راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نگاهی به زندگی پاگانینی

پوست اندازی

ارتجاع مذهبی

به زمان نیاز دارد!

شیرین مرادی

 
 

  نیكولا پاگانینی، ویولونیست و آهنگساز ایتالیایی در سال ١٧٨٢ در شهر "جنوا" متولد شد. او از چیره دست ترین نوازندگان ویولن بود و نقش مهمی در خلق تكنیك های مدرن نواختن ویولن داشت. او در كنسرت هایش تنها آهنگ های ساخته خویش را می نواخت، آن هم با چشمانی بسته و با تمام وجود. پاگانینی هنگام نواختن ویولن جلال و شكوهی خیره كننده داشت. از ویولن او نواهائی شنیده می شد كه از ویولن هیچكس شنیده نشده بود. مردم با تحسین و در حالی که نفس در سینه شان حبس می شد به ویولن جادوئی او گوش می دادند. برای آنها شنیدن نوت هائی كه تا بحال به گوششان نخورده بود قابل تصور نبود، و مدام این سؤال را مطرح می كردند كه آیا این نوت ها و این نوا حاصل دست و ذهن یک انسان است؟ پاگانینی هزاران نفر را به کنسرت هایش می كشاند. اما زندگی هیچ موسیقیدان دیگری مثل او پر از حاشیه نبود. به طور مثال، معروف شده بود که پاگانینی برای نواختن ویولن از شیطان کمک می‌گیرد! یا در تورهای اروپایی اش، شنونده ها این فكر را در اذهان یکدیگر می پروراندند که او زاده شیطان است و یا اینکه در طول كنسرتش مردم روحی را ایستاده در مقابل خود تصور می کردند كه شیطان درون او را كنترل می کند. بدون شک علاوه بر قدرت ماوراء الطبیعی پاگانینی عوامل دیگری نیز در رواج این شایعات نقش داشتند، از آن جمله کلیسای کاتولیک. و اتفاقاً انگیزه من برای نوشتن در باره زندگی و نوازندگی پاگانینی همین بخش آخر است و این که ارتجاع مسیحیت هیچ دست کمی از ارتجاع اسلامی نداشته است و آنها که دوران انگیزاسیون و سلطه ارتجاع مذهبی و رواج خرافات در اروپا را از یاد برده اند و یا با آن آشنا نیستند، بهتر است آن را نیز بخاطر بیآورند و یا در باره آن بدانند. این مهم است زیرا با این آگاهی است که ما متوجه می شویم دگردیسی مذهبی در اسلام و در ایران هنوز سالهائی را در پیش دارد. همچنان که کلیسا و مسیحیت داشت. راهی دراز در پیش است و حوادث بزرگی هنوز در راه است. اگر این را درک کنیم، آنوقت از بودن مسجد جمکران، از شنیدن نظرات و سخنان امام جمعه ها و یا نظریه پردازی های امثال مصباح یزدی تعجب نمی کنیم و برآشفته نمی شویم. نگاهی به ادامه زندگی پاگانینی بعنوان یک نمونه از هنرمندان نابغه دوران سلطه کلیسا و ارتجاع مسیحیت در اروپا موضوع را روشن تر می کند: در نیمه اول قرن نوزدهم، كلیسا که از رونق کنسرت های چندین هزار نفره پاگانینی راضی نبود و آن را رقیب کلیسا می دیدید، با استفاده از خرافات نام "ویولونیست شیطان" را به پاگانینی داد و شایع کرد که او روحش را به شیطان فروخته است. این شایعات زمانی بیشتر شد که پاگانینی حاضر نشد بخشی از درآمد کنسرت هایش را به کلیسا بدهد و یا برای کلیسا کنسرت اجرا کند. پاگانینی تنها یکبار دهان به شکوه گشود و گفت: من هیچگاه با كسی دشمنی نکرده ام، اما آنها كه حتی مرا نمی شناسند در مورد من طوری می نویسند انگار كه من جرمی مرتکب شده ام." تقابل کلیسا با پاگانینی و مقاومت او در برابر کلیسا به آنجا رسید که پاگانینی حاضر نشد حتی هنگام مرگ نیز مراسم آمرزش را اجرا کند، او تن به خواست کلیسا در این باره نداد و هیچ کشیشی را نپذیرفت. كلیسا نیز انتقام خود را از پاگانینی گرفت و اجازه دفن او را به این دلیل که شیطان در روح او رسوخ کرده نداد. پاگانینی در سال ١٨٤٠ در شهر "نیس" درگذشت و اسقف شهر اجازه دفن وی را نداد و به این ترتیب پیکر پاگانینی بیش از سی سال به حالت مومیائی در نقاط مختلف نگهداری شد تا آن که سرانجام در سال ١٨٧٦ با تلاش دوستان نزدیك و پسرش در "پارما" به خاک سپرده شد. پسر پاگانینی از پاپ اجازه دفن پدرش را بعد از ٣٦ سال خواست و پاپ تنها با این شرط پذیرفت که كل دارایی پاگانینی (كه کلیسا شایع کرده بود با كمك شیطان جمع شده!) جهت آمرزش گناهانش به خزانه كلیسای كاتولیك منتقل شود و پسر پذیرفت.
مشهور ترین اثر پاگانینی، "caprice No.24" است که تمام ویلونیست های جهان برای تثبیت موقعیت جهانی خود باید از پل آن عبور کنند. Schumann، Brahms، Lloyd Webber، Rachmaninov، و Schnittke با ستایش از این اثر یاد کرده اند. ویولن مورد علاقه پاگانینی در "جنوا"، شهر محل تولدش، نگهداری می شود.



 

 

 

 

                        راه توده  440     19 دی ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت