راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

بازگشت به دیروز

برای شناخت امروز

و رفتن به سوی آینده

 

مصمم تر از هر زمان دیگری اعتقاد داریم، برای تحلیل رویدادهای لحظه به لحظه ایران باید گذشته را مرور کرد، این گذشته را با رویدادهای روز مقایسه کرد و از دل آن دو نتیجه بدست آورد:

1- آیا سمت و سوی تحولات و جهت گیری رویدادها را - تا حد ممکن و مقدور- درست دیده بودیم؟

2- هیچ جنبش اجتماعی، در هیچ نقطه جهان و در هیچ زمانی، علیرغم همه توان حکومت ها برای سرکوب آن، هرگز متوقف نمانده است که در ایران چنین شود. بنابراین یقین تاریخی، امروز باید ببینیم از آنچه روی داده و اکنون در برابر ماست، چه درسی برای آینده می توان گرفت. اگر در ابتدای پیروزی انقلاب و سالهای نخست بنای جمهوری اسلامی، به هر دلیل و بهانه ای، نیروهای انقلابی – به شمول بخش مهمی از نیروهای مذهبی که اکنون در گوشه زندان در اسارت بسر می برند- نتوانستند روند تحولات را حدس بزنند، امروز، یعنی پس از 35 سال پرحادثه و علیرغم بزرگترین تجربیاتی که بدست آمده، باز هم آنها باید به هر دلیل و بهانه ای از درک شرایط عقب بمانند؟

 

اگر تجربه تلخی که امروز همه طعم آن را چشیده اند، در سالهای ابتدای پیروزی انقلاب در کف ملی مذهبی ها، ملیون ایران، مذهبیون و چپ روهای خام اندیش آن سالها – از مجاهدین خلق تا طیف متلون و متکثر فدائیان- قرار داشت، آنگونه بی اعتناء و یا مردد و بی باور از کنار هشدارهای رهبری وقت حزب توده ایران عبور می کردند؟

حتی اگر بیان نمی کنند و نمی خواهند بیان کنند، حداقل کلاه خود را در خلوت خویش قاضی می کنند و از خود می پرسند: کدام سیاست واقع بینانه تر از سیاست وقت حزب توده ایران، با شرایط آن روزگار منطبق تر بود؟

مبتکران و بسیاری از مدافعان سرسخت آن سیاست، اکنون در سینه خاک خفته اند. اما به صرف در خاک خفتن آنها، می توان آنچه را گفته بودند و هشدار داده بودند فراموش کرد؟

اگر پاسخ منفی است – که از نظر ما چنین است- پس مرور کنیم سالهای گذشته را و جبران کنیم غفلت ها را. از دل این مرور و جبران است که سیاست منطبق با واقعیات امروز ایران را می توان یافت و آن را راهنمای خویش ساخت.

راه توده، در نزدیک به 23 سالی که از انتشار آن می گذرد تا آنجا که در توان داشته چنین کرده است و اکنون که گذشته را مرور می کنیم، بیش از هر زمان دیگری به این یقین می رسیم که بیراهه نرفته ایم. راه همان بود که باید می رفتیم.

جدا از قاطعیتی که در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 راه توده از خود به یادگار گذاشت، از سه سرمقاله، که عمدتا مربوط به انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم است، بخش هائی را برگرفته ایم تا شما نیز شاید با مرور آنها و مقایسه مسائل طرح شده در آنها با آنچه روی داد با ما هم عقیده شوید.

 

29  مهرماه 87

 

سرمقاله شماره 29 مهرماه سال86 راه توده مقدمه ای بر یک گزارش رسیده از داخل کشور نوشت. این مقدمه که به سرمقاله شماره مورد اشاره تبدیل شد، بدان جهت بر آن گزارش از داخل کشور رسیده اضافه شد که راه توده چندان با خوش بینی نهفته در آن گزارش موافق نبود.

در آن مقدمه نوشتیم:

«در این شماره راه توده قصد داشتیم در ارتباط با احتمال رو به افزایش شورش های کور مردم جان به لب رسیده، موقعیت بشدت متزلزل شده احمدی نژاد در میان مردم و حتی روحانیون، خطر دست زدن فرماندهان سپاه و شخص رهبر به یک ماجراجوئی نظامی و یا نمایشی داخلی برای جلوگیری از سقوط احمدی نژاد در انتخابات آینده، خطر یک سلسله دستگیری های سیاسی در داخل کشور و... بنویسیم. این مجموعه را می خواستیم با آخرین هشدار محمدخاتمی در باره تلاش برای خلق "منافقین" جدید و یورش و کشتار آنها به پایان ببریم. بویژه که او اشاره به سابقه خط امامی کسانی کرده است که می خواهند بنام "منافقین" جدید لب تیغشان بدهند. یعنی اجرای همان وصیت نامه اسدالله لاجوردی قصاب اوین که در آن دستگیری و اعدام امثال نبوی و تاج زاده و سلامتیان و بقیه رهبران مجاهدین انقلاب اسلامی و لابد شماری از روحانیون همراه و همگام با آنها را خواهان شده بود. سدی که اگر از راه دولت و حاکمیت کنونی برداشته شود، آنوقت نوبت به آیت الله های این طیف می رسد و پس از تکرار فاجعه مشروطه، رضاخان جدید از میان سرداران حامی احمدی نژاد سر بلند خواهد کرد و تمام زمینه های سازش بزرگ با امریکا فراهم خواهد بود.

محمد خاتمی در سخنرانی به مناسبت ترور آیت الله اشرفی اصفهانی که خبرگزاری ایسنا آن را مخابره کرده چنین است: " می کوشند حالا كه منافقین از بین رفته‌اند منافقین جدید خلق كنند و مخالف سلیقه خود را هر چند از نیروهای نزدیك به امام بوده، به همكاری با دست خبیث بیگانه متهم كنند و جامعه را در حالت فوق‌العاده قرار دهند." فضائی که انتخابات آینده ریاست جمهوری درآن می خواهد برگزار شود و یا زمینه برگزاری آن فراهم می شود، چنین فضائی است.»

 

4  آذر ماه 87

 

«تمام شواهد، نه تنها شواهد بلکه سخنرانی‌ها و تدارکاتی که درجریان است، نشان می‌دهد، علیرغم نتایج فاجعه بار اقتصادی و سیاسی و فرهنگی که سیاست نظامی – جنگی حاکم طی سه و نیم سال گذشته به بار آورده، طراحان و هدایت کنندگان این سیاست خیال عقب نشینی ندارند. آنها به قول آیت الله جنتی در نماز جمعه تهران می‌خواهند به هر قیمت شده سکان ریاست جمهوری و قوه مجریه را در دست خود نگهدارند و بقول رهبر جمهوری اسلامی برای 4 سال دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد نیز آماده باشند!

طرح‌های چند جانبه‌ ای برای ادامه سیاست جنگی و نظامی کردن هرچه بیشتر فضای سیاسی کشور و خانه نشین ساختن وسیع مردم از یکسو و به پای صندوق رای آوردن هر چه وسیع تر توده مردمی که تحت تاثیر سیمای جمهوری اسلامی قرار دارند و یا وابسته به شبکه‌ها و بنیادهای صدقه و کمک مالی هستند از سوی دیگر در جریان است. آنها که باید خانه نشین شوند، کسانی هستند که می‌خواهند رأی آگاهانه بدهند و حاکمیت از عزم رو به افزایش آنها برای ورود به کارزار انتخاباتی بیمناک است و آنانی که روی رأی آنها حساب کرده کسانی‌اند که در بی خبری و سرگیجه ناشی از مانورهای حکومت بسر می‌برند. این سرگردانی و بی خبری، هرگز به معنای رضایت آنها از وضع حاکم – بویژه در عرصه اقتصادی- و یا بی تفاوتی آنها نیست، بلکه ناشی از بمباران تبلیغاتی است كه برای بی خبرنگهداشتن آنها می‌شود. سرعت و افزایش سفرهای استانی احمدی نژاد و سخنرانی‌های بغایت عوامفریبانه‌ ای که برای مردم می‌کند، همین هدف را دنبال می‌کند. او درحالی در زنجان علیه باصطلاح شکم گنده‌ها و شکم سیرهای حکومتی سخن گفت و داغ دل مردم را تازه کرد که خود برای بیرون آمدن پیروزمندان از انتخاباتی که در پیش است، سردار میلیاردر سپاه "محصولی" را به مجلس معرفی کرده و تازه از گرفتن رای شکننده و حتی مشکوک به تقلب او از مجلس فارغ شده بود. در ادامه همین تلاش برای نگهداشتن فضای نظامی در کشور و رفتن به سوی طرح‌های سازمانی فاشیستی، رهبر جمهوری اسلامی از اجبار نماز حتی در هواپیماها و بنای مساجد در مجتمع‌های مسکونی و مجتمع‌های اداری و جاده‌ها و ایستگاه‌های قطار و اتوبوس‌های میان شهری سخن گفت. و این نیست مگر گسترش شعبه‌های حزب پادگانی در سراسر کشور، چرا که در هر مسجدی که بنا می‌شود، شماری بسیجی و اعضای حزب پادگانی مستقر می‌شوند. این مساجد در کنار دوربین‌هائی که نیروی انتظامی درمحلات نصب می‌کند و احتمالا کنترل آنها به همین مساجد سپرده خواهد شد، ایران را می‌خواهد به شرایط دهه 1930 ایتالیا و آلمان و اسپانیا ببرد. دهه‌ ای که از اواخر آن حاکمیت فاشیست‌ها قطعی شد و جنگ دوم جهانی آغاز. حتی این احتمال که همین مساجد و مراکز بسیج را به حوزه رأی گیری تبدیل کنند تا به زور و ایجاد رعب و وحشت از مردم رأی دلخواه خود را بگیرند نیز منتفی نیست.

این، آن صحنه ایست که اکنون راست حاکم و نظامی در برابر ملت قرار داده است. آیا این سرنوشت محتوم انتخابات آینده ریاست جمهوری است؟ هر کس بگوید "بله"، ما به همراه همه آنها که به تحولات اجتماعی نگاهی تاریخی دارند می‌گوئیم خیر!

برای مبارزه اجتماعی و تحمیل یک وجب تا یک میدان عقب نشینی به حاکمیت‌هائی که در برابر تحولات محتوم اجتماعی می‌ایستند، آگاهی از این که حکومت‌ها چه نقشه‌هايی برای باقی ماندن بر سرقدرت دارند، شرط لازم هست، اما شرط کافی نیست!

یعنی آگاهی ما از ترفند‌های حکومت قطعا لازم است، اما زمانی این آگاهی به کفایت می‌رسد که ما بتوانیم آن را به میان مردم برده و به نیروی مقاومت در برابر آن تبدیل کنیم.»

 

این نگاه به تحولات پیش از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم را با انتخاب بخش هائی از سرمقاله شماره 11 آذرماه سال گذشته ادامه می دهیم.

 

11آذر ماه 87

 

«آیا زمینه ورود به صحنه محمدخاتمی برای انتخابات ریاست جمهوری، که قرار است در ابتدای سال آینده برگزار شود فراهم است؟ ... آیا جامعه می پذیرد، شرایط اجازه می دهد و یا مردم تمکین می کنند که برای یک دوره 4 ساله دیگر سیاست های اقتصادی و سیاست های داخلی و خارجی منطبق با آن بر کشور حاکم باشد یا خیر؟

تردید نیست که کفه ترازوی مردم مخالف و نیروهای حکومتی مخالف سیاست های نظامی روز به روز در برابر کفه مقابل سنگین تر می شود. تدارک بی وقفه حکومت برای مقابله با شورش مردم (اظهارات صریح یکشنبه گذشته سرلشگر غلامعلی رشید در همین باره) و بیم از ورود و حضور خاتمی درانتخابات آینده و استقبال مردم از این ورود، خود باندازه کافی گویای این توازن در هم شکسته ایست که به آن اشاره کردیم .یعنی کفه ترازوی مخالفت روز به روز سنگین تر می شود و کفه ترازوی موافقان سیاست های حاکم روز به روز سبک تر.

حاکمیت مدافع ادامه سیاست نظامی می کوشد با آرایش انتظامی و بسیجی، در مقابل جنبش وسیع نارضائی مردم بایستد.

از هم اکنون مشخص است که در میان روحانیون روز به روز بر شمار وحشت زدگان از سرانجام سیاست حاکم افزوده می شود، درعین حال که هنوز جسارت بیان و موضع گیری علنی نسبت به آن را ندارند. این درحالی است که یگانه امکان آنها برای تغییر سیاست نظامی حاکم پیوستن به مردم و نیروی آنهاست. بویژه که پایگاه روحانیون در میان مردم بشدت آسیب دیده است و تنها با چنین چرخشی است که خواهند توانست بخشی از اعتبار گذشته خود را تجدید کنند.

روحانیون آگاهی که در انقلاب سهم داشتند و امروز به حاشیه رانده شده اند، از سرانجام این بازی- سیاست نظامی حاکم- مطلع اند. شاید با این تعبیر، بتوان به آن تقابل رو به رشدی اشاره کرد که میان فرماندهان و روحانیون شاهدش هستیم و بخشی از عرصه انتخابات آینده نیز، در کنار بیم از شورش مردم که نه از تاک نشان باقی گذارد و نه از تاک نشان در گرو آنست.

بدین ترتیب است که هنوز باید در انتظار آرایش سیاسی حکومتی از یک سو و برآمد نارضائی وسیع مردم از سوی دیگر بود، تا از دل آن زمینه های تغییر سیاست نظامی حاکم و ترویج قشریت و ارتجاع مذهبی از سوی دولت و حاکمیت کنونی بوجود آید.»

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  495  -  7 اسفند 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت