راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

درس بزرگی

که سوریه توانست

از فاجعه لیبی بگیرد

ترجمه و تدوین عسگر داوودی

 

 

مقاله زیر با استفاده از مقاله ای که در هفته نامه «عصر ما» ارگان حزب کمونیست آلمان منتشر شده تنظیم گشته و به موضوع اعمال سیاست های امپریالیستی در کشور های در حال رشد و جهان سوم می پردازد. برای نیروهای استعماری مهاجم جهت نفوذ در یک کشور و منطقه، محاسبه و بررسی مقتصات آن کشور و منطقه از اصول اولیه سیاست استعماری است. این مقتصات در کل به دو مورد کلی مختص می شود: اول میزان ثروت های آن کشور و دوم نوع و وضعیت حاکمیتی که باید بر آن غلبه کرد.

در وهله اول بررسی می شود که کشوری که باید مورد تهاجم نظامی ( مستقیم و غیر مستقیم) واقع شود دارای چه امکانات (ثروت های طبیعی و نیروی کار ارزان) است و در کدام منطقه سوق الجیشی دنیا قرار دارد؟ چرا که لازم خواهد شد تا در ادامه تسلط نظامی بر آن کشور، از آن کشور بعنوان تخته پرش به دیگر کشورهای مورد نظرمنطقه استفاده شود.

در وهله دوم بررسی می شود که حاکمیت کشوری که باید مورد تهاجم قرا گیرد دارای کدام نقاط ضعف است. معیارهای بین المللی را رعایت می کند؟ وضعیت حقوق بشر در کشور مورد نظر چگونه است؟ وضعیت اقتصادی آن کشور درچه حال است؟ بحران های اقتصادی ـ اجتماعی تا چه حد رشد کرده است؟ میزان محبوبیت و مشروعیت حاکمیت کشور مورد هدف در بین مردم چقدر است؟ البته این موارد کاملا کلی می باشند و در این مطلب بنای بررسی  تحلیلی این موارد کلی نیست. در یک کلام برای تهاجم استعماری ـ امپریالیستی به یک کشور ثروتمند «عدم کفایت» حاکمیت آن کشور بهانه اصلی را در افکار عمومی بین المللی بازی می کند. کشورهائی چون لیبی، سوریه و ج. اسلامی دارای آن نوع حاکمیت هائی هستند که می توانند به عنوان «طعمه ی لذیذی» برای رسانه های زنجیره ای امپریالیستی مورد استفاده قرار گیرند. بحران اقتصادی و اجتماعی در این نوع کشورها زمینه تبلیغات گسترده و زهرآگینی را بر علیه حاکمیت در سطح افکار عمومی جهان فراهم می کند. نیروی مهاجم نیز دقیقا از همین سوراخ ها وارد می شوند: «دیکتاتور هستند، به مردم خود احترام قائل نیستند، بحران اقتصادی مردم را به فلاکت کشانده است.پس لازم است برای نجات این ملت ستمدیده وارد شویم.» این ماحصل وضعیتی است که زمینه دخالت مستقیم و غیر مستقیم خارجی را فراهم می کند. با این مقدمه به سراغ ترجمه مطلب می رویم.

عصرما بدرستی می نویسد که  ابعاد تراژدی که ناتو و متحدانش در لیبی ایجاد کردند روز به روز بیشتر مشخص می شود. تعداد کشته شدگان اشغال این کشور حدود 50 هزار تن تخمین زده شده است. درحالی که پیشتر وزارت دفاع انگلیس آن را حدود 35 هزار تن اعلام کرده بود.

بعدها نیرو های شورشی لیبی که تحت کنترل نیروهای زمینی ناتو نیستند، به جان هم افتادند و این آمار افزایش یافت.

همزمان با این جنگ و کشتار، فساد مالی  در تمامی مناطق شکل گرفته است. میلیاردها دلار پول نفت معلوم نیست به حساب چه کسانی رفته است. داعش برای خود جای پای مستحکمی در لیبی یافته و بخشی از این پول نفت در اختیار آنست و هزینه جنگ در سوریه می شود.

لیبی تبدیل به ویرانه شد. بخشی از سود سرمایه گذاری حاصل از درآمد نفت زمان قذافی در چهار دهه گذشته امکان اجرای پروژه تبدیل آب شور به شیرین از طریق «رودخانه ابرمرد» را فراهم کرد، این پروژه امید به زندگی و رفاه در این بخش از کشور فراهم ساخته بود، بطوری که سن افزایش عمر از 55 سالگی به 77 سالی رسیده بود اما بیان این نوع واقعیات در لیبی در شرایط فعلی به شدت ممنوع است.

کسانی که از حکومت قذافی و یا دستاورد های آن دوره تجلیل کنند به حبس ابد محکوم می شوند.

در حال حاضر واقعیت های موجود لیبی عبارتند از: جنگ داخلی، مفقود شدن لوله های انتقال نفت و متلاشی شدن جامعه در تمامی ابعاد آن.

هنوز ابعاد فاجعه لیبی بر جهانیان آشکار نیست. ثبات اقتصادی ـ اجتماعی در چشم انداز نیست. تعداد فراریان حاصل از اختلافات قومی ـ نژادی بالا است، این اختلافات قومی ـ نژادی بویژه در بین عشایر سیاه پوست و سفید پوست ساکن لیبی به شکلی فاجعه بار شکل گرفته است. سیاه پوستان اغلب به شهر های دیگر فرار کرده اند تا از چنگ سفید پوستان مسلح در امان باشند. این وضع چنان است که دوران آپارتاید در افریقای جنوبی را به یاد می آورد.

این ویرانی و کشتار، برنامه امپریالیسم برای تمامی کشورهای افریقاست و نه تنها برای لیبی.

نگران کننده ترین برنامه در آفریقا تاسیس «آفروکوم» (مرکزکوماندویی امریکا در آفریقا) است که استراتژی ادامه تسلط و گسترش و اعمال سیاست «نئواستعماری» در کل قاره آفریقا را تعیین می کند. این برنامه بلافاصله پس از یک ماه که از سقوط رژیم قذافی گذشت از طرف امریکا با این جملات اعلام شد:

«آفروکوم» (مرکز کوماندئی امریکا در آفریقا) در یک سال اخیر 14 مانور با همکاری نیروهای نظامی این کشورها انجام داده است." به این ترتیب تسلط نظامی آمپریالیسم در افریقا در حال گسترش است.

اگر قذافی همچنان بر سر قدرت بود اعمال چنین سیاست استعماری غیر ممکن بود. جرم قذافی رهبری تاسیس « اتحادیه آفریقا» بود. کمک های مالی گسترده قذافی به این اتحادیه مستقل آفریقائی و انتخاب او بعنوان مسئول اول این اتحادیه غیروابسته، امکان نفوذ کشورهای امپریالیستی به منطقه افریقا را بسیار محدود کرده بود. قذافی با پیشنهاد تاسیس این اتحادیه و استقرار بخش اصلی مراکز اداری ـ سازمانی آن در سال 2008 درشهر اشتوتگارت آلمان امکان مانور بیشتری را برای این سازمان افریقائی فراهم کرده بود. این اتحادیه از رهبران کشورهای افریقائی خواسته بود که تقاضا استقرار حضور نیروهای نظامی، کمک های به ظاهر انسان دوستانه و سرمایه گذاری های استعماری آمریکا در آفریقا را نپذیرند. در نقطه مقابل لیبی 150 میلیارد دلار در کشورهای مختلف آفریقا سرمایه گذاری کرده بود و پیشنهاد داده بود که برای تاسیس «بانک رشد اقتصادی اتحادیه آفریقا» جهت عدم وابستگی کشورهای آفریقائی به غرب، آمادگی پرداخت 30 میلیارد پوند انگلیس را دارد. به همین دلیل نیز « اتحادیه آفریقا» و حاکمیت قذافی در لیبی عملا سنگر مقاومت در مقابل تهاجمات کشورهای امپریالیستی غرب بر علیه آفریقا بود.

اکنون نیروهای نظامی تحت فرماندهی « اتحادیه افریقا»  می بایستی تحت قیمومیت فرماندهی نیروهای نظامی آمریکا در« آفروکام» (مرکز فرماندهی آمریکا در آفریقا) آموزش ببینند. قذافی هرگز به چنین امری راضی نمی شد و«اتحادیه مستقل افریقا» با رهبری قذافی دژ مستحکمی بود که قذافی در مقابل تهاجم همه جانبه سرمایه داری غرب در افریقا بنا کرده بود و به همین جرم نیز باید از عرصه قدرت ساقط می شد. اکنون نفت و ثروت های طبیعی لیبی و دیگر کشورهای آفریقائی همچون ثروت های طبیعی عراق و افغانستان به جیب صاحبان کارتل ها و کنسرن های غربی سرازیر می شود و عملا مردم محروم این کشورها از ثروت های طبیعی موجود در کشور هایشان بی بهره اند. تجمع ثروت در حساب های بانکی سرمایه داران بزرگ و تجمع فقر در بین فقرای ثروتمندی که به دارائی های خود دسترسی ندارند. این است معنی سرمایه داری و امپریالیسم.سوریه خاکریز بعدی این تهاجم بود که دولت این کشور هوشیارانه در برابر آن ایستاد و روسیه نیز به یاری این ایستادگی شتافت.

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 571  راه توده -  15مهر ماه 1395

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت