راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

ایرج اسکندری

از بیم روحانیت

با انقلاب 57

مخالفت بود!

 

 

پیشانی بلند و قامتی کوتاه تر از متوسط؛ خصوصیات ظاهری زنده یاد ایرج اسکندری بود. برادرزاده سلیمان میرزا اسکندری، از گروه 53 نفر و از بنیانگذاران حزب توده ایران.

نماینده دوره چهاردهم مجلس شورای ملی، وزیر هنر و پیشه در کابینه قوام السلطنه و سالها (تا انقلاب 57) دبیر اول حزب توده ایران. بسیار خوش طبع و بذله گو بود. تاریخ باستان ایران را خوب می شناخت و یکی از خبرگان آثار باستانی ایران بود. اگر، در همین ابتدا ننویسیم که او در کنار شادروان تقی ارانی، نخستین دوره مجله وزین "دنیا" را منتشر می کرد، کوتاهی کرده ایم.

ایرج اسکندری در1286 شمسی متولد شد. شش سال در خارج از کشور تحصیل کرد و چهار سال تمام در زندان رضاشاه بسر برد. ترجمه فارسی "کاپیتال" مارکس شناسنامه دانش و تسلط او به زبان های فارسی و فرانسه است.

18 ساله بود که مدرسه سیاسی را تمام کرد و بعدها در این رشته تخصص یافت. در1310 از اروپا به ایران بازگشت و با همکاری دکتر ارانی مجله "دنیا" را تاسیس کرد. مقالات اقتصادی این مجله را عهده دار شد.

در دوران تحصیل خویش به ترتیب در شش دبستان و دبیرستان و دانشکده ایران و فرانسه تحصیل کرد.

در فرانسه بدون اینکه دکتر ارانی را که در آن موقع مقیم آلمان بود ملاقات کرده باشد پایه های دوستی خود را با او ریخت و با هم برای مبارزه هم آهنگ شد.

در 1315 به محض آنکه صدرالاشراف وزیر دادگستری شد از کار خود در وزارت دادگستری استعفا داد. برای او این یک پرنسیپ بود که با امثال "صدر الاشراف" همکاری غیرممکن هم نکند. او حقوقدانی مسلط به فلسفه و علم اقتصاد بود.

در محاکمه 53 نفر زیرکانه ترین دفاع  حقوقی، دفاع ایرج اسکندری از گروهی بود که به جرم مطالعه مارکسیستی بازداشت شده بودند.

زمانی که رضا شاه سقوط کرد و درهای زندان به روی زندانیان سیاسی وقت باز شد، او در محوطه زیر8 زندان همه زندانیان سیاسی را به احترام دکتر ارانی فراخواند تا بایستند و به یاد او که بزرگترین قربانی دخمه های مخوف زندان رضاخان بود سکوت کنند. آنها با ارانی به زندان رفته بودند و بدون ارانی آزاد می شدند. این اولین مراسم یاد بود دکترارانی بود، که بعدها هر سال به همت توده ای ها برگزار شد.

پس از آزادی در تاسیس حزب توده ایران شرکت موثر داشت. در سال دوم آزادی خود از زندان امتیاز روزنامه "رهبر" را گرفت و برای سال ها، همین روزنامه که مدیریت آن با ایرج اسکندری بود مشهورترین و پر تیراژ ترین ارگان حزبی در خاورمیانه بود.

در نخستین کنگره حزبی عضویت او در کمیته مرکزی تثبیت و عضو هیات سه نفره دبیران سیاسی حزب توده ایران شد.

در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی از شهرستان ساری به نمایندگی مردم انتخاب شد و در همین مجلس معروف ترین نطق های پیش از دستور و پیشنهادهای قانونی متعلق به ایرج اسکندری بود.

زنده یاد ایرج اسکندری عمیقا معتقد به اصول دمکراسی بود و برای دفاع از آن از هیچ فرصتی چشم پوشی نکرد. حتی در دولت علی امینی که فضای نیمه باز سیاسی اعلام شده بود، ایرج اسکندری آمادگی خود را برای بازگشت از مهاجرت به رهبری وقت حزب اعلام داشت. از او درباره نحوه ورودش به ایران سئوال کردند و اسکندری گفت:

"مهاجرت، مثل یک سفر است. من از سفر به ایران باز می گردم. در فرودگاه مهرآباد خود را معرفی می کنم و سپس مثل همه ایرانی های دیگر می روم به خانه ام تا صبح روز بعد بروم سر کارم. یعنی مرخصی و سفر تمام شده و باید کلوپ حزب توده ایران را باز گشود!"

نه دولت امینی برای چنین فضای باز سیاسی بر سر کار آمده بود و نه حزب توده ایران درنده خوئی دربار شاهنشاهی را فراموش کرده بود. عمر دولت امینی بسیار کوتاه بود و امریکائی ها شاه را به امینی ترجیح دادند! میتینگ یکصد هزار نفره میدان جلالیه تهران که ملیون و دانشجویان مبتکر آن بودند اما به چپ روی ملیون ختم شد، یگانه یادگار دمکراسی دوران علی امینی باقی ماند.

ایرج اسکندری  به روحانیت، پیوسته به چشم پاسداران اختناق می نگریست و به همین جهت نیز از سرانجام انقلاب 57 در بیم و هراس بود و در دوران انقلاب طرفدار فاصله گیری از سرنگونی مسلحانه نظام شاهنشاهی بود. از ابتدای سال 55 می دانست کار شاه و نظام او از مرز رفرم و اصلاحات گذشته است، اما همچنان امیدوار بود جبهه ای مرکب از نیروهای ملی سرنوشت کشور را پس از سرنگونی شاه برعهده بگیرند. این آرزو و امید اسکندری بود، اما انقلاب حکم خود را می راند و سیل از کوه سرازیر شده بود. اختلاف دیدگاه ها در مرکزیت حزب پیرامون مسائل انقلاب 57 بالا گرفت و زنده یاد اسکندری همانقدر از انقلاب فاصله گرفت که نورالدین کیانوری با آن همسوتر شد. سرانجام نیز، همزمان با بازگشت آیت الله خمینی به ایران و در آستانه پیروزی انقلاب 57 سکان رهبری حزب توده ایران از ایرج اسکندری که زیر بار انقلاب نرفته و بیم خود را از سلطه روحانیون بر کشور رسما اعلام داشته بود، گرفته شد و به کیانوری که مبتکر سیاست همسوئی با انقلاب بود سپرده شد.

پس از یورش به حزب توده ایران، آغاز مهاجرت جدید و تشکیل پلنوم 18 در مهاجرت نوین، ایرج اسکندری نه با داعیه رهبری مجدد حزب توده ایران، بلکه با چهره منتقد روحانیون و منتقد سیاست خط امام، اما برای احیای دوباره رهبری حزب توده ایران، در این پلنوم حضور یافت. چه در جلسات عمومی و چه در دیدارهای خصوصی افسوس خود را از بازگشت همه کادرهای ورزیده و ارزنده حزب توده ایران به کشور بیان داشت. همه آنها که در زندان جمهوری اسلامی بودند. با صراحت اعلام داشت که نباید همه کادر رهبری حزب را به داخل کشور فرا می خواندیم، خوش باوری و اعتماد به خمینی و اطرافیان او بیش از ظرفیت واقعی آنها بود. اسکندری از معدود شرکت کنندگان کنگره 18 بود که در حضور بزرگانی چون رادمنش، اردشیر آوانسیان، داوود نوروزی و... چند بار اطمینان خود را از قتل عام همه زندانیان توده ای در جمهوری اسلامی مطرح کرد.

به کانال تلگرام راه توده بپیوندید:

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                      راه توده شماره 563 - 21 مرداد ماه 1395

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت