راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

امریکا و اسرائیل

 در کدام نهاد

ج. اسلامی

 رخنه کرده؟

 

 سه شنبه گذشته خبرگزاری فارس وابسته به اطلاعات سپاه پاسداران از دستگیری چند روزنامه نگار تحت عنوان "کشف باند نفوذ آمریکایی در مطبوعات کشور" خبر داد. این خبرگزاری نوشت که " ۵ نفر از عوامل دشمن دستگیر شدند". همان روز شخصی بنام "عاصف" که کارشناس اطلاعات سپاه معرفی گردید، مانند مقام امنیتی ساواک شاه "پرویز ثابتی" در تلویزیون حاضر شد تا بقول خود "جزئیات فعالیت و دستگیری عوامل نفوذی در رسانه‌های کشور" را اعلام و آن را "حاصل ۲ سال کار مستقیم بر روی اعضای این شبکه" عنوان کند!
اطلاعات سپاه از میان این پنج تن، به اتهامات دو تن از آنان یعنی احسان مازندرانی و عیسی سحرخیز اشاره کرده است. جرائم آنان عبارتست از پخش اخبار مربوط به خانواده هاشمی رفسنجانی، داشتن عکس در کنار مهدی و فاطمه هاشمی، مصاحبه با فائزه هاشمی، دادن مجوز به روزنامه "زن" متعلق به فائزه هاشمی در دوران اصلاحات و دفاع از این روزنامه، انداختن عکس فائزه هاشمی در صفحه نخست روزنامه فرهیختگان، تبدیل روزنامه فرهیختگان به ارگان خانواده هاشمی، ضرورت دادن توجه اصلاح طلبان به انتخابات خبرگان رهبری، دفاع از ضرورت بهبود حقوق بشر و مشابه آن اعلام شده است. چاشنی این "اتهامات" اصطلاحاتی نظیر "نفوذ"، "دشمن"، "جاسوسی"، "شبکه"، "باند" و مشابه آنهاست که یا فاقد بار و معنای حقوقی "جرم" هستند یا آنها که نظیر "جاسوسی" عنوان مجرمانه دارند، دارای عناصری هستند که ربطی به مصاحبه و انداختن عکس و دفاع از حقوق بشر ندارد. اگر انداختن عکس و انجام مصاحبه جرم باشد که باید تمام خبرنگاران جهان دستگیر و زندانی شوند.
آنچه روی داد چند نکته را نشان می دهد.
نخست آنکه، دستگیری توسط اطلاعات سپاه انجام شده است. در واقع این همان مجوزی است که آقای خامنه ای در سخنرانی یکی دو ماه پیش خود به اطلاعات سپاه داد و عملا اطلاعات موازی را رسمیت بخشید و فعال کرد. معنای ورود اطلاعات سپاه به دستگیری خبرنگاران و روزنامه نگاران آنست که وزارت اطلاعات دولت منتخب حاضر به مشارکت در اینگونه اقدامات نیست. از اینرو بیت رهبری خود مستقیما وارد میدان شده است. ماجرای اطلاعات موازی سپاه البته سابقه ای چند دهه ای دارد و نخستین بار در جریان دستگیری رهبران حزب توده ايران این اطلاعات به صورت موازی وارد میدان شد و جلوی فعالیت اطلاعات رسمی وابسته به نخست وزیری را گرفت.
دوم. تمرکز اتهامات بر روی خبرگان و خانواده هاشمی رفسنجانی نشان می دهد که ظاهرا نگرانی رهبر بیش از آنکه مجلس آینده باشد، انتخابات خبرگان رهبری و نقشی است که هاشمی رفسنجانی در این انتخابات و سپس در خبرگان رهبری می تواند داشته باشد.
سوم. از نوع اتهامات مشخص است که کوشش می شود از دستگیرشدگان "اعتراف" هایی علیه هاشمی رفسنجانی یا خانواده وی و دیگر رهبران اصلاحات نظیر محمدخاتمی گرفته شود تا از این طریق بسته به میزان موفقیت و مورد عده ای را یا دستگیر کنند، یا تحت فشار قرار دهند، یا رد صلاحیت کنند. هدف آنست که جلوی نقش آفرینی آنان در انتخابات آینده گرفته شود و به شخص هاشمی رفسنجانی فشار آورده شود تا خود از خبرگان کناره گیری کند. این هم نوعی بهره گیری از تجربه دستگیری رهبران حزب توده ايران است که نخست عده ای را دستگیر می کنند و بعد آنان را شکنجه می کنند تا اعتراف کنند و سپس از اعترافات برای گسترش عملیات خود بهره بگیرند. این سناریو اکنون قرار است علیه هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان تکرار شود.
نکته چهارم اینکه چند تن روزنامه نگار به عنوان عوامل دشمن و نفوذ و جاسوسی معرفی می شوند به معنای سقوط وحشتناک اقتدار حکومتی در ایران است. وضع اقتدار در ایران از ترکیه و عراق و افغانستان و جمهوری اذربایجان و تاجیکستان و ترکمنستان هم عقب تر رفته است. انها موشک "عماد" هوا نمی کنند و ادعاهای جهانی ندارند ولی از چند روزنامه نگار و مصاحبه خبری و انداختن عکس این چنین وحشت ندارند که رهبر و بیت رهبری وحشت دارند. دستگیری چند روزنامه نگار عمدتا جوان در واقع اعتراف به این است که آن موشک های روی زمینی و سایت های زیرزمینی سپاه برای ایران اقتدار و امنیت نیاورده است و چهار جوان و دو روزنامه می تواند موجب سرنگونی بیت رهبر شود.
ولی این همه سخنی که از نفوذ و دشمن و جاسوسی می شود در هر کشور دیگری شده بود سراپای نهادهای نظامی و دستگاه های اطلاعاتی و ارگان های قدرت زیر سئوال رفته و در معرض اتهام قرار داشتند. اگر امریکا و اسرائیل بخواهند در ایران نفوذ کنند، که کرده اند، بدنبال فلان شخصیت مخالفی که ماموران حکومتی بیست و چهار ساعته او را تقعیب می کنند یا جوان روزنامه نگار بی دفاع و بی قدرتی که هر لحظه می توان او را دستگیر کرد و به زندان انداخت نمی روند. به آنجایی نفوذ می کنند و کرده اند. یعنی آنجا که این قدرت را دارد تا دیگران را دستگیر کند و به زندان بیاندازد و در سمت و سوی سیاست کشور تاثیر گذار باشد. ارگان هایی که قدرت آن را داشته باشند که کودتا کنند و جلوی اجرای رای مردم را بگیرند. مانند نفوذی که در شیلی در دستگاه نظامی شد و دولت منتخب آلنده را سرنگون کرد. یا در خود ایران از طریق نفوذ در ارتش دولت مصدق سرنگون شد.
اگر دو نهاد در ایران وجود داشته باشد که امریکا و اسرائیل بخواهند در آنها نفوذ کنند و قطعا نفوذ کرده اند اولی بیت رهبری است و دومی سپاه پاسداران. خدمتی را که اینان با روی کار آوردن احمدی نژاد و کودتا برای حفظ وی به امریکا کردند هیچ شخص و نهاد دیگری در ایران نکرده است. حداقل خدمتشان آن بود که 800 میلیارد دلار پول نفت را دوباره به غرب باز گرداندند و صدها میلیارد دلار پول مردم ایران را در بانک های اروپایی بلوکه کردند که با آن بسود اقتصاد خود کار کنند. از ابعاد سیاسی و نظامی و خطرهای بلند مدت امنیتی که برای کشور ما بوجود آوردند سخن نمی گوییم.
بیت رهبری و اطلاعات سپاه پاسداران با معرفی روزنامه نگاران و شخصیت های اصلاح طلب و اپوزیسیون به عنوان عوامل دشمن و جاسوس و نفوذی و غیره در واقع مردم را به دنبال نخود سیاه هم می فرستند تا کسی دنبال آن دست هایی که امثال احمدی نژاد را سرکار آوردند و او را پشتیبانی و حفظ کردند نباشد.

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  52  14 آبان ماه  1394

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت