راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

"پیمان شانگهای"

فصل نوینی

در مناسبات جهانی

تهیه و تدوین - ژاله نیاکان

 

 

ماه گذشته، ایران، هند و پاکستان در خواست رسمی خود برای عضویت کامل در سازمان شانگهای را ارائه دادند. در حال حاضر این سه کشور به همراه مغولستان اعضای ناظر این سازمان هستند. عضویت ناظر در سازمان شانگهای با هدف ارتقاء نقش بین المللی این کشور ها در منطقه صورت گرفته است. اما عضویت کامل به معنای فعالیت های کامل سیاسی و اقتصادی در آسیای میانه است. سه کشوری که بعنوان عضو ناظر پذیرفته شده اند، مستلزم پذیرش تصمیمات و موضع گیری های این سازمان در چهارچوب توافق ها و ضوابط آن هستند.

پس از فروپاشی اتحاد شوروی همکاری های منطقه ای میان کشورها دچار تغییر و تحولاتی شد که ادامه دارد. برای رویارویی با سیاست های برتری جویانه و تک قطبی غرب ضرورت شکل گیری روند های تازه و همکاری های جدید غیر قابل انکار بود. چین و روسیه وضعیت تک قطبی دوران پس از جنگ سرد را تهدیدی علیه منافع و امنیت ملی خود ارزیابی کردند. روابط این دو کشور در این بین یک مشارکت استراتژیک بود. آنها فعالیت هائی را آغاز کردند برای اتخاذ یک سیاست همسو در آسیای میانه. در سال 1996 در فضای ژئوپلتیک اورآسیا سازمان نوپای "شانگهای پنج" در منطقه آسیای میانه شکل گرفت که بعدها نام خود را به "سازمان همکاری شانگهای" تغییر داد. این سازمان هم از جهت افقی با پذیرش اعضای جدید و هم از جهت استراتژیک به طریق عمودی بسرعت رشد و تکامل یافت. رشد عمودی سازمان شانگهای مدیون رسیدن به اهدافی بود که در نتیجۀ اجرای تصمیمات مدیریتی با توجه به بودجه تعیین شده، محدودیت زمانی و ظرفیت های موجود تحقق یافت. زمان زیادی نگذشت که حیات خلوت امن و استراتژیک اورآسیا که موجب ارتقاء ثبات اقتصادی برای کشور های "شانگهای پنج" بود، از وضعیت منطقه ای، پا  به مرحلۀ فرا منطقه ای گذاشت. چین و روسیه که نقش اساسی در پایه گذاری، حفظ و توسعۀ این سازمان داشتند به همراه قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان به اعضای فعال آن تبدیل شدند. اکنون با درخواست ایران و پاکستان و هندوستان برای عضویت در پیمان شانگهای پیوستن ارمنستان و افغانستان به این سازمان نیز بطور جدی مطرح است.

غرب از ابتدا در برابر این سازمان جبهه گیری کرد. ابتدا آمریکا در سال 2005 برای عضو ناظر درخواستی را به سازمان شانگهای ارائه داد، اما این درخواست رد شد. آمریکا می خواست بحرانی که در افغانستان گرفتار آنست را، با خود به پیمان شانگهای منتقل کند. نقش امریکا در افغانستان، در مقایسه با سیاست کشورهای عضو این سازمان تفاوت های اساسی داشت و به همین دلیل پیمان شانگهای درخواست امریکا را نپذیرفت.

این درحالی است که گفته می شود پیمان شانگهای می تواند در مبارزه با تولید مواد مخدر در افغانستان نقش  مثبتی داشته باشد، اما امریکا و "ناتو" حاضر به قبول این نقش پیمان شانگهای در افغانستان نیستند. در زمینه ترورسیم نیز آنچه موجب نگرانی کشور های منطقه است گسترش افراط گری است. کشور های غربی خود در ایجاد افراط گری در تاریخ کشورهای منطقه نقش داشته اند. مبارزه با این پدیده نه تنها از طریق تدابیر امنیتی، بلکه ریشه کن کردن آن در گرو از میان بردن بی ثباتی ناشی از رکود اقتصادی است. رونق اقتصادی در کشورهای منطقه راه اصلی مبارزه با خشونت و افراط گری در این کشورهاست. در این عرصه نیز شانگهای و ناتو و کشورهای غربی دو سیاست دارند و آبشان در یک جوی نمی رود. از سوی دیگر پیمان شانگهای تلاش می کند فاصله خود را از سیستم بحران زای اقتصادی غرب حفظ کند و در چارچوب همین تلاش است که بازار های داخلی کشور های عضو در سالهای اخیر که بحران اقتصادی در غرب جریان داشته نه تنها متوقف نشده، بلکه همچنان به رشد خود ادامه داده است. در حال حاضر بانک توسعه سازمان شانگهای در دستور کار و در رأس برنامه های آینده این سازمان قرار دارد.

ترغیب کشورهای منطقه برای ارتقای همکاری در جهت ایجاد محیط اقتصادی چند قطبی بین المللی از اهداف "سازمان همکاری شانگهای" است. این سازمان با وجود چین و روسیه یک چهارم سطح خشکی های زمین را در بر می گیرد و از جهت تولید و مصرف انرژی سهم بالائی در سوخت جهانی را دارد. با برخورداری 20% ذخایر نفت و 50% ذخایر گاز جهان توسط مجموعۀ کشورهای این سازمان، می توان قابلیت های غیر قابل انکار آن را متصور شد. بویژه پس از ورود رسمی ایران به این جمع تناسب کانون های انرژی جهان بطوراساسی تغییر خواهند یافت.

هرچند تاکنون مانورهای محدود نظامی مشترک به منظور مقابله با خطر تروریسم و افراط گری توسط کشورها ی عضو شانگهای اجرا شده، اما همکاری نظامی این کشور ها محدود به مرزهای داخلی آنان است، چرا که سازمان شانگهای، ناتوی شرق نیست. به عبارت دیگر این همکاری یک معاهدۀ دفاعی نیست که به مانند پیمان ناتو حوزۀ فعالیت نظامی خود را به خارج از مرزها گسترش دهد. این همکاری، یک همکاری میان دولتی است که هدف آن تعدیل اختلافات و منازعات منطقه ای است. مثلا چین و قزاقستان علاقمند به حفظ رابطه گسترده با غرب اند. اما در حال حاضر به روسیه شرایط دیگری تحمیل شده که عملا روابط با غرب را محدود کرده است. این یک تفاوت در شرایط تجاری است که می تواند بر سایر همکاری های چین و روسیه تأثیرات منفی بگذارد. اختلاف هند و پاکستان را میتوان مثال زد. گاه بر روابط دو کشور مزبور خصوصیات آشتی ناپذیری غلبه دارد. نتیجه طبیعی فعالیت سازمان شانگهای ترغیب کشورهای عضو برای حل معضلات از طریق گفتگو و مذاکره است که با وجود رقابت ها و تفاوت ها، به بی اعتمادی و بدگمانی های متقابل پایان داده شود و فعالیت های مشترک در راستای تحکیم ثبات در آسیای میانه متمرکز گردند. به همین دلیل تلاش این سازمان برای حل مناقشات میان هند و پاکستان است. حتی همکاری ها ی فرهنگی نیز گامی برای تقویت مناسبات دوستانه کشور های سازمان شانگهای است. در سال های اخیر این همکاری به سطح تبادل نظر وزرای فرهنگ کشور های عضو رسید.

اینکه سمت گیری این هماهنگی فرامنطقه ای در آینده چگونه خواهد بود مشخص نیست. شکل گیری سازمان شانگهای از بدو تشکیل آن، به صورت پلکانی بوده و در هر مرحله متناسب با وضعیت جدید، اهداف خود را تعریف کرده است. آنچه می توان از اخبار و تحولات اخیر "سازمان همکاری شانگهای" نتیجه گرفت این است که این سازمان با پذیرش اعضای جدید وارد مرحلۀ نوینی از تکامل خود شده است و در این مرحله نیز از جهت کیفی بر مناسبات بین المللی اثر قابل ملاحظۀ خود را خواهد گذاشت.

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده 502  -  10 اردیبهشت 1394

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت