راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

یک جمله قانونی
روحانی
آب را در لانه
مورچگان
روان کرده!


هفته گذشته، آقای روحانی، رئیس جمهور، در جمع استانداران با اشاره به تهدیدهای رد صلاحیت طرفداران اصلاحات و تحولات گفت: "ما جایی را در کشور نداریم که بخواهد افراد صالح و دلسوز را از هر جناحی که باشند رد صلاحیت کند. تمام گروه‌ها و دسته‌جات سیاسی قانونی مورد احترام هستند. همه از نظر دولت برابرند و آن جایی که باید بگوید فردی برای شرکت در انتخابات صالح است یا نه هیأت‌های اجرایی هستند و ما هیأت اجرایی نداریم که یک جناح را تأیید صلاحیت کند و یک جناح دیگر را تأیید صلاحیت نکند. شورای محترم نگهبان هم ناظر است نه مجری. مجری انتخابات دولت است. باید به قانون اساسی کاملاً توجه کنیم و عمل کنیم."
هنوز ماه ها به انتخابات دو مجلس شورا و خبرگان باقی مانده و از این نظر روی سخن آقای روحانی بیش از آنکه با شورای نگهبان باشد با نمایندگان کنونی مجلس است که امید خود را برای انتخابات آینده نه به رای مردم که پسند شورای نگهبان و عدم تایید صلاحیت مخالفان و رقبای خود قرار داده اند. دادن مجوز و آغاز به کار حزب "اتحاد ملت ایران" که بسیاری از شخصیت های سیاسی طرفدار اصلاحات و تحولات در آن گرد آمده اند علاوه بر آنکه برآمد خواست جامعه و نیاز کشور است، وجه دیگری از هشدار به مجلس کنونی است.
سخنان آقای روحانی با واکنش خشم آلود دستجات و گروه های "اصولگرای" طرد شده از سوی مردم و مجلس نشینان راه یافته با رانت شورای نگهبان و رشوه گرفتن از معاون اول و زندانی احمدی نژاد "رحیمی" روبرو شد.
پس از سخنان روحانی، وزیر کشور هم در گفتگویی تاکید کرد "اين ايراد هم به هيات هاي اجرايي و هم به هيات هاي نظارت وارد است که به دليل عدم فرصت بررسي صلاحيت ها اعلام مي کردند که صلاحيت برخي نامزدها احراز نشده است. اما کمبود وقت نبايد منجر به عدم احراز صلاحيت افراد شود، چرا که در اسلام اصل بر برائت است... فرضا اگر فرصت بررسي صلاحيت شما دست نداد، نبايد به شما بگوييم به دليل عدم احراز صلاحيت نمي توانيد در انتخابات نامزد شويد! همه سعی مان را می کنیم تا در اين دوره از انتخابات «عدم احراز صلاحيت» نداشته باشيم."
بدنبال این سخنان، آیت الله لاریجانی، رئیس قوه قضاییه نیز وارد گود شد و گفت : "گاهی حرفهای عوامانه می شنویم، آقایی که هم به دیانت و هم انقلابی بودنش اعتقاد دارم سخنی گفته که فقط از مجاری قانونی چهارگانه می توانیم نظارت کنیم. نظارت در شورای نگهبان از هر کانالی باشد انجام می گیرد. گفتند ما عدم احراز صلاحیت نداریم این چه حرف باطل و غلطی است و برای کسی است که قانون را نمی شناسد. ... اصل بر برائت است، حرفی عوامانه است... بنابراین ما عدم احراز صلاحیت هم داریم."
بدینسان رئیس دستگاهی که اصلا سنگ بنای آن بر "اصل برائت" قرار گرفته، این اصل را قبول ندارد و می گوید "عوامانه" است. چرا؟ چون اگر این اصل اجرا شود دیگر نمی شود مجلس را از طرد شدگان از سوی مردم پر کرد و مجلس خبرگان نیز به مجلسی تبدیل می شود که رهبر را پاسخگو خواهد کرد و امثال آیت الله لاریجانی با این سطح سواد و دانش اسلامی و حقوقی نمی توانند در راس دستگاه قضایی بمانند. دستگاهی که دادستان آن قاضی مرتضوی، خالق کهریزک بود و در بازداشتگاه آن امثال ستار بهشتی شکنجه و کشته می شوند. این حوادث در هر کشور دیگری روی داده بود، اگر رئیس قوه قضاییه محاکمه نمی شد، لااقل از مردم عذرخواهی می کرد و استعفاء می داد. ولی در ایران رئیس قوه قضاییه هم در شغل خود باقی می ماند و هم از شورای نگهبان و رد صلاحیت شخصیت های سیاسی مستقل پشتیبانی می کند برای آن که در واقع به شغل و مقام خود می اندیشد.
امروز همه کسانی که احساس می کنند نه تنها رأی مردم را ندارند که مورد نفرت آنان نیز هستند در پشت نظارت استصوابی و تایید صلاحیت شورای نگهبان قانون اساسی جمع شده اند، شورایی که اولا معلوم نیست صلاحیت خود آنان را چه کسی تایید کرده و ثانیا خود تبدیل به یک حزب سیاسی شده و اعضای آن در انتخابات به سود این یا آن نامزد و علیه دیگری وارد میدان می شوند و سخنرانی یا تهدید می کنند. چنان که در انتخابات 88 کردند و از جمله دلائل اعتراض میرحسین موسوی و کروبی به نتیجه اعلام شده کودتائی آن همین نکته بود.
فضای سیاسی کشور بتدریج و تا انتخابات بسوی قطبی شدن می رود. همه کسانی که معتقدند رأی مردم و هواخواهی آنان را دارند و در هر حال خود را تسلیم رأی مردم می دانند در جبهه مقابل شورای نگهبان و تایید و رد صلاحیت آن قرار می گیرند و بر عکس همه طردشدگان از سوی مردم، همه کسانی که یقین دارند در هر انتخاباتی شکست می خورند، همه آنان که می دانند اگر "میزان رأی ملت"‌ باشد، مقام و منصب و جایگاه خود و امکان خودکامگی و اختلاس و چپاول و غارت را از دست می دهند، از بیت رهبری گرفته تا امامان جمعه، از سرداران سپاه تا رؤسای قوه قضاییه، از راه یافتگان به مجلس تا مداح های میلیاردر شده ... همه جماعتی که جمع آنان یک درصد جمعیت ایران نمی شود ولی 90 درصد منابع اقتصادی و قدرت سیاسی آن را در اختیار گرفته اند، مدافع رد صلاحیت رقبای خود از سوی شورای نگهبان می شوند.
این آقایان هیچکدام به روی خود نمی آورند که تعیین صلاحیت نمایندگان مردم نه به عهده شورای نگهبان است، نه هیئت اجرایی، نه نظارت و نه غیره. مردم هستند که باید صلاحیت شخصیت های سیاسی را برای حضور در مجلس شورا یا خبرگان تایید کنند یا رد کنند. اگر غیر از این باشد که انتخابات اصلا معنا ندارد. خود شورای نگهبان صلاحیت عده ای را تایید می کرد و آنان را به مجلس می فرستاد و دیگر نیازی به انتخابات و رأی مردم نبود. این چیزی است که هم خود آنان می دانند و هم مردم. یعنی می دانند که دفاع از تایید صلاحیت ها از سوی شورای نگهبان نوعی خودافشاگری و تایید پیشاپیش آنانی است که رأی مردم را ندارند. حرف آقای روحانی در واقع همین است. کسانی که مردم آنان را طرد کرده و رأی مردم را ندارند، بیش از این بنام مردم سخن نگویند.
 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  518   5 شهریور  1394

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت