راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

مقاله نویسی

روضه "پنج تن

آل عبا" نباید

از کار در بیآید!

 

 

گهگاه دوستانی، برخی نوشته های خود را جهت انتشار برای راه توده فرستاده اند، که ما انتشار آنها را بدلیل سبک نگارش و شیوه استدلال مناسب انتشار تشخیص نداده ایم. البته، اغلب نیز بصورت خصوصی برای آنها دلائل خود را بر شمرده ایم. از احمدی نژاد عبور کرده و می رسند به روحانی و انتخابات مجلس!

گاهی در بزنگاه های اعلام مواضع سیاسی، مقالات تحلیلی می نویسند که فاقد صراحت کلام و توصیه و کوتاه نویسی است. این نوع مقالات اغلب به روضه پنج تن آل عبا می ماند. ما در جریان همین انتخابات هفتم اسفند شاهد اینگونه مقالات (حتی با توصیه چند پهلو برای شرکت در انتخابات) بودیم. مقالاتی که به سبک گزارش شهردار به شورای شهر می ماند تا مقاله سیاسی و توده ای. این مقالات هرگاه که بنام توده ای منتشر می شوند، فاجعه بارتراند، زیرا از سبک و سیاق مشخص و آشنای توده ای بی بهره اند و آلوده به لغات و استدلال ها و شیوه نگارشی شبیه مقالات و بیانیه های نهضت آزادی و یا قوچانی در روزنامه شرق!

نمی توان همه محفوظات و اطلاعات خود را بصورت لجام گسیخته ریخت روی کاغذ. حتی تسبیح یکصد دانه شاه مقصود را هم به نخ می کشند و مهره ای بنام عمامه را بالای آن می گذارند و بعد می دهند دست طالب ذکر!

 

هر مقاله ای باید هدف مشخصی داشته باشد و برای انتقال این هدف مشخص به خواننده باید نظم مطلب در محدوده سوژه و در حداقل جملات حفظ شود. در عین حال که باید فارسی را به گونه ای نوشت که خواننده به آسانی و گام به گام همراه نویسنده حرکت کرده و به پایان نوشته و همان نتیجه ای برسد که نویسنده در نظر داشته است.

ابراهیم گلستان در کتاب گفتگو با وی که ما نیز در راه توده بخش هائی از آن را منتشر کرده و خواهیم کرد، درباره این نوع مقاله نویسی جمله ای تاریخی می گوید. می گوید: آنها (مقاله نویسان) یک چیزهائی می نویسند که نه خودشان می فهمند چی نوشته اند و نه خواننده می فهمد."

از دشواری های مقاله نویسی، همین دو مسئله است. یعنی حرکت در محدوده سوژه و محدود نگهداشتن حجم نوشته. آنچنان که خواننده در نیمه راه خسته نشده و ادامه خواندن را رها نکند.

به توده ای ها می توان توصیه کرد به خود زحمت داده و شماری از مقالات قدیمی مجله دنیا را مطالعه کنندد، تا متوجه شوند قدمای توده ای چگونه می نوشتند و این نکات را مراعات می کردند. حتی درباره مهم ترین مباحث فلسفی. مقالات پروفسور آگاهی، مقالات احسان طبری، مقالات ایرج اسکندری، نوشته های کوتاه و منسجم منوچهر بهزادی، مقالات بهرام دانش، نوشته های امیرنیک آئین، مقالات عبدالصمد کامبخش و خانم ملکه محمدی و.... همگی در چارچوب همین شیوه نگارش تنظیم می شدند. کار در رادیو پیک ایران، در سالهای نیمه دهه 1340 و نیمه دهه 1350 و تمرکز هیات تحریریه در یک محل، این فرصت تاریخی را فراهم آورد تا نویسندگان آن رادیو که بعدها تقریبا همگی از رهبران حزب توده ایران شدند، یکی از شیواترین و منسجم ترین شیوه های نگارش را از خود به یادگار بگذارند. این سبک به سبک توده ای مشهور شد. چنان که مخالف و موافق حزب توده ایران، این حزب را با این سبک نگارش می شناسد.

حتی تحلیل های نورالدین کیانوری و یا مقاله بسیار مهم ایرج اسکندری در شرح طرح برنامه جدید حزب توده ایران در سال 1350 که تاکنون چندین بار در راه توده آن را معرفی کرده و از همه توده ایها خواسته ایم آن را با دقت بخوانند و شیوه استدلال و فارسی نویسی را از آن بیآموزند نیز در حجم و بر محور موضوع چنان متمرکز است که حیرت بر می انگیزد.

در برخی نوشته های مفصلی که دریافت می کنیم می توان مطالب مطرح شده در آنها را تفکیک و رده بندی کرد و از آنها چند مقاله مختصر و منسجم و مستقل تنظیم کرد.

هرگز نباید درک خوانندگان را که ممکن است خود نویسنده نباشند اما دارای درک شیوه ها هستند دست کم گرفت. بسیاری از مردم ممکن است نویسنده نباشند و حتی بلد نباشند برای مادرشان هم نامه بنویسند، اما وقتی مطلبی را می خوانند سریع می خواهند آن را درک کنند و این هنر نویسنده است که بین دانسته های خودش و فهم دانسته های محدود خواننده پل بزند. هنگام نگارش یک مقاله هرگز نباید تصور کرد که خواننده چیزی را که شما از طرح آن صرفنظر می کنید میداند. خیر همیشه باید اصل را بر آن قرار داد که خواننده از گذشته موضوعی که می خواهید بنویسید اطلاعی ندارد و یا اطلاعاتش را فراموش کرده است. به همین دلیل باید در مختصرترین جملات به این گذشته نیز پرداخت. اما این نیز به آن معنی نیست که پرنویسی و پراکنده نویسی کنیم.

پیش از نوشتن، بهتر است ابتدا موضوع را انتخاب کنید و محدوده مسئله ای را که می خواهید طرح کنید اول برای خودتان مشخص کنید و حوصله و اطلاعات مخاطب را هم در نظر بگیرید، آنگاه دست به قلم ببرید.

 

شاید رعایت این 10 اصل حداقل برای توده ایهائی که می خواهند مقاله و تحلیل بنویسند مفید باشد:

 

1- مقاله نباید طولانی باشد. مردم فرصت و حوصله خواندن مقالات، بویژه مقالات سیاسی بلند را ندارند.

2-  سوژه هر مقاله باید مشخص باشد و آنچه نوشته می شود مستقیما بر محور آن نوشته شود. هر نوع حاشیه رفتن در مقالات که متاسفانه هم در داخل و هم خارج از کشور متداول شده ذهن خواننده را از اصل موضوع دور می کند.

3- پاراگراف های مقاله حداکثر باید دو خط و نیم باشد. بلندتر و طولانی تر از این، نفس خواننده را می گیرد و اجازه نمی دهد او روی اصل موضوع متمرکز بماند.

4- گاهی نمک وسط یک مقاله جدی اگر درست و به جا به کار برده شود خیلی موثر است. این نمک می تواند یک ضرب المثل به جا و یا یک بیت شعر بموقع باشد و گاهی یک شوخی غیر توهین آمیز.

5- برخلاف قلنبه نویسی ها و فضل فروشی هائی که در مقاله نویسی های سیاسی رایج شده، باید از کلمات ساده در مقاله نویسی استفاده کرد. این ساده نویسی هرگز به معنای کم سوادی نویسنده نیست، بلکه برعکس، دلیلی است بر تسلط او هم به موضوع مورد نظر و هم تسلط به زبان مردم نه معدود خوانندگانی که خود اهل این نوع قلنبه نویسی ها هستند. (برای نمونه دوم مراجعه کنید به مقالات امثال فرج سرکوهی!)

6- ابتدا سوژه ای که می خواهید بنویسید باید برای خودتان کاملا پخته شده باشد و در ذهن خودتان آن را منسجم داشته باشید. این از مهم ترین بخش های اصول مقاله نویسی است. وقتی ذهن منسجم باشد نیاز به حاشیه پردازی نیست. بسیاری از حاشیه پردازی ها در مقالات بلند بالا در حقیقت گره های ذهنی خود نویسنده است که در میان آنها خود بیش از خواننده دست و پا می زند. کسی که ذهن منسجم داشته باشد در کوتاه ترین جملات و کمترین حجم مطلبش را مطرح می کند.

7- در تمام مراحل تنظیم و نوشتن یک مقاله، نویسنده باید خود را جای خواننده بگذارد و بر ابهامات و سئوالات خوانندگان پاسخ بدهد. این فرض که خواننده فلان مسئله را که برای همه آشکاراست میداند بسیار اشتباه است. بنابراین اگر نیاز باشد باید در کوتاه ترین اشارات خواننده را با گذشته یک موضوع آشنا کرد.

8- در نوشتن مقاله، تا آنجا که ممکن شود باید از به کار بردن صفات پرهیز کرد. جنایتکار، دیو صفت، خائن، نادان، وطن فروش و ... این صفات در ذهن خواننده پیشداوری نویسنده را تداعی می کند و از باور او به اصل موضوع کم می کند. یکی از بزرگترین اشتباهات شیوه تبلیغاتی در جمهوری اسلامی همین نکته بسیار مهم است. تا حدی که اعتماد مردم از رسانه های حکومتی سلب شده است.

9- نحوه شروع هر مقاله، خبر و یا گزارش که به آن "استارت" می گویند قطعا مهم ترین بخش این کار است. نویسنده ای که موفق شود با اولین جمله استارت، خواننده را جلب کند، قطعا نویسنده ای موفق است. این استارت حتما باید ابتکاری و نو باشد.

10- اهمیت انتخاب عنوان برای مقاله ای که می نویسید آنقدر زیاد است که گاهی با کل مقاله ای که نوشته شده برابری می کند. انتخاب عنوان برای قصه، رمان، خبر؛ گزارش و ... نیز در همین حد است. این مسئله آنقدر اهمیت دارد و چنان تخصصی است که اغلب شعرا، نویسندگان و حتی برپاکنندگان نمایشگاه ها و یا فیلمسازان برای یافتن عنوان مناسب به متخصصینی که ذوق این کار را دارند مراجعه می کنند. در واقع این بخش کار، نوعی هنر است. گاه به حس و حالی نیازمند است شبیه حس و حالی که شاعر برای گفتن شعر بدان نیازمند است. بنابراین نباید متعجب شد که کسی می تواند یک قصه و یا یک رمان بنویسد، مقاله بنویسد و یا نقاشی بزرگ و شاعری مشهور باشد اما برای انتخاب عنوان کتاب و مقاله و نمایشگاه و فیلمنامه اش به کسانی که دارای این ذوق هستند مراجعه کند.

 ــــــــــــــــــــــــــــــ

تلگرام راه توده: https://telegram.me/rahetudeh

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 543 راه توده - 13 اسفند ماه 1394

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت