راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

دست دراز

اتاق بازرگانی

در سفره مردم

 

 

 

در دو شماره گذشته راه توده بخش هایی از اظهارات آقای مسعود خوانساری رئیس اتاق بازرگانی تهران را علیه دولت روحانی بررسی کردیم که به مسئله تامین اجتماعی و صادرات ماکارونی توسط ایشان اختصاص داشت. آقای خوانساری در ادامه سخنان خود که مشروح آن را خبرگزاری فارس با آب و تاب منتشر کرده است می گوید:

"ما پیشنهاد داده‌ایم تا این 3 هزار میلیارد تومانی که به عنوان مالیات از بخش صنعتی دریافت می‌شود با ممیزی طرف نشود و اجازه دهند، تا به دلیل آنکه رشد صنعت در سال 94 منفی بوده اظهارنامه آنها مورد قبول واقع شود. ... مقصر کیست؟ آیا مجلس و قوه قضاییه مقصر است؟ خب معلوم است که دولت، دولت صنعت را تعطیل کرده است."

دولت روحانی صنعت ایران را با 3 هزار میلیارد تومان مالیات یعنی کمتر از یک میلیارد یورو تعطیل کرده است. ولی معلوم نیست چرا صنعت فرانسه با 350 میلیارد یورو مالیات سالانه تعطیل نمی شود! البته آن صنعتی که آقای خوانساری از آن سخن می گوید همان "صنعت" ماکارونی سازی است که گندم با نرخ دولتی و سوبسید می گیرد و آن را به ماکارونی تبدیل می کند و به خارج صادر می کند. در واقع آقای خوانساری گندم ایران را به شکل ماکارونی از کشور خارج می کند و می خواهد مالیات هم ندهد. ارز حاصل از این صادرات هم بخشی در همان خارج کشور می ماند یعنی در واقع از این طریق انتقال ارز می کنند (چون خودشان می گویند عقل سالم در ایران سرمایه گذاری نمی کند). بخش دیگر هم به شکل خرید کالا و واردات به ایران باز می گردد که آن هم به گونه ای دیگر اقتصاد و صنعت ملی را ویران می کند.

این تازه قسمتی از زیان های "صنعت" ماکارونی سازی آقای خوانساری بر اقتصاد ملی است. اما هنوز بخش اصلی آن نیست. مهم در اینجاست که ایشان بهای ماکارونی را براساس بازار جهانی می سنجد و حاضر به فروش آن است. یعنی اگر قرار باشد این ماکارونی در بازار داخلی ایران عرضه شود باید به همان بهایی باشد که در بازار جهانی بفروش می رود. بعبارت دیگر نتیجه سیاست ویرانگر "صادرات غیرنفتی" این شده که مردم ایران هم کالاهای خارجی را باید به قیمت جهانی بخرند، همه مواد خوراکی و مصرفی تولیدی داخل را هم باید به بهای جهانی بخرند چرا که تجار و واسطه ها حاضر نیستند این کالاها را به بهایی که سودی کمتر از فروش در بازار جهانی داشته باشد به مردم ایران عرضه کنند. اینکه مثلا پسته در ایران کیلویی 50 هزار تومان است بدان دلیل نیست که هزینه تولید آن این مقدار است، بلکه بدلیل آن است که بهای پسته در بازار جهانی در همین حدود است.

برای آنکه بفهمیم امثال آقای خوانساری چه غارتی از مردم ایران و ثروت ملی کشور ما می کنند کافیست در نظر بگیریم که ایشان ماکارونی را به همان بهای بازار جهانی می فروشد یعنی همان بهایی که مثلا یک سرمایه‌دار دارای کارخانه ماکارونی در آلمان یا فرانسه بفروش می رساند. با این تفاوت که سرمایه‌دار فرانسوی یا آلمانی به هر کارگر کارخانه اش نزدیک 5 میلیون تومان دستمزد ماهانه و نزدیک به 4 میلیون تومان بابت تامین اجتماعی می پردازد. این غیر از انواع و اقسام مالیات هایی است که از او می گیرند که حداقل نیمی از سود او را نیز شامل می شود. و با اینحال هنوز این کار برای سرمایه‌دار فرانسوی و آلمانی سوداور است. آقای خوانساری ماکارونی اش را به قیمت بازار اروپا می فروشد ولی دستمزد کارگرش را برمبنای هزینه زندگی در افغانستان می دهد. تازه به دولت اعتراض دارد که چرا مالیات می گیرد و "صنعت را تعطیل کرده است". 

بخش مهمی از تورم وحشتناکی که امروز بر روی اقلام مصرفی اولیه مردم ما بوجود آمده ناشی از سیاست صادرات غیرنفتی است. نتیجه این سیاست آن شده که بهای کالاها در ایران براساس قیمت تمام شده با میزانی از سود عادله تعیین نمی شود، بلکه براساس بهای آن در بازارهای اروپایی تعیین می شود. در حالیکه آیا هزینه تمام شده کالاها برای یک سرمایه‌دار اروپایی که ماهی 9 میلیون تومان هزینه کارگری دارد، با هزینه تمام شده همان کالا برای سرمایه‌دار ایرانی که 600 هزار تومان در ماه دستمزد می دهد یک اندازه است؟

نتیجه آن شده که صنایع واقعی ایران یا کارگاه های کوچک که به دنبال خروج ارز تحت عنوان "صادرات"‌ نیستند و به تولید ملی برای رفع احتیاجات و نیازهای داخل کشور مشغول هستند از عهده همان دستمزد 600 هزار تومانی هم بر نیایند.

معنای این سخنان آن نیست که مثلا کارخانه ماکارونی سازی آقای خوانساری را باید تعطیل کرد و آتش زد. باید آن را به "صنعت ملی" تبدیل کرد. اکنون این یک صنعت غیرملی و ضدملی است. کارش خروج گندم از کشور و افزایش بهای نان و مواد خوراکی مورد نیاز مردم، خروج پنهان ارز یا تامین ارز برای واردات، فشار روی دستمزدهای کارگری و صنایع ملی است. این صنعت ضدملی را باید به یک صنعت ملی تبدیل کرد یعنی محصول آن را به بهای تمام شده بعلاوه میزانی سود در اختیار مردم کشور ایران قرار داد. صنعت ملی صنعتی است که برای مردم ایران و رفع نیازهای مردم ایران تولید می کند، نه برای تبدیل مواد خام و کشاورزی اولیه به کالا و سود کردن از طریق صادرات به اروپا یا افریقا. این صنعت ضدملی را باید کنترل و مهار کرد و به راهی که مفید برای کشور و مردم ایران باشد هدایت کرد!

 

 

تلگرام راه توده:

 

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 582  راه توده -  16 دی ماه 1395

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت