راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سراشیبی تند

اقتصاد کالائی

و شکل گیری

جهان نوین تولیدی

دکتر سروش سهرابی

 

چرا و چگونه روند رشد و گسترش اقتصاد کالایی در جهان از سده شانزدهم به بعد موجب پیشرفت در یک سلسله کشورها گردید و به انحطاط در پاره ای دیگر انجامید؟ ماهیت سازماندهی دوباره جهان از سده شانزدهم به بعد که همچنان در ادامه آن هستیم چیست؟

در جهان پیش از سده شانزدهم سازماندهی اجتماعی درون کشورها، جز چند قلمرو محدود، تحت تاثیر تبادلات کالاها در سطح جهان نیست. چرا که اصولا خود این تبادل کالا آنچنان گسترش یافته نیست که بتواند سازماندهی اقتصادی و اجتماعی درون کشورها را بطور برجسته ای تحت تاثیر خود قرار دهد.  در مناسبات جهانی آن دوران حتی غلبه یک کشور بر کشور دیگر به معنای دگرگونی ژرف در سازماندهی درونی آن نبود. مانند وضعیت ایران پس از حمله اعراب یا حمله مغول و یا دیگر جنگ هایی که تا آن تاریخ در همه جای جهان روی داده بود. نهایتا در این موارد تشکیل امپراتوری های بزرگ موجب رونق بعدی پیشه وری و تجارت می شد. همین اتفاق در هنگام وجود حکومت های مقتدر نیز روی می داد. حکومت های مقتدر از طریق پیشه وری و تجارت نوعی پیوند میان جزایر پراکنده اقتصادی و اجتماعی بوجود می آوردند. در این دوران شهرها رونق می گرفت و اقتصاد روستایی را تا اندازه ای تحت تاثیر خود می داد و زمینه ای برای گسترش تولید کالایی در برخی روستاها بوجود می آمد. در این شرایط هر ناحیه ای به تولید نوعی از محصولات شهرت می یافت که مقصد نهایی آن قلمروهای دیگر بود. ولی در هر حال سازماندهی مناطق بر مبنای تولید یک محصول انجام نمی شد و هر منطقه ای در مجموع یک واحد خودکفای اقتصادی و از نظر اجتماعی مجزا بود. البته در مورد شرق و کشورهایی نظیر ما که از دیرباز شهرهای بزرگ در آنها وجود داشته، نوعی همسویی ناگزیر میان اقتصاد شهری و روستایی وجود داشت که با یورش های مداوم به هم می خورد. ولی سقوط اقتصادی و انحطاط شهرها در دوران صفوی به دلایلی دیگری به جز جنگ پیش آمد که موضوع بررسی های ماست. به هر روی با آنکه در نواحی نزدیک به شهرها نوعی همسویی میان اقتصاد روستایی و شهرها  وجود داشته است، سازماندهی اقتصاد در کل یک کشور بر مبنای همسو شدن روابط اقتصاد روستایی با اقتصاد شهری نبوده است.

از سده شانزدهم به بعد و پس از کشف قاره امریکا و گسترش تولید و مبادله کالاها وضع تازه ای بوجود می آید. مناسبات و تبادلات جهانی بتدریج به ایجاد تغییرات در سازماندهی داخل هر کشور منجر می شوند و هر کشور را به مسیری خاص می کشانند. اگر خود جهان هم تا پیش از سده شانزدهم اساسا مجموعه جزایر پراکنده و کمابیش مستقل اقتصادی و اجتماعی بود از سده شانزدهم به بعد روندی دیگر آغاز شد. جهان بر مبنای مبادله کالا در پیوند با یکدیگر قرار گرفت و بتدریج هر کشور در این مبادله جایگاهی معین یافت. این همان روند "جهانی شدن" تولید کالایی است که از همان دوران آغاز شده است هر چند این اصطلاح از چند دهه پیش متداول شده است.

در این جهان رو به همپیوندی هر کشوری به چه شکل وارد شد و چه جایگاهی یافت؟ ورود آن در این جهان منجر به افزایش پیوندهای درونی آن نیز شد یا برعکس منجر به واگرایی آن گردید؟. واقعیت پیشرفت و پسرفت تا حدود بسیار زیادی وابسته به همین امر است. آن کشورهایی که در نهایت ورودشان در اقتصاد جهانی منجر به افزایش همپیوندی درونی آن شد و کشورهایی که ورود آنها منجر به تلاشی و از بین رفتن پیوندهای درونی پیشین آن گردید.

برای درک روشن تر این مطلب به تحولات در خود اروپا توجه می کنیم. پس از کشف قاره امریکا توسط اسپانیا و در واقع امپراتوری هابسبورگ که در آن دوران اسپانیا در مرکز آن قرار داشت، تحولاتی سریع ابتدا در بخش هایی از اروپا روی داد. این تحولات سریع نوعی پیشرفت اقتصاد کالایی در بخش هایی از اروپا بود. اسپانیا ظاهرا به  مهمترین کالای جهان یعنی طلا و نقره دسترسی یافته و می کوشید بیشترین بهره را از قلمروهای کشف شده بدست آورد. در این مرحله کشورهایی مانند انگلستان یا مناطقی که شامل قسمت هایی از بلژیک، هلند کنونی، شمال فرانسه و بخش هایی از آلمان کنونی و از طرف دیگر ونیز و جنوا بودند، بیش از پیش بر مبنای سفارش های اسپانیا، در این تبادل کالایی وارد شدند. نخستین تحولات را می توان در منطقه فلاندر و همان کشورهایی که به سرزمین‌های پست تر از سطح دریا معروف هستند دنبال کرد یعنی قلمرویی که از دیرباز در زمره مراکز مهم پیشه وری و تجارت مبتنی بر آن بود و از طرف دیگر خود یکی از واسال های امپراتوری هابسبورگ و تابع آن بود.

این قلمروها که در آن شاخه ای از قبایل پروسی از دیرباز ساکن بودند از چند سده پیشتر در جنگ و جدال با امپراتوری های مختلف از جمله با پادشاهی فرانسه بودند. آنها بدلیل ارزش بیشتری که فرآورده های پیشه وری در آنجا تولید می کرد همواره زیر فشار پادشاهی های فئودالی بودند که بر آن حکومت می کردند. یکی از دلایل جنگ هایی که تا سده پانزدهم در اروپا انجام شد تسلط بر همین مناطق بود که از جمله می توان به جنگ های صد ساله انگلستان و فرانسه اشاره کرد که تا حدود زیادی برای کنترل این نواحی انجام شد.

از جنگی که در اواخر سده شانزدهم در اینجا آغاز شد گاه بعنوان "اولین انقلاب بورژوایی"‌ نام می برند. با اینحال این نخستین جنگ در آن نواحی نبوده، بلکه اولین جنگ پیروزمند بوده است. دلیل این پیروزی را در این باید جستجو کرد که دهه ها سفارش کالا توسط اسپانیا نوعی رشد اقتصاد پیشه وری و رونق شهرها و تمرکز را در این مناطق بوجود آورد. این تمرکز از این رو ممکن گردید که واحدهای پراکنده اقتصادی اجتماعی با اقتصاد شهری که در این مناطق مهمترین بخش اقتصاد بود همسو شدند به همین دلیل امکان پیروزی بر امپراتوری هابسبورگ یعنی قویترین امپراتوری تاریخ اروپا پس از رم قدیم فراهم شد.

شهرهای بزرگ منطقه فلاندر در قلمرو امپراتوری هابسیورگ از آغاز در پیشه وری و تجارت چیرگی داشتند. "شهر" یعنی محدوده ای که بر آن اقتصاد طبیعی حاکم نیست و تولید برای مصرف مستقیم تولید کننده نمی باشد. بر اثر سفارش های کالای اسپانیا، پیشه وری و شهرها به سرعت در این منطقه گسترش می یابند. در نتیجه لازم آمد که اقتصاد طبیعی و خودبسنده حاکم بر بهره وری از زمین در این مناطق نیز دگرگون شده، با روند گسترش سریع شهرها و تامین نیازهای فزاینده آن جه از نظر مواد غذایی و چه از نظر مواد خام هماهنگ شود، یعنی خود نیز به اقتصاد کالایی تبدیل شود.

برای درک چگونگی تحت تاثیر قرار گرفتن اقتصاد طبیعی توسط اقتصاد شهری یا بورژوایی و هماهنگ شدن با نیازهای آن می توان مسئله انتخاب حیواناتی را با با قابلیت های ویژه مورد توجه قرار داد. با آنکه پرورش و اصلاح دام سابقه چندین هزار ساله دارد بوجود آمدن و پرورش حیواناتی با قابلیت های ویژه پدیده ای مربوط به دوران رشد اقتصاد کالایی است. همه نژادهای کنونی گاو از چین تا اروپا به استثنای مناطقی در هندوستان دارای منشا ژنتیکی یکسانی هستند. در کشور ما دو گاو معروف سیستانی و سرابی خود ناشی از اصلاح هزاره ها از سوی بشر بودند. مثلا گاو سیستانی هم قابلیت تولید شیر تا حدود ده لیتر در روز دارد. هم از نظر گوشتی قابل استفاده است و هم می توان از آن برای شخم زدن بهره گرفت. این ویژگی گاو در یک اقتصاد طبیعی است. یعنی حیوانی که در همه زمینه ها کارایی دارد. در اروپای شمالی گاو هایی که مورد استفاده قرار می گرفتند بیشتر از نظر شیر و گوشت بود.  شخم عمیق که در مناطق کم آب مانند ایران اجباری است و فقط توسط گاو می تواند انجام شود در آن مناطق پرآب چندان مورد نظر نبود. از سده پانزده و شانزده به بعد نیاز به تامین غذایی شهرهای در حال گسترش منجر به تلاش برای پرورش گاوهایی با قابلیت های مشخص گردید. نخستین آن گاو نژاد هلشتاین است که در همین هلند کنونی ایجاد شد. این گاو در دوران شیردهی می تواند تا 70 لیتر در روز شیر دهد. توجه به ویژگی این گونه گاوها با کمی دقت می تواند ما را به درک گذار از اقتصاد طبیعی به اقتصاد کالایی یاری کند. در یک اقتصاد طبیعی که تقاضایی بیش از نیاز مصرفی  برای شیر یا محصولات لبنیاتی وجود ندارد چنین گاوی هیچ ارزشی ندارد. در اقتصاد طبیعی گاوی لازم است که هم شیر دهد و هم گوشت و احتمالا شخم هم بزند. این افزایش تقاضای مصرف بویژه از سوی جوامع شهری است که منجر به تلاش برای تولید گاوهایی با قابلیت های خاص مانند هلشتاین می شود و بدینسان اقتصاد مبتنی بر بهره وری از زمین را به اقتصاد کالایی یعنی تولید برای فروش در بازار تبدیل کرده و بناگزیر آن را در پیوند با شهرها و کل اقتصاد کشور قرار می دهد. البته با ساده بینی می توان گفت که مردمان هلند آن روز ، دارای فکری پیشرفته تر از ایرانی بودند و به همین دلیل چنین گاوی را پرورش دادند. در حالیکه واقعیت آن است که دانش ژنتیک چند سده پس از تلاش های تجربی بشر برای اصلاح نژاد بعنوان علم مطرح شد. بنابراین مسئله نه در برتری هوشی و فکری ساکنان هلند بر دیگر کشورها بلکه در نیاز جدیدی بود که در آن نواحی ایجاد شد. در واقع گاوی مانند هلشتاین اگر در کشوری با اقتصاد طبیعی و نیازهای مصرفی محدود بوجود می آمد احتمالا بسرعت معدوم می شد چون اصولا گاوی که فقط توانایی تولید شیر زیاد دارد و به کاری دیگر نمی آید بدلیل عدم نیاز و عدم امکان بهره گیری از آن حیوانی مطلوب نبود. این یک نمونه است که نشان می دهد که چگونه گسترش اقتصاد کالایی در شهرها موجب رشد تولید در روستاها نیز شد  و در درازمدت مناسابت درونی آن را با خود همسو و هماهنگ کرد.

یکپارچه شدن اقتصاد و ایجاد تمرکزی به شکل جدید و متفاوت از تمرکز های پیشین عامل ایجاد تمرکز در همه عرصه ها بود. دلیل پیروزی هلند بر اسپانیای قدرتمند در همین توانایی در برقراری تمرکز در نتیجه همپیوندی در قلمرو آن بود. اگر در جنگ های پیشین یک یا چند شهر وارد مبارزه با امپراتوری های نیرومند پیرامونی می شدند، در اواخر سده شانزدهم آنچنان تمرکزی در قلمرو کوچک هلند ایجاد شده بود که می توانست به تنهایی بر اسپانیا غلبه کند. اسپانیایی که با وجود قدرت بسیار مالی و امکانات همچنان کشوری بود که می توان آن را مجموعه ای از جزایر پراکنده اقتصادی و اجتماعی دانست که عناصر واگرایی نیز بدلیل دسترسی به طلا به آن وارد شده بود. مشابه اتفاقی که در تاریخ کشور خود ما نیز شاهد بوده ایم. آن رونق ظاهری آبستن سراشیبی تندی بود که به آن توجه خواهیم کرد.

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده 513 - اول مرداد ماه 1394

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت