده ایران برای حضور در جامعه و در کنار مردم گرفته و راهی است که هر توده ای واقعی دنبال می کند. حمایت بی تزلزل کنونی راه توده از مسیری که حسن روحانی و دولت او طی می کنند نیز ادامه همین مشی و روش توده ای است. حال اگر فردا یک کسی در فلان نشریه و یا فلان اداره نظری مشابه نظرات راه توده را نوشت، این می تواند ادبیات توده ای باشد، اما دلیل بر آن نیست که نویسنده آن حتما ارتباط پنهانی با توده ای ها دارد.

 

 

 

                        راه توده  440     19 دی ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت