راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله راه توده 573

درباره نقش آقای خامنه ای

در ج. اسلامی نظر تازه ای نداریم!

 

خواننده ای با امضای "م- س" برای ما نامه ای نوشته اند که ما هم نامه ایشان و هم پاسخ خود را منتشر می کنیم. ایشان نوشته اند:

سلام.  چون شما حرفی را تازه شنیده اید دلیل تازگی آن حرف نمی شود. سالها پیش آقای خامنه ای در میان نظامیان از شعار جانم فدای رهبر رنجید و دستور حذف آنرا داد. سالهاست که در بسیاری از شهرها و در بسیاری از مراسمات تصویر رهبری یا نشان داده نمی شود یا اگر نشان داده می شود بسیار کوچک است.

مشکل شما بر خلاف آقای کیانوری این است که ایشان تا حدودی آدمها و سیستم سیاسی را در حال شدن می دانست.

سالهاست که بخاطر یک دیدار آقای طبری با آقای خامنه ای و قضاوتی که آقای طبری در مورد آقای خامنه ای داشت آن قضاوت را به آیه ای مقدس ترفیع داده اید و بارها در سایتتان آقای خامنه ای را بر مبنای آن قضاوت کوبیدید.  (اشاره به خوی مائوئیستی آقای خامنه ای)

این در حالی است که اگر شناخت، قضاوت و صدور حکم در مورد آدمها کاری آسان بود و براحتی در مورد آدمها و پدیده ها قضاوت نمی نمودید و بنابر آن قضاوتها اقدام به صدور حکم نمی کردید، اکنون شما و برخی دیگر از سریع قضاوت کنندگان پدیده ها، گلایه از انگلستان نمی کردید که چرا ولایت فقیه را در قانون اساسی کشورمان گنجانیده است. (اشاره به نقش حسن آیت برای تدوین بند ولایت فقیه در مجلس تدوین قانون اساسی)

نمونه ای دیگر از قضاوتهای شما فاجعه بار خواندن ریاست جمهوری احمدی نژاد برای کشورمان می باشد. این در حالی است که ریاست جمهوری جناب احمدی نژاد نه فاجعه ای برای کشورمان بلکه فاجعه ای برای جناح راست بود. این جناح راست و گروههای اجتماعی حامی او بود که با آوردن احمدی نژاد خالی بودن دستشان را برای کشورداری نشان دادند و نشان دادند کار سیاسی بسیار تنگدستانه تر از ادعا هایشان عمل می کنند. ریاست جمهوری آفای احمدی نژاد، نه سمتگیری بر خلاف دموکراسی بلکه عمق بخشی به دموکراسی در کشورمان بود. کسی که کار سیاسی انجام میدهد سعی در انجام دقیق آن دارد، مخاطب هایش را احمق فرض نمی کند. به شعور مخاطب خود احترام می گذارد. اگر به درک جدیدی در مورد کشورمان رسیدید لازم نیست به دروغ متوسل شوید که ما سالهاست چنین و چنان می گوییم. صادقانه  درک جدید خود را  اعلام کنید و به مخاطبان خود بی احترامی نکنید.

همه جملات فوق به معنی مطلق دیدن آقای خامنه ای نیست. بار دیگر تکرار می کنم ایشان نیز مانند آدمهای دیگر انسانی در حال شدن است و ما سالهاست در این جهت و بهتر شدن جامعه خود گام بر می داریم و آن گامها را ادامه خواهیم داد.

ای کاش این گامها را سالها پیش و با هزینه های بسیار کمتری در اوایل تاریخ جدید کشورمان و از دوران مشروطیت برداشته بودیم. خواهشمندم برای کمتر شرمنده کردن ما اندکی در گفتارهایتان بیشتر احتیاط کنید. در پایان لازم است گفته شود تا همینجا هم که جلو آمدید خوب است و شایسته ستایش. موفق باشید.

 

راه توده: آنچه را خواندید تقریبا متن پیامی بود که با امضای م. س  دریافت کرده ایم. اگر از "تقریبا" یاری گرفته ایم به این دلیل است که برخی جملات تکراری ایشان را از متن پیامشان حذف کردیم.

اما پاسخ ما:

1- دوست گرامی آقای طبری (بقول شما) هرگز با هیچ مقام حکومتی تا زمان دستگیری در سال 1362 دیدار نکرده بود. از جمله و قطعا آقای خامنه ای. آنچه که تاکنون در راه توده نقل شده جمله ایست به نقل از نورالدین کیانوری دبیر اول وقت حزب توده ایران، پس از نخستین دیداری که با آقای خامنه ای داشت. ایشان نظرش این بود که آقای خامنه ای روش و خوی مائوئیستی دارد و می تواند ضرباتی به انقلاب و مملکت بزند. ما فکر می کنیم طی سه دهه گذشته، عملکرد آقای خامنه ای تا حدود بسیار زیادی آن ارزیابی کیانوری را تائید کرده است. نگاهی بیاندازید به رویدادهای این سه دهه و نیم نگاهی به کودتای انتخاباتی 88 و تشکیل انواع تشکیل های امنیتی در کشور، پر کردن زندانها، انحلال احزاب چپ و راست و میانه مذهبی، تشکیل بیتی که گفته می شود 4 هزار کارمند و کارگزار دارد و هیچکس از درون آن با خبر نیست، به کیش شخصیتی که پائین تر توضیح خواهیم داد، اصولی که بعنوان آرمان های انقلاب جانشین آرمان های واقعی انقلاب 57 شد، تبدیل قوای نظامی و امنیتی و بویژه سپاه پاسداران به پایگاه قدرت خویش، تاسیس و رشد نهادها و گروه هائی که سرنخ همه آنها به بیت ایشان وصل است. مانند شبکه مداحان، شورای سیاست گذاری نماز جمعه، امام جمعه های مطیع ایشان، بعثه رهبری، عماریون انتحاری و دهها و دهها نمونه دیگر.

دوست گرامی که ما نمی دانیم دارای چه اندیشه و گرایش سیاسی و یا حتی حکومتی هستید و یا نیستید و اهمیتی نیز ندارد، هر پدیده ای از اجزائی تشکیل می شود که در مجموع خود یک "کل" را تشکیل میدهند. ما نمی توانیم در باره "کل" قضاوت کنیم مگر اجزاء را بشناسیم و بررسی کنیم. چنان که درباره یک جزء از میان اجزاء یک کل، نمی توانیم قضاوت کلی کنیم.

2- درباره دولت احمدی نژاد نیز دوست گرامی هیچ نیازی نبود که با نابود کردن 120 میلیارد دلار پول نفت جناح راست توان ناداشته خود برای اداره کشور را ببیند و علنی شود، که تازه، این تصور شما بکلی غلط است. چنان که هم اکنون شاهدید که آنها 3 سال است علیه دولت روحانی مشغول تخریب هستند و خود را آماده پیروزی در انتخابات 96 هم کرده اند. بنابراین، ابتدا شما باید بررسی کنید پایگاه اقتصادی، سیاسی و مذهبی جناح راست را و بعد ببینید این پایگاه تضعیف شده؟ شاخ و برگ های این درخت زده شده؟ رقبای آنها که گرایش های دیگر اقتصادی و سیاسی و مذهبی را نمایندگی می کنند امکان فعالیت علنی یافته اند؟ فکر نمی کنید استدلال شما درباره دولت احمدی نژاد که مستقیما مقصر اصلی شخص آقای خامنه ایست، توهین به شعور سیاسی کسانی شبیه میرحسین موسوی است که فهمیده بودند و هشدار دادند و گفتند؟

3-  بازگردیم به مسئله کیش شخصیت. دوست عزیز، ما اگر پیام شما را جدی گرفته و دقیق به آن پاسخ می دهیم به این دلیل است که حدس می زنیم این نظر، ممکن است  نظر طیفی از کسانی باشد که با شما درارتباط هستند. چه حکومتی و چه حاشیه حکومتی و چه خارج از حکومت.

ماجرای کیش شخصیت که در نهایت می خواهد برسد به بازتولید سلطنت در ایران، با یکبار تذکر آقای خامنه ای که نگوئید جانم فدای رهبر و یا کوچک و بزرگ شدن عکس ایشان ربطی ندارد. این مسئله بسیار جدی تر و بزرگتر از آنست که تصور کرده اید. شما نگاه کنید به استناد همه مقامات حکومتی به گفته های آقای خامنه ای بجای قانون  در تمام زمینه ها. حتی نمایندگان مجلس. بازگشت از این مسیری که آقای خامنه ای طی کرده و نقشی که اطرافیان ایشان در این زمینه، یعنی کیش شخصیت داشته اند هنوز نشانه هائی ندارد که ما بتوانیم در باره آن قضاوت کنیم. با یک نظر شما کاملا موافق هستیم و آن "شدن" شخصیت هاست. اما اگر تصور کنید که این "شدن" در مورد آقای خامنه ای در جهت مثبت بوده، به حاصل آن در جامعه و نقش ایشان نگاه کنید. ایشان طی این 30 سال شده اند، اما این شدن از مسیر منفی بود و علیه آرمان های انقلاب بوده و نه برعکس. حاصل آن همین بحران اقتصادی و اجتماعی است که شاهدش هستیم و بخش مهمی از آن باز می گردد به تمایل و پیوند ایشان با جناح راست حکومتی از یکسو و نوسان هائی که مرتب در زمینه مسائل سیاسی و حکومتی دارد و البته در جهت عقربه ساعت جناح راست. شاید یگانه جنبه مثبتی که مورد نظر شما هست، سیاست های اخیر ایشان در ارتباط با سوریه باشد. ما در این ارتباط بارها نوشته ایم و یکبار دیگر هم می نویسیم که هرگز معتقد نیستیم هر فرد حکومتی، هر حرفی که در هر زمانی که میزند غلط است. نا نابخردانه ترین روش است و ما از آن پرهیز داریم. بنابراین، اگر آقای خامنه ای حرف، نظر و اقدام مثبتی هم داشته، زده و یا کرده است ما آن را گفته ایم و هیچ تردید هم در بیان آن نداریم. چنانکه در ارتباط با حوادث سوریه جنبه های مخرب اولیه و جنبه های مثبت بعدی سیاست های ایشان را ذکر کرده ایم. اما برادر عزیز یادتان باشد که هرگز با یک گل، بهار نمی آید. خیلی زود است در باره سیاست خارجی ایشان ما چک سفید امضا بدهیم. همین روش را در ارتباط با اصلاح طلب ها نیز داشته ایم. یعنی ما باهمه حرف ها و یا اقدامات اصلاح طلب ها موافق نیستیم و حتی اگر در مطالب خود اشاره کرده ایم که گرایش به امریکا در برخی از لایه های اصلاح طلب ها احساس می شود که باید آن را شکافت و به آن پاسخ منطقی و مستدل داد. ای کاش حکومت نیز چنین کند و فضای بحث را باز کند. دو طرفه. یعنی اصلاح طلب ها نیز نظرات و پیشنهادهای خود را بگویند.

امیدواریم تا حد مقدور به سئوالات شما پاسخ داده باشیم.

----------------

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 573  راه توده -  6 آبان ماه 1395

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت