راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

برخی بررسی ها- احسان طبری ( 31)

شکنجه و اعتراف گیری

برای کشتن زندیقیان!

شیوه مبارزه خلفا، با زنادقه آن بود که آن ها را به ضرب تازیانه به اعتراف وادارند. یا تصویر مانی را به آن ها به نمایانند. یا شکل دراج یا «مرغ آبی» را بکشند و آن ها را وادارند که بر آن آب دهن بیافکنند و سرانجام متهم به زندقه را در زیر شلاق یا از راه شکنجه می کشتند. مثلا افشین که متهم به زندقه بود، محاکمه شد و به داشتن بت، و کتب عهد ساسانی با جلدهای مرصع و نخوردن گوشت ذبیحه و مختون نبودن متهم گردید و با آن که در قبال این اتهامات دفاع منطقی کرد، مسموع واقع نشد و او را از گرسنگی و تشنگی کشتند و نعشش را به دار آویختند.

 

محتوای واقعی کلمات «زندیق» و «زندقه»

از جهت تاریخی و بازرسی افرادی که به «زندقه» در دوران اموی به ویژه عباسی متهم گردیده اند و نیز با توجه به توصیفی که جاحظ و ابوالعلاء از زنادقه به دست می دهند، باید برای این انتساب هشت گروه زیر را قائل شد:

1) ابتدا به طور اعم معتقدان به کیش مانی و نیز کیش مزدک و خرمدینی و حتی مزده یسنه زرتشتی و شعوبیه ایرانی که به گذشته خود می بالیدند و احیای آن را خواستار بودند و یا رسالات پهلوی و تراجم آن ها و نوشته های ابن مقفع را مطالعه می کرده اند.

2) طرفداران نوافلاطون «مرقیون» و «ابن دیصان» که خود از ریشه های فکری مانی گری است.

3) بی باوران به دین، دهریان و طباعیان.

4) شکاکان در اصول دین، آزاداندیشان، آن هایی که این یا آن مراسم مذهبی را خلاف عقل می دانستند، در عین آن که به طور کلی دین و اصول آن را نفی نمی کرده اند.

5) معتقدان به فلسفه و منطق و تقدم تعقل بر تعبد، یعنی راسیونالیست ها.

6) خوشگذرانان، ظرفاء، باده گساران، متجاهران به فسق، بی اعتنایان به موازین «اخلاقیات رسمی» و منهیات شرعی.

7) مخالفان با دین رسمی مانند «روافض شیعی و غلاه آنان و ملحدان اسماعیلی و قرمطی و یا معتقدان به مذهب اعتزال».

 و هر کسی که خلیفه یا وزیرش یا فرد بانفوذ دیگری به علل سیاسی می خواست از سر راه بردارد، بدون آن که ابدا عقیده ای غیر از عقاید رسمی و مرسوم داشته باشد.

چنان که می بینیم، در ظرف دوزخی «زندقه» هر مظروفی را که می خواستند می گنجاندند. در زبان عربی «زندقه» را به داشتن عقاید ملحدانه با حفظ ظاهر اسلامی تعریف می کنند. خود این تعریف نشان می دهد که حتی مراعات قواعد شرعی شما را نمی توانست از انتساب عقیده باطنی شیطانی و ملعونی در امان نگاه دارد!

فقه حنفی، چنان که ابن تیمیه تصریح می کند، بر آن بود که کفر «زندقه» توبه پذیر نیست و زندیق را به هر جهت باید به سبب زندقه اش کشت. آقای همایی در غزالی نامه این تعصب خشن را که از جمله در نزد اشعریان حدیث پرست بروز می کرد بدین نحو توصیف می کند:

«شیعه و معتزله در مسایل دینی، هم با دلایل فلسفی و عقلی هم با ادله سمعی و نقلی پیش می آمدند، ولی اشاعره و سایر ارباب حدیث، بیشتر با دلایل نقلی و استحسانات کار می کردند و چندان با منطق و فلسفه سرو کار نداشتند: از این رو، در مقابل معتزله در مقام محاجه زبون می گشتند و به استظهار این بی خبری طرف مخالف را به کفر و زندقه نسبت می داند». (چاپ دوم، صفحات 75-76)

با این حال، در میان منتسبین به زندقه گاه واقعا مردان دلیری وجود داشته که عقاید آزاد اندیشانه خود را با بی باکی لرزاننده ای مطرح می ساخته اند و یا به دین و سنتی غیر از دین و سنن رسمی صریحا تظاهر می کردند.

نبرد خلفاء با زنادقه

چنان که گفتیم، نبرد با زنادقه در دوران عباسی و در زمان منصور بسط می یابد، ولی اولین کسی که به عنوان زندقه کشته شد، در زمان خلفاء اموی جعد بن درهم بود.

در زمان عباسی، چنان که گفتیم و به عللی که بیان کردیم، نبرد بین عرب و موالی ایرانی نژاد شدیدتر شد. عباسیان غدارانه از مخالفت ایرانیان با خلفاء جابر اموی استفاده کردند و بر اریکه خلافت نشستند، ولی خود به سخت ترین دشمن ایرانیان بدل شدند تا آنجا که به ویژه از زمان متوکل دست در دامن سرداران ترک زدند تا جلوی رخنه و اعتلای ایرانیان سدی بکشند. شگفت نیست که اکثر «زنادقه» و یا لااقل کسانی که به زندقه متهم گردیدند، از موالی ایرانی نژاد یا خود ایرانیانند. منصور مبارزه با زنادقه را بسط داد و المهدی خلیفه دوم عباسی آن را به عنصر مهمی در سیاست دولتی خود مبدل کرد و مامور عالیرتبه ای به نام «صاحب الزنادقه» به وجود آورد که کارش تعقیب زندیقان بود. اولین نفر که این سمت را داشت عمر کلوازی بود و پس از او این سمت به ابن حمدویه رسید که گویند چون خود در باطن زندیق بود و به شیوه زنادقه که رسم «تقیه» و دین پوشی داشته اند آن را سخت پنهان کرده و حتی به مقام ریاست مبارزه با زنادقه رسیده بود، به زندیقان کمک بسیار کرد و آن ها را از خطر نجات می داد. با این حال، در زمان المهدي  دو بار، یکی در سنه 163 و دیگری در سنه 169 هجری، قتل عام زندیقان رخ داد. المهدی هنگام مرگ به فرزندش موسی الهادی توصیه و تاکید بلیغ کرد که از تعیقیب و کشتار زنادقه غافل نباشد. طبری این توصیه المهدی را در کتاب خود آورده است. این توصیه نامه نشان می دهد که خلیفه چه وحشت مرگباری از این گروه داشته است. هادی نه تنها برای اطاعت امر پدر، بلکه به سبب ضرورت سیاسی به سود خلافت، این وصیت را با خشونتی بی نظیر اجرا کرد و عده کثیری را به عنوان زندیق کشتار کرد. هارون الرشید که روابط بهتری با ایرانیان داشت نسبت به هادی نرم تر رفتار کرد ولی حتی وی که به مناسبت نیل به خلافت همه زندانیان را عفو کرد، متهمان به زندقه را در زندان باقی گذاشت. در زمان مامون که پیوند او با ایرانیان به سبب مادر ایرانی بسیار بود، زندیق کشی فروکش کرد و از آن جا که وی، به شیوه خسرو انوشیروان، دوست داشت مناظرات دینی و مذهبی در محضرش انجام گیرد، گاه متهمان به زندقه را زنهار می داد و آن ها را به بحث با مخالفان وامی داشت. در این زمینه نام یک ایرانی مانوی به نام یزدان بخت رازی در تواریخ آمده است.

شیوه مبارزه خلفا، با زنادقه آن بود که آن ها را به ضرب تازیانه به اعتراف وادارند یا تصویر مانی را به آن ها به نمایانند یا شکل دراج یا «مرغ آبی» را بکشند و آن ها را وادارند که بر آن خدو و آب دهن بیافکنند و سرانجام متهم به زندقه را در زیر شلاق یا از راه شکنجه می کشتند. مثلا افشین که متهم به زندقه بود، محاکمه شد و به داشتن بت، و کتب عهد ساسانی با جلدهای مرصع و نخوردن گوشت ذبیحه و مختون نبودن متهم گردید و با آن که در قبال این اتهامات دفاع منطقی کرد، مسموع واقع نشد و او را از گرسنگی و تشنگی کشتند و نعشش را به دار آویختند.

یکی دیگر از طرق مبارزه خلفاء با زنادقه آن بود که حاملان ایدئولوژی رسمی را وامی داشتند بر زنادقه ردیات بنویسند و به اتکای احادیث یا دلایل بطلان عقاید آن ها را ثابت کنند. از جمله کتابی به نام فی الرد علی المنانیه برای اثبات نادرستی مانی گری که رشته و جریان عمده زندقه بود، نوشته شده است.

به دستور و خواست خلفاء نبرد با «زندیقان» در ایران نیز به ویژه در دوران سلجوقی بسط یافت. خواجه نظام الملک شاهان دیلمی و پیروان تشیع و معتزله را در عراق و باطنیان اسماعیلی همه را «زندیق» می نامد. وی می نویسد:

«لشگر ترک را که مسلمان و پاکدامن و حنفی اند، بر دیلمان و زنادقه و بواطنه گماشتم تا تخم ایشان را از بیخ برکنند. بعضی از ایشان به شمشیر کشته شدند، بعضی گرفتار بند و زندان گشتند، بعضی در جهان پراکنده شدند.»

اعدام، زندان، تواری و مهاجرت! چنین است سرنوشتی که ستمکاران برای هر کسی که جرات ورزد و از حقیقت دفاع کند، روا می دارند.

برای مطالعه بخش های پیشین به لینک های زیر مراجعه نمائید:

 1 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/mars/544/tabari.html 2 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/mars/545/tabari.html 3 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/546/tabari.html 4 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/547/tabari.html 5 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/548/tabari.html 6 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/549/tabari.html 7 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/550/tabari.html 8 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/551/tabari.html 9 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/552/tabari.html 10 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/553/tabari.html 11 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/554/tabari.html 12 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/555/tabari.html 13 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/556/tabari.html 14 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/557/tabari.html 15 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/558/tabari.htm 16 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/559/tabari.html 17 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/560/tabari.html 18- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/561/tabari.html 19 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/562/tabari.html 20- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/563/tabari.html 21- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/564/tabari.html 22 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/565/tabari.html 23 http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/566/tabari.html 24- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/…/tabari.html 25 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/…/tabari.html 26- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/…/tabari.html 27 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/…/tabari.html 28 - http://www.rahetudeh.com/rahetu…/2016/oktobr/571/tabari.html

 29-http://rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/572/tabari.html

 30-

 

تلگرام راه توده:

Https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 575  راه توده -  20 آبان ماه 1395

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت