راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

چپ ایران

نباید جاده را

برای راست ها

هموار کند!

 
 

 

جایگزین دولت روحانی، اگر درنیمه راه از حرکت باز ماند، یک نیروی مترقی – مذهبی یا غیر مذهبی- است؟

ما با همه تجربه حزب توده ایران و تجربه تاریخ تحولات اجتماعی می گوئیم:

در برابر این دولت، در شرایط کنونی (تاکید می کنیم روی شرایط کنونی) یک جایگزین بیشتر وجود ندارد و آن هم راست از نوع افراطی و قشری است که می‌تواند ایران را با خود به قهقرای نابودی کامل بکشاند. و در ادامه این درک خود می نویسیم که هیچ سیاست عینی و واقعی جایگزین در حال حاضر در برابر سیاست پشتیبانی از دولت روحانی وجود ندارد. این پشتیبانی را به چه شکل انجام باید داد؟ برنامه‌‌های خود را به چه شکل می توان پیش برد؟ نظرات خود را به چه شکل می توان در جامعه مطرح کرد؟ و نسبت بدان پشتیبانی جمع کرد. دامنه نقد و انتقاد را به چه شکل می توان توسعه داد؟ تا خطر راستگرایان خنثی شود.  

شاید عده ای فکر کنند اگر این دولت برود یک دولت سوسیالیستی جای آن را می گیرد. در حالیکه بنظر ما سیاست‌‌های دولت روحانی نسبت به رقبا و جایگزین‌‌هایی که می‌خواهند و می‌توانند در توازن قوای کنونی جای آن را بگیرند به مراتب کمتر لیبرال است، چرا که ناگزیر از اتکا به رای مردم و خواست آنها برای بهبود و بازسازی اقتصادی است.

در شرایط کنونی ایران، آنچه تعیین کننده برنامه‌‌های اقتصادی یک دولت است، سمتگیری سیاسی آن است. یعنی نحوه انتخاب آن از نظر سیاسی، آمادگی آن برای باز کردن فضای سیاسی و نوع رابطه‌اش با دیگر قوا و با مردم. طبیعی است که دولت حسن روحانی اگر بخواهد بماند و پشتیبانی مردم را در برابر رقبا و نیروهای قدرتمندی که در برابر آن صف کشیده اند برای خود حفظ کند چاره‌ای ندارد جز آنکه از دگم‌‌های لیبرال فاصله بگیرد. نگه داشتن مردم در پشت این دولت بطور متقابل به معنای موظف کردن دولت برای حفظ پشتیبانی مردم نیز هست. بنابراین رشته ارتباط میان دولت و مردم را باید حفظ کرد نه آنکه آن را قطع کرد. حفظ این ارتباط بسود مردم و بسود کشور ما در شرایط سخت و دشواری است که اکنون در آن قرار دارد.

بنا به همین دلایل است که چنانکه می‌بینیم که در سال‌‌های اخیر این نخستین بار است که وزیر اقتصاد یک دولت در ایران از اینکه دولت وظیفه خود را در عرصه بهداشت و آموزش و پرورش و خدمات شهری کنار گذاشته سخن می‌گوید. برای نخستین بار است که وزیر نفت ما از حفظ عرصه حاکمیتی در نفت و مخالفت با خصوصی سازی‌‌ها سخن می‌گوید. خود رئیس جمهور نیز از اقتصادی که بر مبنای سود، سامان یافته گله می‌کند. و این همه چیزی نیست جز بازتاب کوشش برای حل بحران و مشکلات اقتصادی به شکلی که به جدایی مردم از دولت نیانجامد.

در شرایط کنونی و در موقعیتی که قرار داریم، ما با نشان دادن توان خود در پشت سر دولت روحانی است که می‌توانیم به این دولت برای انجام تغییرات بسود مردم فشار بیاوریم و در همان حال نقشه راست داخلی و برخی قدرت‌‌های جهانی برای اینکه از نیروهای چپ بعنوان سیاهی لشگر خود علیه دولت روحانی بهره گیرند را خنثی کنیم. عدم شناخت این واقعیت هاست که می‌تواند چپ را بازیچه سیاست بازان کند. فضایی که در دوران محمد خاتمی مثلا در اختیار امثال فریبرز رئیس دانا گذاشتند تا شب و روز از محمد خاتمی انتقاد کند، برای چه بود؟ برای آن بود که چپ بیاید و جای خاتمی را بگیرد؟ یا برای تضعیف خاتمی بود تا نیروی پشتیبان او را ضعیف و پراکنده کند و احمدی نژاد را جایش بگذارد و کشور ما را به روز سیاه کنونی بکشاند؟ این همه ناسزا از خارج کشور علیه میرحسین موسوی و انداختن اعدام‌‌های سال 67 به گردن وی چه نتیجه‌ای بر جای گذاشت؟ همین الان رادیوی فردا با چه هدفی فضای رادیویی خود را در اختیار آقای رئیس دانا قرار می‌دهد تا علیه دولت حسن روحانی سخنرانی کند؟ برای تقویت چپ؟ یا برعکس برای آنکه چپ اگر بختی هم برای تقویت در آینده داشته باشد آن را از دست بدهد؟

سیاست پشتیبانی از دولت حسن روحانی هر ضعف و کمبودی که داشته باشد حداقل در خدمت بازگشت راست حکومتی به قدرت یا هموار کردن راه فروپاشی ایران نیست، این سیاستی است که در شرایط کنونی هیچ جایگزینی ندارد.

 

 

 

                        راه توده  44    3 بهمن ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت