راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

تزلزل رهبر

چه نتیجه ای

از ماجرای حصر

ببار خواهد آورد؟

 

روزنامه "روزان" به جرم انتشار عکس و چند مقاله در باره آیت الله منتظری توقیف شد. روحانی جسوری که حرف حق را می زد و پروائی از به خطر افتادن موقعیت سیاسی اش نداشت. کسی که قائم مقام آیت الله خمینی بود. چه پیش از انقلاب 57 و چه سالهای اول پس از انقلاب.

 آخرین شماره روزنامه دست راستی "رسالت" (سوم آذر 1393) با شش مقاله و یک سرمقاله علیه موسوی و کروبی انتشار یافت. از جمله به عناوین زیر :

 •فتنه 88 به تولید و سرمایه‌گذاری ضربه زد

 •فتنه عامل تشدید تحریم ها علیه ایران     

 •اهمیت 9 دی از 22 بهمن و روز قدس کمتر نیست

 •حکم سران فتنه خیلی بالاتر از حصر خانگی است

 •حصر سران‌فتنه حکم شورای عالی‌امنیت است

چرا حکومت باید از انتشار یک ویژه نامه توام با عکسی از آیت الله منتظری آن هم در یک روزنامه کم تیراژ وحشت کند؟ چرا باید از خاتمه دادن به حصر موسوی و کروبی بیم داشته باشد؟ این همه ترس و وحشت از مردم دلیلش چیست؟

 

در سرمقاله همان شماره روزنامه رسالت که در بالا ذکر شد، به قلم انبارلویی نیز محمد خاتمی به مخالفت با نظام و به طرفداری و عدم مخالفت با شعار "سبزها" مبنی بر اینکه "انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است" متهم شده است! طبیعتا این شعار هم به شکل دروغ و نادرست نقل شده و هیچ دیوانه ای در بحبوحه اعتراض به تقلب در انتخابات نمی گوید که انتخابات بهانه است. اصل شعار عبارت بود از اینکه "موسوی بهانه است، کل نظام نشانه است" و آن را هم نه "سبزها" در ایران، بلکه در خارج از ایران حزب به اصطلاح کمونیست کارگری و مجاهدین خلق در تظاهرات خود مطرح می کردند. اتفاقا برای آنکه حساب خود را از جنبش سبز جدا کنند و نشان دهند که مانند انبارلویی و اصولگراها و کودتاچی ها مخالف موسوی هستند و اعتراضشان به تقلب و کودتای انتخاباتی نیست.

سخن در اینجا ولی نه بر سر اراجیفی است که امثال انبارلویی در روزنامه رسالت می نویسند یا امام جمعه های حکومتی و بخشی از فرماندهان سپاه و ارگان های زنجیره ای آنان هر روز تکرار می کنند. سخن بر سر درسی است که حکومت نمی خواهد از گذشته، از حصر آقای منتظری و از انتخابات 88 و سپس 92 بگیرد. بن بست حکومت در اینجاست که از یکسو موسوی و کروبی را در حصر نگاه داشته اند تا جلوی انتخاب آزاد مردم را بگیرند، از سوی دیگر حسن روحانی از جمله با خواست پایان دادن به حصر آمد و رای جمع کرد. موسوی و کروبی را می توان حصر کرد ولی خواسته های مردم را که نمی توان حصر کرد یا با فتنه اعلام کردن آن جلوی طرحش را گرفت. انتشار عکس آقای منتظری را می توان منع کرد و منتشر کننده آن را مستوجب پیگرد و زندان. اما اصل ماجرا که با این پیگردها و حصرها و توقیف ها حل نمی شود. آن اصل ترس از مردم است.

همه چیز نشان می دهد که حکومت از همان زمان که آیت الله منتظری در حصر بود می دانست حصر در ایران یعنی بن بست حکومتی. حتی در همین انتخابات سال 92 نیز فهمید که یکی از عوامل پیروزی روحانی در انتخابات همین حمایت مردم از آنهائی بود که درحصر انتخابات 88 اند.

پس چرا به عقل رجوع نمی کنند؟

مسئله اینست که آنها از یکسو فکر می کنند که عقب نشینی از ادامه حصر موجب ریزش بزرگی در جناح راست می شود و از سوی نگرانند که موجب تزریق خون تازه ای به جنبش می شود.

آنان احساس می کنند کافیست تا موسوی و کروبی آزاد شوند تا با یک بیانیه به پنج سال افترا و اتهام به آنان یکجا و کوتاه پایان داده شود. ضمنا نگران هستند که نیروی ایندو پشتوانه پیروزی طرفداران تحولات در انتخابات مجلس و خبرگان آینده شود و چنین هم هست و گریزی از آن هم نیست. چرا که یا انتخابات آینده بدون حضور مردم برگزار خواهد شد و در واقع انتخاباتی دیگر در کار نخواهد بود، یا اگر قرار باشد مردم حضور داشته باشند، خواست پایان حصر به عنوان یکی از مهمترین خواست های جامعه در این انتخابات مانند انتخابات ریاست جمهوری حضور خواهد داشت و جبهه بندی ها بر سر آن شکل خواهد گرفت.

اگر در همان اوان روی کار آمدن دولت روحانی به حصر خاتمه داده شده بود، موسوی و کروبی نیز طبعا بیانیه ای در حمایت از دولت روحانی می دانند و بخشی از پیامدهای اقدامات این دولت، خوب یا بد، خواه و ناخواه، به حساب آنان نیز گذاشته می شد. ماجرای انتخابات 88 و فتنه نیز فراموش می شد و پایان می یافت. ولی اکنون پایانی بر این جنبش متصور نیست.  هم از اینرو که خواسته های مردم تحقق پیدا نکرده و هم از این جهت که کشور دچار یک بحران و فاجعه عمیق است، بحرانی که موسوی آن را در برابر دهها میلیون بیننده تلویزیون به صراحت عنوان کرده و مسئولیت احمدی نژاد و دولت وی را در آن بیان داشته و امروز همه از این فاجعه باخبر شده اند و به درستی آن سخنان یقین یافته اند.  

این ارکستر هماهنگ و گوشخراشی که پس از حوادث شانزده آذر علیه موسوی و کروبی در روزنامه هائی نظیر کیهان و رسالت و ارگان سپاه پاسداران و نماز جمعه ها به راه افتاده اگر قرار بود نتیجه ای داشته باشد در این پنج سال نتیجه می داد. و اگر نتیجه نداده و برعکس موقعیت موسوی و کروبی بسیار تثبیت شده تر از پنج سال پیش است در اینصورت باید فکر کرد که ادامه حصر چه توجیهی می تواند داشته باشد؟ شاید برخی امیدوارند که حصر را آنقدر ادامه یابد که پایان دادن آن تنها بصورت نوشیدن یک جام زهر ممکن شود. یعنی عملا با شناختی که از تزلزل و بی تصمیمی رهبر وجود دارد ناممکن گردد. در اینصورت باید فکر کرد که پایان حصر موسوی و کروبی، پایان حیات سیاسی جناح راست حکومتی نیز خواهد شد.

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  485   207 آذرماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت