راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

جایگاه واقعی

نشریه "نامه مردم"

در کدام جبهه است؟

 

انتخابات هفتم اسفند پایان یافت و ظاهرا همه در آن پیروز شدند. نه فقط درون کشور امثال احمد جنتی و روزنامه کیهان و جبهه پایداری مصباح یزدی خود را پیروز انتخابات می خوانند، بلکه سلطنت طلبان خارج کشور و مجاهدین خلق و حزب کمونیست کارگری و راه کارگر و هسته اقلیت و پروژه اکثریت و همه تحریم کنندگان انتخابات هم نتیجه انتخابات را یک پیروزی و تحقق پیش بینی های خود تلقی می کنند. در میان این جمع جور، وصله ناجور نشریه "نامه مردم" است که اگر ادعای "ارگان مرکزی حزب توده ايران" را با خود یدک نمی کشید و آن را بد آوازه نمی کرد نوشته هایش در حد بقیه طیف طرفدار تحریم در خارج کشور اعتبار داشت و ضرورتی به پرداختن به آن نبود. ولی این ضرورت وجود دارد چرا که باید حساب حزب توده ايران و حساب توده ای ها را از آنچه در این نشریه منتشر می شود قاطعانه جدا کرد.

ما نمی خواهیم وارد این بحث بنظر برخی "مهم" بشویم که آیا نامه مردم انتخابات را تحریم کرد یا فقط رای نداد یا بنظر برخی اصلا حتی سخن از رای ندادن هم نکرده و تصمیم را به مردم واگذار کرده است! ما نمی دانیم تفاوت تحریم با رای ندادن چیست و در عمل میان این دو چه تمایزی وجود دارد، مفهوم "واگذاری تصمیم به مردم" را متوجه نمی شویم. مانند این می ماند که آقای خاتمی بجای آنکه بگوید به "لیست امید" رای دهید به مردم بگوید به هر کس دوست دارید رای بدهید. البته ایشان بعد هر کس برگزیده می شد می توانست بگوید مردم به توصیه من عمل کرده اند و بشود بزرگترین پیروز انتخابات! ولی در واقع دادن و ندادن چنین توصیه ای و بود و نبود چنین فردی برای مردم دیگر چه فرقی دارد؟ "واگذاری تصمیم به مردم" که برخی از هواداران "نامه مردم" از آن سخن می گویند اعتباری در همین حد دارد. ضمن اینکه نشریه ای که هواداران خود آن هم بالاخره نمی دانند که موضعش در انتخابات چه بوده و چه نبوده، وزن و اهمیت و اعتبار نظر و سخنش برای توده مردم مشخص است.

نشریه نامه مردم در انتخاباتی که حداقل شش ماه است تمام فضای سیاسی کشور را زیر سایه خود گرفته است، در حد خود، یعنی نوشتن دو مقاله و صدور یک اعلامیه شرکت کرد. این را باید مقایسه کرد با مثلا حجم ۲۰۰ میلیونی پیامک انتخاباتی در میان مردم یا مراجعه میلیونی به کانال های خبری تلگرام و اینترنت در همین هفته اخیر. این فاصله ایست نه به مسافت بیش از چند هزار کیلومتر از داخل تا خارج کشور، بلکه فاصله ای است به وسعت کیلومترها سال نوری که میان حضور در بطن تحولات و خواست های جامعه با بی خبری و بی تفاوتی نسبت بدان .

نامه مردم در اعلامیه پس از انتخابات خود می نویسد: "هم پیام شرکت‌کنندگان در این انتخابات و هم پیام میلیون‌ها ایرانی‌ای که در این انتخابات شرکت نکردند، اعلام صریح و قاطع انزجار عمیق از رهبری حاکمیت رژیم ولایت فقیه و نهادهای سرکوبگر است. مردم کشور ما در انتخابات اسفند سال ۹۴ بار دیگر اعلام کردند که با این‌گونه شیوهٔ حکومت‌ مدارای سرسازگاری ندارند و خواهان طرد نظام سیاسی‌ای هستند که در آن حق انتخاب آزادانهٔ مردم با ارعاب و سرکوب و «نظارت استصوابی» پایمال می‌‌شود." و نتیجه می گیرد "انتخابات اسفند ۹۴ بار دیگر به روشنی نشان داد که مردم ما خواهان آشتی با مستبدان حاکم نیستند." (نامه مردم. ۹ اسفند ۹۴)

نامه مردم "پیام" انتخابات را با "انگیزه" مردم در شرکت یا عدم شرکت در انتخابات مخلوط می کند. تردید نیست که اکثریت عظیم کسانی که در انتخابات هفتم اسفند شرکت نکردند نسبت به روند کنونی اوضاع عمیقا ناراضی هستند و این نارضایتی در عدم شرکت آنان در انتخابات بازتاب می یابد. ولی "پیام" این عدم شرکت به هیچ عنوان آن نیست که با "شیوه حکومت مداری سر سازگاری ندارند". بر عکس آن است که تسلیم این شیوه حکومت مداری شده اند و برای تغییر آن حاضر به مبارزه در حد دادن یک رای نیستند. این همان پیامی بود که حکومت از عدم شرکت ۹۰ درصد مردم تهران در انتخابات شوراها گرفت. پیامی که به شکل مجلس هفتم درآمد، مجلسی که در شهر تهران ۶۶ درصد در انتخابات آن شرکت نکردند و حکومت همچنان پیام تسلیم گرفت و بسوی ریاست جمهوری احمدی نژاد و کودتا برای حفظ آن گام برداشت.

بنابراین همه کسانی که در انتخابات شرکت کردند و نکردند به این یا آن شکل از اوضاع ناراضی و خواهان تغییر هستند. ولی پیام آن کسانی که در انتخابات شرکت کردند آن بود که آماده اند بایستند و این نارضایتی را به مبارزه و مقاومت برای تغییر تبدیل کنند. پیام آنان که شرکت نکردند آن بود که تسلیم حکومت هستند و حکومت می تواند روی مبارزه و مقاومت و بود و نبود آنان اصولا حساب نکند یعنی برای آنان اعتبار و وزنی در حد اپوزیسیون تحریم کننده خارج کشور قائل شود.

دوم. تا همین چند روز پیش "نامه مردم" شرکت در انتخابات را "بزک کردن رژیم ولایت فقیه" می دانست و در کانال های خبری خود تبلیغ می کرد. چگونه شد که ناگهان پیام شرکت در انتخابات از بزک کردن رژیم تبدیل شد به "اعلام انزجار عمیق از ولایت فقیه و طرد نظام سیاسی استبدادی"؟ مگر نمی نوشتند:

"بزَک‌کنندگان رژیم ولایت فقیه می‌کوشند که بار دیگر مردم را بر سر دو راهی انتخاب میان "بد و بدتر" قرار دهند"؟

یا: "باید این نظر تسلیم‌طلبانه را که شرکت وسیع مردم در انتخابات، در پی ردّ صلاحیت‌های فله ای دگراندیشان، می‌تواند از راه پیدا کردن عوامل خطرناک تندرو (بخش‌های متمایل به احمدی‌نژاد در جبههٔ پایداری) به مجلس جلوگیری کند، به چالش کشید". نشستن در خانه برای انتخاب مجدد امثال مصباح و یزدی و جنتی "تسلیم طلبانه" نیست ولی رای دادن برای بیرون کردن آنان تسلیم طلبانه است.

یا : "باید نشان داد که پایهٔ پروژهٔ اعتمادسازی با حاکمیت در اساس عبور از جنبش سبز و رهبرانِ در حصر آن است." با این حساب میرحسین موسوی هم با شرکت در همین انتخابات از خودش عبور کرده است! بگذریم از آنچه در گذشته و قبل از حصر درباره موسوی در همین نشریه منتشر می شد  و اکنون از تکرار آنها شرم دارند.

یا این جمله نشریه نامه مردم: "تمامی دست‌اندرکاران و بازیگرانی که شورای نگهبان آنان را برای شرکت جستن در انتخاباتِ فرمایشی اسفندماهِ ۹۴ تأیید صلاحیت کرده است، هر یک به‌نوبت، برای نشان دادنِ “رقابتی” بودنِ انتخابات و به‌هدف جلبِ مردم به‌سوی صندوق‌های رأی، نقش‌های متناسب با خود را بازی خواهند کرد.  و یا این نظر: "رژیم ولایی برای تثبیت برنامهٔ خود در دورهٔ پسابرجام نیاز به کسب مشروعیّت سیاسی در انظار جهانیان دارد و سعی خواهد کرد که با تبلیغاتی حساب شده و با شعارهایی بی‌محتوا قشرهای گوناگون جامعه را به شرکت وسیع در انتخابات کنترل شده‌اش تشویق کند". (همه نقل قول ها از نامه مردم ۱۹ بهمن ۱۳۹۴)

اکنون همه اینها به کنار رفت و پیام شرکت در انتخابات تبدیل شد به اعلام انزجار عمیق از حکومت و آمادگی برای مبارزه با مستبدان حاکم و طرد نظام سیاسی؟ چرا روی حرف خود نمی ایستید و نمی گویید پیام شرکت در انتخابات عبارت بود از تسلیم طلبی و بزک کردن رژیم ولایت فقیه و دادن مشروعیت به رژیم ولایی و عبور از رهبران در حصر جنبش سبز و قرار دادن مردم در انتخاب بد و بدتر و دادن مشروعیت به رژیم و شرکت در برنامه های آن دوران پسابرجام و ...؟

ما در پایان چند جمله از مقالات و به اصطلاح تحلیل های اخیر نامه مردم درباره انتخابات را هم می آوریم نه برای خندیدن، نه برای گریستن که برای عبرت گرفتن. نشریه ای که بدنبال راه کارگر و مجاهدین خلق و سلطنت طلب ها و حزب کمونیست کارگری به راه بیفتد تحلیل هایش هم باید به همان راه  برود: پنهان کردن پوچی اندیشه در پشت جمله پردازی های پر طنطنه. بخوانید :

"قبول سهمیه‌بندی اعلام شدهٔ شورای نگهبان در مورد داوطلبان نامزدی مجلس در انتخابات ۷ اسفندماه از جانب روحانی، رفسنجانی، عارف، و لاریجانی را باید تمام شدن مرحلهٔ اصلی تقابل و نزاع بین مجموعهٔ نیروها و جناح‌های بورژوازی (لایه‌های رقیب در دستگاه حکومتی) و قبول تثبیتِ توازن جدید نیروها ارزیابی کرد. این توازن جدید به این معناست که چهره‌های سیاسی و جناح‌هایی که پیش از این ”رقیب“ محسوب می‌شدند، در این مرحله به صورت متّحد در راستای اجرای فراخوان ولی فقیه و تشویق افکار عمومی برای شرکت کردن "حداکثری" در انتخاباتی "با شکوه" نقش خود را ایفا خواهند کرد. به بیان حسن روحانی ما چاره‌ای جز شرکت در انتخابات نداریم."..

"سران حکومت ولایی به منظور سرعت بخشیدن به اجرای برنامه‌های اقتصادی ضرور برای حل بحران عمیق اقتصادی کشور و گشایش روابط اقتصادی با کشورهای سرمایه‌داری غرب در شرایط لغو شدن تحریم‌ها، بعد از انتخابات نیاز به کنترل همه‌جانبهٔ جنبش مردمی و ممانعت از هر گونه گشایش و توسعهٔ سیاسی در کشور دارند. به این ترتیب، سران رژیم به‌طور حساب شده‌ای ایجاد جناح پُرقدرتی در ساختار قدرت را، که مرحله‌های بعدی تثبیت حاکمیت رژیم در دورهٔ پسابرجام و عملکرد آن در چارچوب ملزومات ”طرح خاورمیانه نوین“ را ممکن کند، تسهیل کرده‌اند."

"این جناح پُرقدرت بر پایهٔ وحدت منافع همهٔ بازیگرانی شکل می‌گیرد که در روند مذاکرات هسته‌ ای و تصویب برجام و توافق‌نامهٔ آن نقش ایفا کردند. علی لاریجانی، رئیس مجلس، که تصویب برجام در مجلس را در ظرف ۲۰ دقیقه مطابق با خواست رهبر ممکن کرد، و حسن روحانی که مذاکرات ایران با ۵ + ۱ را بر اساس خواست‌های علی خامنه‌ای هدایت کرد و به پیش بُرد، شخصیت‌های اصلی شکل دهندهٔ این جناح‌اند."..

"نکتهٔ کلیدی در اینجا این است که با اعلام نتیجهٔ بررسی مجدد از سوی شورای نگهبان، اکنون هم برای مردم و هم برای اصلاح‌طلبان حکومتی مشخص شده است که از درون این روند نمی‌توان چشم امیدی به تغییری هرچند کوچک در راه تحقق حقوق مردم داشت. سیاستِ سران رژیم ولایی روشن است. همانند حکومت سلطنتی پیشین، در “ایران اسلامی“ نیز احقاق حقوق بنیادی مردم در چارچوب‌های تعیین شده از سوی حاکمیت استبدادی و فرمانروایی ولایت مطلق فقیه امکان‌پذیر نیست. مردم فقط اجازه دارند که در ”انتخاباتی“‌  شرکت کنند که نامزدهای آن از فیلترهای تاریک‌اندیشان شورای نگهبان عبور کرده باشند، و تازه میزان آرای این نامزدها هم توسط ارگان‌ها و نهادهای امنیتی تعیین خواهد شد." (همانجا)

ـــــــــــــــــــــــــ

تلگرام راه توده: https://telegram.me/rahetudeh

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 543 راه توده - 13 اسفند ماه 1394

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت