راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

روسیه

با سقوط پوتین

به کدام سو میرود؟

یونگه ولت – ترجمه رضا نافعی

 

 

در آمریکا  و در محافل ناسیونالیست های افراطی روسیه  از سرنگونی رئیس جمهور روسیه صحبت می شود

تجربه نشان داده که وقتی دو منبع بکلی متفاوت در باره موضوعی واحد سخن می گویند معمولا موضوع دور از واقعیت نیست. یکی از این موارد سخن گفتن در بارۀ سرنگونی احتمالی پرزیدنت  پوتین در پی  رویدادهای محتمل در بحران اوکرائین است. به قرار مشهود، هم در محافل اطلاعاتی آمریکا و هم در محافل "میهن پرستان روسیه" در باره این موضوع  صحبت می شود.

آنچه جلب نظر می کند اینست که پایگاه اینترنتی "استارتفور" که پایگاهی است نزدیک به سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و مطلع  از آنچه می گذرد، در روزهای اخیر چندین بار این پرسش مطرح شده که  آیا پوتین  نیز در پی بحران اوکرائین  احتمالا به همان سرنوشتی دچار خواهد شد که  نیکیتا خروشچف شد؟

خروشچف  در سال 1964 پس از شکست هائی که خورد – در عرصه بین المللی  در بحران کوبا و در زمینه داخلی پس از شکست "کمپین   زمین نو آباد" از سوی دفتر سیاسی  کنار نهاده شد.  در "کمپین  زمین نو آباد " در نظر بود استپ های آسیای مرکزی به زمین های کشاورزی تبدیل گردند. بحث در باره  پوتین را می توان به حساب لافِ وگزاف این پایگاه اینترنتی گذاشت و آن را به فراموشی سپرد، اما دست کم گاهی،  پیش بینی های این پایگاه ، که نام " پیش بینی های استراتژیک " را برای خود برگزیده است، درست از آب در آمده است.  مثلا در پائیز گذشته، چند هفته پیش از  آغاز تظاهرات "مایدان " در کیف پایتخت اوکرائین، این پایگاه بی آن که خبری در میان باشد، بی مقدمه،  به اظهار نظر پرداخت و نوشت برای آمریکا می تواند "جالب " باشد "درست در نزدیکی روسیه برای روسیه دردسر ایجاد کند" تا  مانع از آن گردد که روسیه باز نظیر کاری که در تابستان 2013 در سوریه کرد و مانع دخالت آمریکا در سوریه شد مانع اجرای سیاست جهانی آمریکا گردد. با توجه به این زمینه، وقتی همان منبع  در باره پایان دوران پوتین سخن می گوید باید با دقت گوش فرا داد.

پیش شرط سناریوئی که استارتفور برای برکناری پوتین طرح کرده، شکست نظامی  شورشیان در دنباس واقع در شرق اوکرائین است که  نمی تواند غیر ممکن  باشد. در این صورت  ممکن است رئیس جمهور روسیه فدراتیو قربانی موفقیت خود و انتظاراتی گردد که او خود بیدار کرده است. زیرا پس از پیوستن کریمه  به روسیه میزان محبوبیت پوتین در کشور خود به 80 درصد و بیشتر ارتقاء یافت. از آن زمان  اصطلاح " کریم ناش " (کریمه مال ماست) به یک اصطلاح رایج تبدیل شده است که معرف میهن پرستی شعاری و فکر نشده  بخشی از مردم روسیه است. بخش هائی که بازهم در انتظار موفقیت هائی طبق نمونه  کریمه در سال جاری هستند، بی آن که به  هزینه آن بیندیشند. در عین حال اکثریت مردم روسیه خواستار جنگ برای دست یافتن به دنباس نیستند. طبق یک نظر خواهی که نتیجه آن دو هفته پیش  منتشر شد، فقط 10 در صد خواستار  ورود روسیه به اوکرائین شرقی هستند. 60 در صد خواستار آن بودند که روسیه در برابر این چالش بیطرفی در پیش گیرد. کمتر از30 درصد خواستار حمایت بیشتر مسکو از شورشیان بودند، رقمی که معرف حامیان واقعی سیاست پوتین است.

در حال حاضر در پایگاه اینترنتی شورشیان بحثی جدی در بارۀ نقش روسیه در جریان است. نظر عمومی که به قرار مشهود در خود دنباس پخته شده اینست که دنباس در چالش با کیف بطور عمده متکی به نیروی خود است. برخی از تحلیل ها که  نویسندگان آن به احتمال زیاد خود ساکن  دنباس نیستند، یاد آور می شوند که روسیه نمی تواند در برابر آمریکا دست به یک درگیری جهانی بزند و پذیرای سیاست کج دار و مریز پوتین هستند. نویسندگان دیگر این تاکتیک را  دست پخت "ستون پنجم" لیبرال ها و هواداران غرب در مسکو می دانند، گروهی دیگر دل به رؤیای تسخیر دوباره اوکرائین دست کم تا رود دنیپ سپرده اند. تا کنون چند نفر از گروه دوم و سوم  از سرنوشت "اسلوبودان میلوسویچ"  رئیس جمهور بوسنی یاد کرده اند، که هنگام تسلط یلتسین بر روسیه، حمایت روسیه از میلوسویچ در مورد مسئله کوسوو حمایتی وِلرم بود. استدلال این ها این است:  آن ها که سبب سقوط بلگراد گشتند نه لیبرال های غرب دوست، بلکه "میهن دوستان سرخورده" بودند. خطری مشابه این می تواند پوتین را نیز تهدید کند، اگر  مسئولیت شکست سیاسی و استراتژیک در اوکرائین به گردن او گذاشته شود.

در اینجا میهن دوستان  هورا کش روسیه و تحلیل گران آمریکائی استارتفور به یک نتیجه می رسند. تحلیل گران استارتفور هشدار می دهند – گرچه تا کنون در واشنگتن علنا ابراز امیدواری نشده که اگر پوتین ساقط گردد وضع برای آمریکا بنحوی بهتر خواهد شد، ولی از قرار، در پس پرده چنین خوش بینی نشان داده شده است- جورج فریدمان رئیس استارتفور در آغاز هفته گذشته نوشت این احتمال هم کم نیست که بعدا  وقتی نظر به گذشته افکنده شود از دوران  پوتین بعنوان دوران لیبرالی نسبی  و فقدان تعصب یاد شود.

(این تحلیل بصورت ناقص و کمرنگ در آخرین جملات خود می خواهد بگوید، سقوط احتمالی پوتین به معنای روی کار آمدن یک یلتسین جدید در روسیه نیست، بلکه برعکس، بلکه روی کار آمدن یک جانشین چپ محتمل تر است- مترجم)   

 

http://www.jungewelt.de/2014/07-28/034.php?print=1

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  466    9 مرداد ماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت