راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

تغییر و تحول

مسیری دشوار

را در ایران

طی می کند!

 

 

به دلیل جنبه رفراندمی که انتخابات هفتم اسفند به خود گرفته است، مسئله میزان مشارکت مردم در این انتخابات نیز به یکی از مسائل اصلی تبدیل شده است. قدرت می داند که مردم مخالف حکومت هستند و در این مسئله دچار تردید و توهمی نیست. بنابراین مسئله اصلی برای آن میزان مشارکت مردم است. هر قدر مشارکت گسترده تر باشد یعنی اراده مردم به تغییر جدی تر و آمادگی آنان برای حضور و دخالت و مبارزه بیشتر و در نتیجه میدان عمل قدرت محدودتر است. برعکس مشارکت اندک مردم نشانه آن است که مانورهای قدرت کارساز بوده و موفق شده مردم را از امکان تغییر ناامید یا آنها را متقاعد کند که آمدن و رفتن این یا آن مجلس یا رئیس جمهور تاثیری در وضع آنان نخواهد داشت و قدرت در برابر مردم عقب نشینی نخواهد کرد.

بزرگترین بحران های قدرت حاکم در جمهوری اسلامی همواره با بالاترین میزان مشارکت ها همراه بوده است. مانند بحران انتخابات دوم خرداد، یا مجلس ششم یا انتخابات ۸۸ که بالاترین میزان مشارکت تاریخ جمهوری اسلامی را داشت و بزرگترین بحران را هم برای باند حاکم بوجود آورد. برعکس انتخابات دوم شوراها که با مشارکت اندک مردم توام شد به قدرت این پیام را داد که می تواند برنامه های خود را بدون انتظار مقاومت جدی به پیش برد و چنین نیز کرد که حاصل آن روی کار آوردن احمدی نژاد و دست زدن به کودتا برای حفظ وی بود.

برخی، به ویژه در بیرون از کشور، شرکت مردم در انتخابات را نشانه "توهم" آنان به امکان تغییر در چارچوب حکومت کنونی با اصل ولایت فقیه و عدم شرکت را نشانه آگاهی و "رادیکالیسم" وانمود می کنند. در واقع این عده درکی سطحی از "تغییر" دارند و همچنان در فضای پیش از انقلاب ۵۷ سیر و سیاحت می کنند. انقلاب ۵۷ درک مردم ما را از تغییر یک گام تاریخی به پیش برده و البته همه دستآوردها و تناقضات آن انقلاب نیز در این درک بازتاب پیدا کرده است. مردم ما امروز می دانند که صرف سرنگون کردن یک حکومت هم می تواند به تغییرات دلخواه در همه عرصه ها منجر نشود اگر توام با پیش بینی و تدارک شرایط بعدی نباشد. اکثریت مردم کشور ما امروز نه تنها به احتمال مرگ علی خامنه ای می اندیشند بلکه بیش از آن به این فکر می کنند که بودن یا رفتن وی چه پیآمدهای مثبت یا منفی برجای خواهد گذاشت و اوضاع را بهتر یا بدتر خواهد کرد. این یعنی سطحی بالاتر از آگاهی و تصور اینکه با رفتن این یا آن فرد، یا حذف این یا آن نهاد از قانون اساسی الزاما همه چیز درست خواهد شد یا نخواهد شد. درک بخشی از نیروهای اپوزیسیون به ویژه در بیرون کشور از تغییر در این سطح است. اینکه این یا آن اصل از قانون اساسی کنار گذاشته شود یا این یا آن فرد جای خود را به دیگری بدهد یا این یا آن نهاد حذف شود. در حالیکه اتفاقا مردم ما درکی عمیق تر از تغییر دارند. رفتن و بودن این فرد یا آن نهاد تاثیری ندارد اگر نیرو و شرایط جایگزین آن پیشتر فراهم نشده باشد. و در مبارزه برای ایجاد شرایط لازم برای تغییرات است که این یا آن فرد یا نهاد یا اصل قانون اساسی زائد بودن خود را نشان می دهند و امکان کنار گذاشته شدن آنها فراهم می شود.

اینان مبارزه برای تغییر را از خود تغییر جدا می کنند. گویی مردم براثر سختی معیشت و وضع زندگی به طور ناگهانی به ضرورت تغییر معتقد می شوند و انوقت برعلیه حکومت می شورند و آن را تغییر می دهند. در حالیکه مبارزه برای تغییر جزئی از روند تغییر است. در این مبارزه است که هم آن نیروی لازم برای تغییر گرد می اید، هم نهادها و اشخاصی که باید کنار روند و حذف شوند آشکار می شود و هم نیروی جایگزین آن ساخته می شود.   

تغییر را باید پیش بینی کرد، تدارک دید و شرایط تغییرات بعدی را درون وضع کنونی ساخت. برای این کار راهی موثرتر و کم مشکل سازتر از انتخابات وجود ندارد. هر قدر میزان مشارکت مردم در این تغییر گسترده تر باشد شرایط برای ادامه تغییرات و برداشتن گام های بعدی مساعدتر خواهد بود.

 

 تلگرام راه توده: https://telegram.me/rahetude

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 542 راه توده - 6 بهمن ماه 1394

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت