راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

در آنسوی سالها

و رویدادها

یادآوریم کسانی را

که سکانداران

حزب توده ایران بودند

 

 

دکتر هوشنگ منتصری، خواهر زاده  شادروان دکتر رضا رادمنش دبیر اول وقت حزب توده ایران بود. کتاب کوچکی را تحت عنوان "در آنسوی فراموشی" درباره زندگی سیاسی وی در ایران منتشر کرده است. این کتاب حدود 100 صفحه است که بسیاری از صفحات آن عمدتا توصیف دوران نوجوانی و جوانی خود نویسنده و تاثیر دکتر رادمنش بر وی است. با آنکه نویسنده این کتاب، در جوانی خود توده ای بوده، در آستانه 28 مرداد و در سال های پس از آن خود را کنار کشیده و حتی در زمان شاه رئیس دانشگاه و برای مدتی کوتاه استاندار کرمان نیز شد. به همین دلیل نوشته های او بطور طبیعی آلوده به ضدیت با حزب توده ایران و اردوگاه سوسیالیستی وقت است. این ضدیت در افکار و نوشته های او مشهود است، اما در خلال همین نوشته ها استواری زنده یاد رادمنش بر سر عهد و پیمان حزبی اش چنان است که او را گریزی از نوشتن آن نیست.

علیرغم توده ای ستیزی منتصری، شیفتگی و رابطه شاگرد و استادی بین او و دکتر رادمنش به گونه ایست که وی به ناچار در بسیاری زمینه ها امانت داری را مراعات کرده است. منتصری از آن نسل کارگزاران رژیم پس از کودتای 28 مرداد است که دستگاه شاهنشاهی اعتماد چندانی به آنها نداشت و جز در رده های علمی و یا معاون وزیر و یا استاندار از تخصص و کارائی آنها بهره نمی گرفت. او مدتی رئیس دانشگاه تبریز بود و در اوج اعتصابات دانشجوئی آغاز دهه 50  و خواست دانشجویان برای تغییر رئیس دانشگاه برکنار و به تهران احضار شد. پس از مدتی به استانداری کرمان فرستاده شد. در آنجا نیز دسته بندی های محلی که مظفربقائی بنیانگذار حزب "زحمتکشان" و ساواک نیز در آن نقش داشتند چنان عرصه را بر وی تنگ کرد که استانداری را رها کرده و به تهران آمد و دیگر بازنگشت. در کرمان، که حرف آخر را مظفربقائی می زد، ترتیبی دادند تا از پله های استانداری سقوط کند. وقتی به تهران رسید یک پایش می لنگید!

در کتاب او یک فصل مهم و تاریخی از زندگی دکتر رادمنش غایب است و نویسنده کتاب از آن اطلاع نداشته است. او نمی دانسته، که دکتر رادمنش در آخرین هفته های عمر خود، از بیمارستان مرخصی گرفت و برای شرکت در پلنوم 18 حزب توده ایران (اوائل بهمن ماه 1362) که برای احیای رهبری حزب تشکیل شده بود، از شهر لایپزیک خود را همراه با داوود نوروزی و ایرج اسکندری به پایتخت چکسلواکی "پراگ" رساند. او در این پلنوم، که هم زمان شد با آغاز محاکمه افسران عضو حزب توده ایران به دادستانی و ریاست دادگاهی "ریشهری"، پیشنهاد صدور فوری بیانیه در فراخوان حمایت جهانی از قربانیانی که به محاکمه کشانده شده بودند را داد. او خواهان محکوم ساختن این نمایش مضحک و در عین حال خونین شد و همه توده ای ها را به حفظ وحدت و دفاع از زندانیان توده ای فراخواند. رادمنش به فاصله کوتاهی پس از بازگشت از پلنوم 18 کمیته مرکزی حزب توده ایران که در آن بقایای نسل اول پایه گذار حزب توده ایران ( نظیر اردشیر آوانسیان، اکبر شاندرمنی، ایرج اسکندری و...) حضور یافته بودند چشم بر جهان فرو بست.

گزارشی را که می خوانید با ذکر مقدمه بالا، از کتاب مورد بحث دکتر منتصری برگرفته و تنظیم کرده ایم تا یادنامه ای باشد، - هر چند نه در خور زندگی و شخصیت دکتر رادمنش- برای او. انسان شریف و آزادیخواهی که با دکتر اقبال نخست وزیر و وزیر نفت شاه همکلاس بود اما راهش از او جدا و دکتر مصدق ستایشگر دانش و خوی ملی او در مجلس چهاردهم بود.

 

دوره چهاردهم مجلس شورای ملی، یکی از بحث انگیزترین دوره های پارلمانی در ایران است. تا قبل از انتخابات این دوره از تاریخ مجلس و پارلمان در ایران، که در نیمه دوم سال 1322( دو سال پس از سقوط رژیم دیکتاتوری رضاخان) و در کابینه "علی سهیلی" انجام شد، شعارهای تاکتیکی حزب توده ایران بصورت گسترده در میان مردم جای خود را باز کرده بود. در راس این شعارها "نان برای همه- بهداشت برای همه- فرهنگ برای همه" قرار داشت که در میان کارگران، دانشجویان، جوانان و روشنفکران کشور با استقبال روبرو شده بود. حزب توده ایران با همین شعارها توانست تشکیلات خود را استحکام بخشیده و آماده حضور در انتخابات مجلس چهاردهم شود.

انتخابات برگزار شد و علیرغم همه کارشکنی ها، مانع تراشی ها و تبلیغات سنگین خوانین در روستاها و همه نوع مداخلات شهربانی و وزارت کشور، که از دربار شاهنشاهی خط می گرفتند، حزب توده ایران توانست هفت نماینده مستقیم حزب را با آراء سنگین مردم به مجلس بفرستد و فراکسیون حزب توده ایران را در مجلس تشکیل دهد. این در حالی بود که جمع دیگری از نمایندگان این دوره از مجلس نیز، یا هوادار برنامه های حزب بودند و یا در پارلمان به طرح ها و پیشنهادهای فراکسیون حزب توده ایران رای می دادند و فراکسیون 7 نفره حزب را تقویت می کردند.

حضور دکتررضا رادمنش در مجلس و در راس فراکسیون پارلمانی حزب، اعتبار ویژه ای به فراکسیون داد. او علیرغم همه نوع تلاش قوام السلطنه برای کسب آراء خوانین و زمینداران بزرگ لاهیجان جهت راه یافتن به مجلس، از لاهیجان انتخاب شده و راهی مجلس چهاردهم شد. او در آن زمان تحصیل کرده ترین شخصیت علمی از لاهیجان  و یکی از نخبگان تحصیل کرده ایران بود.

پس از افتتاح مجلس چهاردهم، دکتر مصدق  که وکیل اول تهران شده بود، با اعتبارنامه سید ضیاء الدین طباطبائی، روحانی انگلیسی و از لباس درآمده و عامل کودتای 1299 رضاخان به مخالفت برخاست و این آغاز چالش های جدی مصدق با روحانیت وابسته به انگلیس بود، که هنوز عواقب و عوارض آن در ضدیت ارتجاع مذهبی، طرفداران حجتیه و طیف مدرسه حقانی در حاکمیت جمهوری اسلامی ادامه دارد.

از طرف فراکسیون حزب توده ایران، رضا رادمنش و تقی فداکار عضو دیگر فراکسیون حزبی از مخالفت دکتر مصدق با اعتبار نامه حجت الاسلام کودتاگر" سید ضیاء طباطبائی" حمایت کردند.

از دیگر همسوئی های فراکسیون حزب توده ایران با فراکسیون ملیون به رهبری دکتر مصدق در مجلس چهاردهم، سخنرانی پرشوری است که زنده یاد رادمنش مقارن مذاکرات امریکائی ها با دولت "ساعد" در سال 1323 در مجلس ایران کرد. او در این سخنرانی با هر گونه اعطای امتیاز نفت به بیگانگان مخالفت کرد.

رادمنش در همین سخنرانی که در تنفس مجلس دکتر مصدق شخصا به رادمنش بخاطر آن تبریک گفت، چنین گفت:

«همه آقایان مطلع هستند که از چندی قبل در جراید داخلی و خارجی مفصلا راجع به نفت ناحیه جنوب شرقی ایران مطالبی نوشته می شود. از جمله اینکه آقای دکتر میلسیپو برای مطالعه در اطراف این موضع دو نفر مستشار نفتی از امریکا استخدام کرده اند تا در خصوص امتیاز استخراج نفت این منطقه با آنها مشورت نمایند. علاوه بر این جریان یک جریان دومی هم وجود دارد و آن جلساتی است که آقای نخست وزیر "ساعد" در هفته های اخیر با یک عده از آقایان نمایندگان تشکیل داده اند تا مذاکراتی در کلیات مسئله نفت به عمل آورند که امیدوارم این دو جریان مربوط به یکدیگر نباشند. خواستم عرض کنم که بنده و رفقای فراکسیون حزب توده ایران با دادن هر گونه امتیاز به دولت های خارجی به طور کلی مخالفیم. عقیده دارم همانطور که ملت ایران توانست راه آهن را احداث کند، یقین دارم که با کمک مردم و سرمایه های داخلی ما می توانیم تمام منابع ثروت این کشور را استخراج کنیم تا بلکه از این طریق چاره ای برای فقر و بدبختی اکثریت مردم این مملکت به عمل آید...»

نخست وزیر "ساعد" در پاسخ به سخنان رادمنش گفت:

«...این یک مسئله نظری است و مربوط به دولت نیست، مجلس هر تصمیمی که دراین خصوص اتخاذ کند دولت تابع آن خواهد بود...»

دکتر رادمنش، پس از توضیحات نخست وزیر یکبار دیگر اجازه سخن خواست و در پاسخ گفت:

«... بنده همان مطلب مربوط به مسئله نظری را که آقای نخست وزیر اشاره کردند قبول دارم، عرض من فقط این است که خوب بود قبل از هر نوع مذاکره ای با خارجیان قبلا با مجلس مشورت به عمل می آمد و نظر مجلس خواسته می شد که آیا مجلس شورای ملی حاضر، یعنی مجلس چهاردهم اصولا با دادن امتیازات به دولت ها و شرکت های خارجی موافقت دارد یا نه؟ این سیاست استتار دولت برای ما نگران کننده است. دولت می توانست لااقل متخصصینی را که برای مطالعه و مشاوره دعوت کرده از ملیت های دیگر(غیر امریکائی) باشند.»

دکتر رادمنش فردای این سخنرانی در یک مصاحبه مطبوعاتی شرکت کرد و گفت:

«... حزب توده ایران اعطای هر گونه امتیاز را در چنین شرایطی که تمام دنیا در آتش جنگ می سوزد مردود می داند و بالاخره آن که حزب ما مخالف هر گونه سیاست استتار در مسئله نفت بوده و معتقد است که دولت می بایستی قبل از آغاز مذاکرات از مجلس شورای ملی نظرخواهی می کرد!»

(بخش بعدی این گزارش را در راه توده 559  بخوانید.)

 

به کانال تلگرام راه توده بپیوندید:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                      راه توده شماره 558 - 10 تیرماه 1395

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت