راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله راه توده 489

دستآوردهای یورش اوباش

در مجلس، به مطهری کم نیست!

 

 

آنچه که در  ابتدای این هفته و در جریان سخنرانی علی مطهری در مجلس روی داد، نه در جمهوری اسلامی رویدادی تازه بود و نه در زمان شاه و بویژه در دوران رضا شاه پدیده ای غافلگیر کننده بود.

بدستور رضا شاه در راهروی همین مجلس رفتند ملک الشعراء بهار را به جرم مخالفت با جمهوریخواهی رضاشاه بکشند که واعظ قزوینی را که شبیه ملک الشعراء بهار بود، به جای وی با شلیک گلوله کشتند. در همین مجلس اوباش طرفدار آیت الله کاشانی و یا شاه در جایگاه تماشاچی ها می نشستند و مخالفان را تهدید به قتل می کردند. در همین مجلس چه پیش و چه بعد از انقلاب 57 بارها به نمایندگان توهین شد، با هم دست به گریبان شدند، از تریبون پائین کشیده شدند، تحصن کردند، حتی رئیس دولت وقت "مصدق" از ترس ترور در همین مجلس پناهنده شد، و باز در همین مجلس سرلشگر زاهدی که بعدها گرداننده داخلی کودتای 28 مرداد شد تحصن گزید.

تمام طول تاریخ مجلس، سرشار از این حوادث است. در همین مجلس و درحالیکه هاشمی رفسنجانی با قدرت تمام بر مسند ریاست آن نشسته بود و لبخند می زد، به ملی مذهبی ها و رهبران نهضت آزادی ایران حمله کردند. مهندس معین فر را در همین مجلس با مشت و گریبانگیری از پشت تریبون پائین کشیدند.

بنابراین، آنچه که در ارتباط با علی مطهری در مجلس روی داد، حادثه عجیبی نبود و این احتمال که در آینده نیز مشابه آن روی دهد بسیار است. اما، تفاوت آنچه در مجلس جمهوری اسلامی روی داده و میدهد با آن رویدادهای مشابه در زمان دو پهلوی در آنست که اوباش و آنها که با دوپینگ بیت رهبری و شورای نگهبان بر کرسی نمایندگی مجلس تکیه زده اند، برخلاف زمان دو پهلوی نه بنام "قدرت" بلکه بنام "مردم" و دفاع از نظر مردم دست به اوباشگری می زنند، درحالیکه میدانند رای مردم را ندارند و نسبت به طرد خود از جانب مردم یقین دارند.

در این نوع حوادث، بیش و پیش از آن که گرفتار احساسات شد، باید دانست انگیزه و بهانه اصلی چیست؟ در مورد علی مطهری انگیزه مهاجمین جلب نظر و حمایت فرماندهان سپاه و بیت رهبری و شورای نگهبان به امید ماندن در مجلس آینده و یا انتقال به ارگان های غیر انتخابی حکومت بود و بهانه نیز "فتنه". یعنی دفاع از کودتای انتخاباتی سال 88.

5 سال پس از آن همه موعظه، دروغگوئی و رجز خوانی در باره فتنه و سرکوب آن، اوباش مجلس و آنها که از بیرون سر نخ آنها را در دست دارند از چهار جمله در باره حصر موسوی و کروبی – آن هم در حد مشروطی که مطهری مطرح می کند- وحشت کردند و از تلنگر به بادکنک " راهپیمائی 9 دیماه" (راهیپمائی حکومتی به سبک راهپیمائی طرفداری از قانون اساسی در زمان دولت بختیار) به خود لرزیدند. آنها به مطهری حمله کردند، با آگاهی از همین مسئله و برای جلب حمایت قدرت بیرون از مجلس چنان کردند که همگان میدانند.

چه در آغاز صدراعظمی و سپس شاه شدن رضاشاه تا لحظه ای که او توانست دیکتاتوری خود را بر جامعه تحمیل کرده و خود لیست نمایندگان مجلس را تهیه و ابلاغ کند، و چه در سالهای اول سلطنت پسرش، تا چند سال پس از کودتای 28 مرداد که او نیز توانست پر و بال مجلس را قیچی کرده و مشتی چاپلوس و جیره بگیر را بنام نماینده مردم در مجلس جمع کند و استبداد خود را مستقر سازد، مجلس مکرر شاهد رویدادهائی مشابه آنچه که در ارتباط با مطهری اتفاق افتاد؛ بود. بخش مهمی از دلائل یورش به مطهری در آن تلاشی نهفته است که برای تبدیل "قدرت" در جمهوری اسلامی به استبدادی مسلط، کلاسیک و نهادینه است. همچنان که در دوران دو پهلوی بود. طبیعی است که ایستادن در مقابل این تلاش و تن ندادن به استبداد مطلقه و نهادینه شده در ایران، هزینه دارد. بخشی از این هزینه را نمایندگانی نظیر مطهری می دهند، همچنان که نمایندگان مجلس دوره ششم دادند؛ و بخش دیگر را مردم باید بدهند. این هزینه، تلاش برای آگاهی از هویت و سابقه و مشیء فکری و وابستگی های نامزدهای انتخاباتی است. اگر به جای واکنش منفی، احساساتی و نشستن در خانه ها، باید در مقابل مانورهای جناح راست حکومتی، هزینه داد و فعالانه در ستادهای انتخاباتی فعال شد و در پای صندوق های رای حضور یافت و رای داد، این هزینه را که کمترین هزینه است باید تقبل کرد. اگر حاصل رویدادهایی نظیر آنچه در ماجرای یورش به مطهری در مجلس روی داد، هوشیاری بیشتر مردم و مصمم تر شدن آنها برای تغییر ترکیب مجلس با رای مردم باشد، آن را می توان از این نظر "مثبت" نیز ارزیابی کرد.

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  488   18دیماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت