راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله 534

حق با حجاریان است

"مشی توده ای" یگانه راه حل است

 

"ضرورت مبارزه مصلحانه و رد تئوری فنا" نام مقاله ای است که اخیرا سعید حجاریان در نشریه "مهرنامه" نگاشته است. عنوان مقاله همانطور که حجاریان یادآوری می کند اشاره ای است به جزوه "ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا" نوشته امیر پرویز پویان از تئوریسین های مشی مسلحانه که سالها برنامه عمل سازمان های چریکی ایران بود. حجاریان با اشاره به جذب بسیاری از مبارزان مسلمان و غیرمسلمان به مبارزه مسلحانه و با یادآوری ناکارآمدی و شکست تجربه چریکی و اینکه این شیوه حتی در میان مخالفان جمهوری اسلامی نیز دیگر جایگاهی ندارد، از "مبارزه مصلحانه" بجای مسلحانه دفاع می کند.

حجاریان تاکید می کند که مبارزه مصلحانه کم شدت، درازمدت و کم هزینه است. رهبریِ جمعی دارد. اصول دارد. کف مطالباتش معلوم است و از آن عدول نمی‏کند. جهتگیری‎‎هایش متنوع است. در همه عرصه‏های سیاست، فرهنگ، اقتصاد، اجتماع و حتی دین می‏تواند فعال باشد؛ اما هستهی کارش سیاست است. پیشتازی جنبش مصلحانه در حد یک گام جلوتر از توده است. "آوانگاردیسم"، “ارادهگرایی" و "ماجراجویی" به آن راهی ندارد. از جامعه جدا نیست. حرکتش ارادهگرا و دلبخواهی نیست. نخبگان آن چندان پیشتاز نیستند اما مراقبند پستاز هم نباشند. در پی پوپولیسم و برانگیختن احساسات توده‏های ‏مردم نیستند.

به گفته حجاریان "جنبش مصلحانه" اعتقاد دارد که به شرط حفظ اصول، "سازش" کار بدی نیست. همیشه باید تحلیل مشخصی از شرایط داشت. منظور، حرکت در دایره ممکنات است. جنبش مصلحانه آرمان دارد؛ اما همیشه به اولین منزل فکر می‏کند. پس از آن منزل به منزل به سوی غایت آن آرمان گام برمی‏دارد. جنبش مصلحانه "سنجشگرا" و "خردگرا" است.

تحقق آرمان گاه ممکن است سال‏ها به درازا بکشد. ممکن است رسیدن به هدف غایی در زمان ما و نسل ما میسر نشود. حتی ممکن است یکی دو نسل بعد هم محقق نشود؛ اما باید جنبش را با ثابتقدمی و حوصله به پیش برد....»

 

اینها گوشه ای از آنچیزی است که سعید حجاریان نام آن را مبارزه یا جنبش مصلحانه گذاشته که لااقل برای توده ای ها سخنی چندان تازه نیست و همان است که ما بدان "مشی توده ای" می گوییم. مشی توده ای نه تنها بدین معنا که حزب توده ايران از چنین مشی و نگرشی دفاع می کند، بلکه بدین معنا که جنبش و تحول را با اتکا به توده مردم و آگاهی و شناخت و مبارزه آنان می خواهد پیش ببرد. بنابراین مشی توده ای در انحصار حزب توده ايران نیست. هر گروه، جمع و حزب سیاسی هم می تواند مشی توده ای داشته باشد بدون آنکه الزاما عضو یا هوادار حزب توده ایران باشد یا در آرمان های آن شریک باشد. اینجاست آن دلیل مکث ما روی مقاله آقای حجاریان و دلیل بازانتشار فرازهای مهم آن.

ولی گذار از مشی مسلحانه یا انواع و اقسام مشی های غیر توده ای به مشی توده ای، در ایران تاریخی خونبار و دردناک داشته است. چه آنچه در پیش از انقلاب گذشت و به بهای جان بسیاری از مبارزان تمام شد و چه آنچه پس از انقلاب کوشیده شد که با اراده گرایی بر جامعه و کشور ما تحمیل شود و حزب ما در برابر آن ایستاد. از این جهت آنچه حجاریان می نویسد و از آن دفاع می کند جمعبندی برشی از تاریخ کشورماست که خون انبوهی از مردم و مبارزان و تراژدی سرنوشت یک انقلاب بر خط به خط آن اثر و تجربه خود را گذاشته است.  

بنابراین امروز ما نمی توانیم خشنود نباشیم که بخش وسیعی از مبارزان ایرانی با هر گرایش فکری و مذهبی بدین نتیجه رسیده اند که تنها چنین مشی توده ای، یعنی مشی صبوری، برنامه درازمدت، اتکا به آگاهی مردم می تواند در درازمدت پیروز باشد و از مصیبت های بیشتر اجتناب کند. این مشی برای توده ای ها ناآشنا نیست، چرا که همان مشی و سیاستی است که حزب توده ايران در قبال انقلاب 57 در پیش گرفت و 37 سال است که باوجود همه نامردمی ها و چرخش ها و مصیبت ها بر روی آن پافشاری می کند. مشی ای که نه زیر بار جنگ چریکی و تبدیل کردن کردستان به ستاد خیالی انقلاب و برپایی آشوب و هرج و مرج داخل شهرها با شعار حکومت شوراها رفت و نه سازش و مماشات و عقب نشینی در برابر قشریون مذهبی را پذیرفت. مشی ای که تا روزی که می توانست فعالیت علنی در جامعه ایران کند، برای این فعالیت ایستاد و تن به زیرزمینی شدن نداد، تا جایی که امروز از بابت تاخیر در گریز و فرار و زیرزمینی شدن شماتت می شود.

باوجود همه ضرباتی که به حزب توده ایران و به حیثیت و سلامت و جان و آرمان ها و آرزوهای رهبران و اعضای آن وارد آمد، امروز حزب توده ايران تنها حزبی است که می تواند بایستد و سربلندانه از مشی خود در قبال انقلاب ایران دفاع کند. همه آنها که دچار چپ روی و راست روی شدند نه تنها خود ره به جایی نبردند، بلکه اندک کمکی هم به جامعه و مردم و انقلاب برای آنکه یک گام به پیش بردارند نیز نکردند.

مشی توده ای تنها آنچیزی نیست که حزب توده ايران در چند سال نخست انقلاب انجام داد. بلکه آنچیزی نیز هست که پس از آن، و بویژه از آغاز دهه هفتاد خورشیدی به آزمون گذاشته شد. در واقع این بخش از فعالیت توده ای ها بود که تازه ارزش های واقعی آن بخش سال های نخست پس از انقلاب فعالیت حزب را که زیر آوار شکست ها و گریزها و تهمت ها و ناامیدی ها پنهان شده بود آشکار کرد. تمام آن تجربه در اینجا بکار بسته شد که به ویژه خود را در بزنگاه های انتخابات های بیست سال گذشته از مجلس پنجم تا دوم خرداد 76 و پس از آن تا به امروز نشان داده است. اشتباه بزرگی است اگر تصور کنیم که این بخش از فعالیت توده‌ای ها که در "راه توده" منعکس است و پیش برده می شود، تاثیری در تغییر جهت افکار مبارزان به سمت درستی مشی توده ای حزب توده ايران نداشته است. بازگشت به گذشته حزب از معبر فعالیت امروز ماست که دارد بسیاری از مبارزان جوان و سالمند را به آشنایی و بازاندیشی فعالیت حزب توده ایران فرا می خواند.   

البته ما بدون آنکه بر سر نام با کسی اختلاف داشته باشیم اصطلاح مشی توده ای را بر "مبارزه مصلحانه" ترجیح می دهیم، چرا که تصور می کنیم صرفنظر از اینکه آرمانی که طرفداران مبارزه مصلحانه در برابر خود گذاشته اند تازه گام اولیه است، یک نکته نیز هنوز برای طرفداران مبارزه مصلحانه روشن نشده و آن اینست که "مصلحانه" بودن یا نبودن نهایی یک مبارزه هم به خواست و اراده ما بستگی ندارد. تجربه انقلاب 57 نشان داد که قدرتمندان همانطور که تسلیم مبارزه مسلحانه نمی شوند بخودی خود تسلیم مبارزه مصلحانه هم نمی شوند. آنها در کوربینی خود، علیرغم میل و خواست مردم، کار را به شیوه های غیرمصلحانه نیز میتوانند بکشانند. مشی توده ای در اینجا نیز همراه مردم و خواست و اراده و آگاهی آنان حرکت می کند و تنها یک گام جلوتر از آن به حرکت خود ادامه میدهد. بنابراین "مشی توده ای" یعنی مشی همگامی با مردم، با شرایط، با امکانات و ضرورت ها در بزنگاه های تاریخی یک جنبش اجتماعی.

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  534  دهم دیماه  1394

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت